۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
کتاب حاضر، سیرتنامه شیخ امینالدین محمد بلیانى، از مشاهیر عرفاى جنوب ایران در قرن هشتم هجری است که حافظ دربارهاش آورده که: «به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق»، ملک فارس از برکت وجود او آباد بود و «به یمن همت او کارهاى بسته» مىگشود. ایشان از بزرگان خاندانى است که در تاریخ به نام مشایخ بلیان معروفند و نسبشان، به شیخ ابوعلى دقّاق، عارف نامدار خراسان در قرن چهارم، مىرسد. از قرن هفتم تا یازدهم، مردان بزرگى از این خاندان برخاستهاند و آثار علمى و ادبى گرانقدرى پدید آورده و تاریخ ادب و عرفان را با نام خود آراستهاند<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج</ref>. | کتاب حاضر، سیرتنامه شیخ امینالدین محمد بلیانى، از مشاهیر عرفاى جنوب ایران در قرن هشتم هجری است که حافظ دربارهاش آورده که: «به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق»، ملک فارس از برکت وجود او آباد بود و «به یمن همت او کارهاى بسته» مىگشود. ایشان از بزرگان خاندانى است که در تاریخ به نام مشایخ بلیان معروفند و نسبشان، به شیخ ابوعلى دقّاق، عارف نامدار خراسان در قرن چهارم، مىرسد. از قرن هفتم تا یازدهم، مردان بزرگى از این خاندان برخاستهاند و آثار علمى و ادبى گرانقدرى پدید آورده و تاریخ ادب و عرفان را با نام خود آراستهاند<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج</ref>. | ||
باب اول کتاب در مورد والدین و اصل و نسب و کیفیت تولد شیخالاسلام است. نقل است، از عمّه شیخالاسلام، که گفت: در آن زمان که مادر شیخالاسلام حامله بود، شبى به واقعه دیدم که در صحرایى بودم؛ قومى بسیار در آن صحرا جمع بودند | باب اول کتاب در مورد والدین و اصل و نسب و کیفیت تولد شیخالاسلام است. نقل است، از عمّه شیخالاسلام، که گفت: در آن زمان که مادر شیخالاسلام حامله بود، شبى به واقعه دیدم که در صحرایى بودم؛ قومى بسیار در آن صحرا جمع بودند چندانکه شمارش آنها ممکن نبود. در میان ایشان منبرى بزرگ نهاده بود و شخصى در آن منبر بود که نور از همه اعضاى او مىتافت و وعظ مىفرمود. بپرسیدم که این شخص کیست؟ گفتند برادرزاده توست، امینالدین محمّد، که جاىنشین رسول خداى است و خلق را به خداى مىخواند و این خلایق جمله مرید و محبّ و معتقد وىاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص45-48</ref>. | ||
باب دوم کتاب درباره قرآن خواندن و تحصیل علم شیخالاسلام است، که نگارنده ابتدا توجه ویژه ایشان به قرآنآموزی از زمان طفولیت را متذکر شده و سپس در مورد کیفیت تحصیل شیخالاسلام، سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: همان، ص49-50</ref>. | باب دوم کتاب درباره قرآن خواندن و تحصیل علم شیخالاسلام است، که نگارنده ابتدا توجه ویژه ایشان به قرآنآموزی از زمان طفولیت را متذکر شده و سپس در مورد کیفیت تحصیل شیخالاسلام، سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: همان، ص49-50</ref>. | ||
باب سوم کتاب، در موضوع کیفیت ریاضتها و مجاهدات شیخالاسلام است. باور نویسنده بر این است که ریاضاتی که وی در طول عمر خویش کشیده است، هیچکس از متأخران متحمل نشده است؛ | باب سوم کتاب، در موضوع کیفیت ریاضتها و مجاهدات شیخالاسلام است. باور نویسنده بر این است که ریاضاتی که وی در طول عمر خویش کشیده است، هیچکس از متأخران متحمل نشده است؛ چنانکه از زمان طفولیت تا آخر عمر، لحظهاى از مجاهدات و ریاضات نیاسود و در همه عمر از مطعومات و ملبوسات چنانکه مراد نفس بود، به او نداد و قدومى هرگز به آرزوى نفس ننهاد<ref>ر.ک: همان، ص51-56</ref>. | ||
باب چهارم، درباره سلسله تلقین ذکر شیخالاسلام، تا حضرت رسول(ع) و شرح آداب آن است، که یکبهیک افراد در این سلسله نام برده شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص57-60</ref>. | باب چهارم، درباره سلسله تلقین ذکر شیخالاسلام، تا حضرت رسول(ع) و شرح آداب آن است، که یکبهیک افراد در این سلسله نام برده شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص57-60</ref>. |
ویرایش