۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یز' به 'یز') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مم' به 'مم') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بیشتر قصائد داوری نعت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و مدح ناصرالدین شاه و شاهزادگان و حکام فارس و برخی دیگر همچون محمد شاه قاجار، حسین خان نظامالدوله والی فارس، حسامالدوله و غیره است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | بیشتر قصائد داوری نعت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و مدح ناصرالدین شاه و شاهزادگان و حکام فارس و برخی دیگر همچون محمد شاه قاجار، حسین خان نظامالدوله والی فارس، حسامالدوله و غیره است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | ||
اشعاری که به بحر متقارب، از او وجود دارد و آن مقدمهای است که بر شاهنامه فردوسی گفته شده، شعرهای تمامعیاری است که با اشعار خوب فردوسی برابری میکند. ترجیعبندها و ترکیببندها و سایر اقسام شعری که از وی باقی مانده، غالباً خواندنی و لذتبخش و بر ذوق سرشار و لطف بیان وی شاهدی حی و حاضر است. موضوعات اشعار او از موضوعات اشعار محمود خان و سروش و | اشعاری که به بحر متقارب، از او وجود دارد و آن مقدمهای است که بر شاهنامه فردوسی گفته شده، شعرهای تمامعیاری است که با اشعار خوب فردوسی برابری میکند. ترجیعبندها و ترکیببندها و سایر اقسام شعری که از وی باقی مانده، غالباً خواندنی و لذتبخش و بر ذوق سرشار و لطف بیان وی شاهدی حی و حاضر است. موضوعات اشعار او از موضوعات اشعار محمود خان و سروش و قائممقام متنوعتر و دیوان او محتوی تغزلات، تشبیبات، شکواییهها و مدایح و مناقب انبیا و مراثی ائمه(ع) و بعضی موضوعات خاص دیگر است. وجه امتیاز داوری بر دیگران همین موضوعات خاص است که در این اشعار به حقیقت معنای شعر، به درجات، از معاصرین خود نزدیکتر شده و در بعضی از آنها داد فصاحت را داده است. | ||
در این اشعار است که با قبر پدرش سخن میگوید، از مسافرت و فراق برادرانش حرف میزند، از دست کسانی که با او میستیزند به لحن جانسوزی گله میکند، برادران بههندرفته خود را با لطف بیانی به شیراز و رکنآباد، میخواند، نشستن کنیزک سیاه خود را در بستر سفید به هنگام خواب ترسیم مینماید، چیزهایی که دیگران از ذکر آنها عجز داشته یا به خیال ذکر آنها نیفتادهاند به نظم میآورد، نقش پندارها و آرزوها و تأثرات را مینماید و چشم خواننده روشن میگردد که بعد از سالهای سال، شاعری پیدا شده که برخلاف دیگران معلوم است دلی در سینهاش میتپد و قلبی در نهادش میخروشد، متأثر میشود، شکوه میکند، خوشحال میشود، فریاد شادی میکشد، سریع التأثیر است، زود میرنجد، کسانی را که به پدرش خرده میگیرند به زندگی و زبانآوری خود تهدید میکند، عرق حمیتی دارد، بوی محبت و الفتی از گفتار او به مشام میرسد، گرمی حرارت خانوادگی که در دواوین دیگر تجلی نیافته، در دیوان وی آشکار شده، قلب افسرده را گرم و روشن میکند و این نکات مجموعا نشان میدهد که داوری را موجب و باعثی بر سخن گفتن بوده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص27</ref>. | در این اشعار است که با قبر پدرش سخن میگوید، از مسافرت و فراق برادرانش حرف میزند، از دست کسانی که با او میستیزند به لحن جانسوزی گله میکند، برادران بههندرفته خود را با لطف بیانی به شیراز و رکنآباد، میخواند، نشستن کنیزک سیاه خود را در بستر سفید به هنگام خواب ترسیم مینماید، چیزهایی که دیگران از ذکر آنها عجز داشته یا به خیال ذکر آنها نیفتادهاند به نظم میآورد، نقش پندارها و آرزوها و تأثرات را مینماید و چشم خواننده روشن میگردد که بعد از سالهای سال، شاعری پیدا شده که برخلاف دیگران معلوم است دلی در سینهاش میتپد و قلبی در نهادش میخروشد، متأثر میشود، شکوه میکند، خوشحال میشود، فریاد شادی میکشد، سریع التأثیر است، زود میرنجد، کسانی را که به پدرش خرده میگیرند به زندگی و زبانآوری خود تهدید میکند، عرق حمیتی دارد، بوی محبت و الفتی از گفتار او به مشام میرسد، گرمی حرارت خانوادگی که در دواوین دیگر تجلی نیافته، در دیوان وی آشکار شده، قلب افسرده را گرم و روشن میکند و این نکات مجموعا نشان میدهد که داوری را موجب و باعثی بر سخن گفتن بوده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص27</ref>. | ||
ویرایش