پرش به محتوا

رسائل حکمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎س' به 'ه‌س'
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ک' به 'ن‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎س' به 'ه‌س')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۳: خط ۴۳:
این رساله با این استدلال آغاز شده است: «وجود، موجود است؛ چراکه اگر وجود موجود نباشد، لازم می‌آید که هیچ چیز موجود نباشد و چون تالى باطل است، مقدّم نیز باطل است؛ پس لازم می‌آید وجود موجود باشد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>. سپس قاعده فرعیه که عبارت است از «ثبوت شي‏ء لشي‏ء فرع على ثبوت المثبت له» را در ثبوت وجود از براى ماهیت جاری ندانسته است. او با رد دیدگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که مسئله وجود را از این قاعده فرعیه مستثنی دانسته، قواعد عقلیه را تخصیص‎بردار نمی‌داند<ref>ر.ک: همان، ص154-153</ref>. ‎این رساله با پاسخ به شبهات و سؤالات مختلف در موضوع مورد بحث ادامه یافته و با مبحثی تحت عنوان تحصیل و تکمیل پایان یافته است.  
این رساله با این استدلال آغاز شده است: «وجود، موجود است؛ چراکه اگر وجود موجود نباشد، لازم می‌آید که هیچ چیز موجود نباشد و چون تالى باطل است، مقدّم نیز باطل است؛ پس لازم می‌آید وجود موجود باشد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>. سپس قاعده فرعیه که عبارت است از «ثبوت شي‏ء لشي‏ء فرع على ثبوت المثبت له» را در ثبوت وجود از براى ماهیت جاری ندانسته است. او با رد دیدگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که مسئله وجود را از این قاعده فرعیه مستثنی دانسته، قواعد عقلیه را تخصیص‎بردار نمی‌داند<ref>ر.ک: همان، ص154-153</ref>. ‎این رساله با پاسخ به شبهات و سؤالات مختلف در موضوع مورد بحث ادامه یافته و با مبحثی تحت عنوان تحصیل و تکمیل پایان یافته است.  


در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او به‎سوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. ‎
در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او به‌سوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. ‎


«رساله معرفة النفس و معرفة الرب»، رساله‌ای به زبان فارسی است. نویسنده در این رساله، ایمان عوام را تقلیدی دانسته که: «شنیده‏‌اند خدائى هست متّصف به صفات مذکوره و به زبان اقرار کرده و اصلاً به ذوق دل وى را ندانسته و تصدیق نکرده‌اند». وی معتقد است: «دانستن به ذوق قلبى موقوف است بر شناخت نفس ناطقه خود؛ زیراکه او نیز موصوف است به صفات مذکوره»، سپس اشاره می‌کند که دلائل بر ثبوت نفس ناطقه و اتصاف او به صفات مذکوره بسیار است که در این رساله به سهل‎ترین و کوتاه‌ترین آنها بسنده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص170-169</ref>.  
«رساله معرفة النفس و معرفة الرب»، رساله‌ای به زبان فارسی است. نویسنده در این رساله، ایمان عوام را تقلیدی دانسته که: «شنیده‏‌اند خدائى هست متّصف به صفات مذکوره و به زبان اقرار کرده و اصلاً به ذوق دل وى را ندانسته و تصدیق نکرده‌اند». وی معتقد است: «دانستن به ذوق قلبى موقوف است بر شناخت نفس ناطقه خود؛ زیراکه او نیز موصوف است به صفات مذکوره»، سپس اشاره می‌کند که دلائل بر ثبوت نفس ناطقه و اتصاف او به صفات مذکوره بسیار است که در این رساله به سهل‎ترین و کوتاه‌ترین آنها بسنده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص170-169</ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش