گنجینه بهارستان (هفت رساله در علوم قرآنی و روایی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ب' به 'ه‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎م' به 'ه‌م')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ب' به 'ه‌ب')
خط ۵۲: خط ۵۲:
2) تفسير سورة الفاتحة: این تفسیر موجز از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] است و چون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] آن را در خاتمه کتاب [[مفتاح الفلاح]] خود قرار داده، لذا براى آن خطبه‌اى ذکر کرده است. با تطبیق و مقابله این اثر با عروة الوثقی درمی‎یابیم که وی در این اثر سعی کرده نکات مهم را با رعایت اختصار گردآوری کند و در بیشتر موارد عین عبارت‎های [[العروة الوثقی|عروة الوثقی]] را آورده و در برخی موارد هم با حفظ مطلب، عبارت را تغییر داده و یا اینکه مطالب را با تقسیم‎بندی بهتری ارائه کرده است. به‌ویژه در تفسیر آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که مطالب مربوط به آیه را در پنج امر سامان داده و در آغاز هر امری به تعداد نکات مطرح شده تصریح کرده و مطالب را به‌صورت کاملاً تفکیک‎شده آورده است<ref>ر.ک: همان، ص 76</ref>.
2) تفسير سورة الفاتحة: این تفسیر موجز از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] است و چون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] آن را در خاتمه کتاب [[مفتاح الفلاح]] خود قرار داده، لذا براى آن خطبه‌اى ذکر کرده است. با تطبیق و مقابله این اثر با عروة الوثقی درمی‎یابیم که وی در این اثر سعی کرده نکات مهم را با رعایت اختصار گردآوری کند و در بیشتر موارد عین عبارت‎های [[العروة الوثقی|عروة الوثقی]] را آورده و در برخی موارد هم با حفظ مطلب، عبارت را تغییر داده و یا اینکه مطالب را با تقسیم‎بندی بهتری ارائه کرده است. به‌ویژه در تفسیر آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که مطالب مربوط به آیه را در پنج امر سامان داده و در آغاز هر امری به تعداد نکات مطرح شده تصریح کرده و مطالب را به‌صورت کاملاً تفکیک‎شده آورده است<ref>ر.ک: همان، ص 76</ref>.


3) تفسير سورة الفاتحة: این رساله، تألیف میر محمد صالح خاتون‌آبادى، از فقهاى فرزانه نیمه دوّم سده یازدهم و نیمه نخست سده دوازدهم هجرى(1058-1126 ه‍‎.ق) است. وى در این رساله، در چهار مقاله و یک تذنیب به تفسیر سوره حمد پرداخته و با رعایت اختصار و گزیده گویی و با دسته‎بندی و نظم خاص به طرح مطالب موردنظر پرداخته است مثلاً در ضمن چهار مقاله، چهار گونه تفسیر ارائه نموده است.
3) تفسير سورة الفاتحة: این رساله، تألیف میر محمد صالح خاتون‌آبادى، از فقهاى فرزانه نیمه دوّم سده یازدهم و نیمه نخست سده دوازدهم هجرى(1058-1126 ه‍‎.ق) است. وى در این رساله، در چهار مقاله و یک تذنیب به تفسیر سوره حمد پرداخته و با رعایت اختصار و گزیده گویی و با دسته‌بندی و نظم خاص به طرح مطالب موردنظر پرداخته است مثلاً در ضمن چهار مقاله، چهار گونه تفسیر ارائه نموده است.


مؤلف انگیزه تألیف این اثر را خطور اسرار و ظرائفی تازه به صفحه خاطر، در پی‌درپی تفکر و تدبر در این سوره می‌داند. وی در باب تدبر در قرآن نکاتی را گوش زد می‌کند، از جمله اینکه: کسانی چون سلمان که تالی‌تلو مرتبه عصمت و معتکف باب وحی‌اند، می‌توانند برخی عجایب تأویل قرآن را به چنگ آورند که چنین موهبتی از کرم خدا غریب و از جود او عجیب نیست، چون سعادت بر گروه ویژه‌ای وقف نشده است، بلکه بعید نیست با نیت کامل از برخی اسرار شگفت‎انگیز باطنی قرآن بهره‌مند گردد، زیرا خدای فیاض افراد لایق را از این مرتبت محروم نمی‌کند<ref>ر.ک: همان، ص 101-102</ref>.
مؤلف انگیزه تألیف این اثر را خطور اسرار و ظرائفی تازه به صفحه خاطر، در پی‌درپی تفکر و تدبر در این سوره می‌داند. وی در باب تدبر در قرآن نکاتی را گوش زد می‌کند، از جمله اینکه: کسانی چون سلمان که تالی‌تلو مرتبه عصمت و معتکف باب وحی‌اند، می‌توانند برخی عجایب تأویل قرآن را به چنگ آورند که چنین موهبتی از کرم خدا غریب و از جود او عجیب نیست، چون سعادت بر گروه ویژه‌ای وقف نشده است، بلکه بعید نیست با نیت کامل از برخی اسرار شگفت‎انگیز باطنی قرآن بهره‌مند گردد، زیرا خدای فیاض افراد لایق را از این مرتبت محروم نمی‌کند<ref>ر.ک: همان، ص 101-102</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۰:
زنوزی در چند مورد به فلاسفه و صوفیه و مدعیان وحدت وجود خورده می‌گیرد و به ادعاهای آن‌ها اشکالاتی وارد می‌سازد. او در صفحات پایانی این رساله از برادرش نام می‌برد و او را فحل فحول خوانده و مطلبی اشاره کرده که آن را سر مستتری می‌داند که احدی از علما و مفسران به آن ملتفت و مطلع نشده و تنها به قلب میرزا عبدالرسول الهام شده است.
زنوزی در چند مورد به فلاسفه و صوفیه و مدعیان وحدت وجود خورده می‌گیرد و به ادعاهای آن‌ها اشکالاتی وارد می‌سازد. او در صفحات پایانی این رساله از برادرش نام می‌برد و او را فحل فحول خوانده و مطلبی اشاره کرده که آن را سر مستتری می‌داند که احدی از علما و مفسران به آن ملتفت و مطلع نشده و تنها به قلب میرزا عبدالرسول الهام شده است.


با توجه به اینکه نثر این رساله از سنگینی خاصی برخوردار است، سعی شده با گذاشتن علائم ویرایشی، خواننده را در روان خوانی متن کمک کند. همچنین با مستندسازی آیات و روایات و اقوال و اشاره به برخی نسخه‎بدل‎ها و ترجمه برخی از لغات تلاش شده نوشتار غنی‌تری در اختیار پژوهشگران قرار گیرد<ref>ر.ک: همان، ص 151-152</ref>.
با توجه به اینکه نثر این رساله از سنگینی خاصی برخوردار است، سعی شده با گذاشتن علائم ویرایشی، خواننده را در روان خوانی متن کمک کند. همچنین با مستندسازی آیات و روایات و اقوال و اشاره به برخی نسخه‌بدل‎ها و ترجمه برخی از لغات تلاش شده نوشتار غنی‌تری در اختیار پژوهشگران قرار گیرد<ref>ر.ک: همان، ص 151-152</ref>.


5) الاربعينيات: این رساله از [[خفری، محمد بن احمد|شمس‌الدین محمد خفرى شیرازى]] است. وى در این رساله به گردآورى 120 حدیث در فضایل اهل‎بیت پرداخته و اکثر احادیث را از زبان پیامبر(ص) نقل کرده و به مصادر آن‌ها اشاره ننموده است. نگارنده رساله خویش را به حاکم وقت هدیه کرده است. بدین‎وسیله سعی کرده دیدگاه دیگران نسبت به اتهام تسنن خود را مخفی اعلام کند و میزان علاقه و محبت قلبی خویش را به اهل‎بیت عصمت و طهارت(ع) اعلام کرده و به اثبات رسانده است. او برای رساله خود عنوانی نساخته است و تنها در مقدمه آورده است: هذه مائة و عشرون من الاحادیث قد جمعتها فی فضائل اهل البیت(ع)؛ اما کاتب در ابتدا «ثلاثة اربعینات» نوشته، سپس آن را خط زده و به «مائه و عشرون» تصحیح کرده است. خفری بعد از نقل 120 حدیث، رساله را به پایان می‌برد، اما کاتب در ادامه نسخه،‎احادیث مفید دیگری را در موضوعات دیگر نقل می‌کند. او سعی کرده احادیث منقوله را به دو اربعین برساند. امام بر اساس شمارش انجام شده به نقل 76 حدیث (و یا 78 حدیث) اکتفا کرده است. شاید علت این کاستی آن باشد که کاتب از ابتدا برای احادیث شماره‌گذاری نکرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 235 و 240-241</ref>.
5) الاربعينيات: این رساله از [[خفری، محمد بن احمد|شمس‌الدین محمد خفرى شیرازى]] است. وى در این رساله به گردآورى 120 حدیث در فضایل اهل‎بیت پرداخته و اکثر احادیث را از زبان پیامبر(ص) نقل کرده و به مصادر آن‌ها اشاره ننموده است. نگارنده رساله خویش را به حاکم وقت هدیه کرده است. بدین‎وسیله سعی کرده دیدگاه دیگران نسبت به اتهام تسنن خود را مخفی اعلام کند و میزان علاقه و محبت قلبی خویش را به اهل‎بیت عصمت و طهارت(ع) اعلام کرده و به اثبات رسانده است. او برای رساله خود عنوانی نساخته است و تنها در مقدمه آورده است: هذه مائة و عشرون من الاحادیث قد جمعتها فی فضائل اهل البیت(ع)؛ اما کاتب در ابتدا «ثلاثة اربعینات» نوشته، سپس آن را خط زده و به «مائه و عشرون» تصحیح کرده است. خفری بعد از نقل 120 حدیث، رساله را به پایان می‌برد، اما کاتب در ادامه نسخه،‎احادیث مفید دیگری را در موضوعات دیگر نقل می‌کند. او سعی کرده احادیث منقوله را به دو اربعین برساند. امام بر اساس شمارش انجام شده به نقل 76 حدیث (و یا 78 حدیث) اکتفا کرده است. شاید علت این کاستی آن باشد که کاتب از ابتدا برای احادیث شماره‌گذاری نکرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 235 و 240-241</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش