۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
علم منطق که به علم میزان، رئیس علوم، خادم علوم و علم عقل نیز نامگذاری شده است، تاریخ آن به سه قرن قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) برمیگردد. واضع آن [[ارسطو]] در 322 قبل از میلاد از دنیا رفت. این کار به امر ذوالقرنین صورت گرفت. بعد از [[ارسطو]]، جالینوس (متوفی 160م) و فرفوریوس (متوفی 303م) آمدند که فرفوریوس بر | علم منطق که به علم میزان، رئیس علوم، خادم علوم و علم عقل نیز نامگذاری شده است، تاریخ آن به سه قرن قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) برمیگردد. واضع آن [[ارسطو]] در 322 قبل از میلاد از دنیا رفت. این کار به امر ذوالقرنین صورت گرفت. بعد از [[ارسطو]]، جالینوس (متوفی 160م) و فرفوریوس (متوفی 303م) آمدند که فرفوریوس بر نوشتههای ارسطو مقدمهای نوشت و آن را ایساغوجی (کلیات خمس) نامید. | ||
اولین شخصی که کتب ارسطو را به زبان عربی برگرداند، کاتب ابوجعفر منصور عباسی، [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]] (متوفی 142ق) بود. | اولین شخصی که کتب ارسطو را به زبان عربی برگرداند، کاتب ابوجعفر منصور عباسی، [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]] (متوفی 142ق) بود. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نویسنده بعد از ذکر هریک از اشکالات مذکور، به آنان پاسخ میدهد و نسبت به اشکال آخر نیز به بحث مغالطات ارجاع میدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26547/1/72 ر.ک: همان، ص72]</ref>. | نویسنده بعد از ذکر هریک از اشکالات مذکور، به آنان پاسخ میدهد و نسبت به اشکال آخر نیز به بحث مغالطات ارجاع میدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26547/1/72 ر.ک: همان، ص72]</ref>. | ||
نویسنده بعد از مباحث تصور و تصدیق در پایان کتاب به مباحث مغالطات میپردازد. ایشان در این مباحث | نویسنده بعد از مباحث تصور و تصدیق در پایان کتاب به مباحث مغالطات میپردازد. ایشان در این مباحث نمونههایی از مغالطات صورتگرفته را ذکر و به آنها پاسخ میدهد. اولین مغالطهای که ایشان به آن اشاره میکند، قیاس مستفاد از آیه شریفه '''وَ لَوْ عَلِمَ اَللّٰهُ فِيهِمْ خَيراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ''' ﴿انفال: 23﴾ (اگر خدا [نسبت به پذیرفتن هدایت، شایستگی و..] خیری در آنان میدید، یقیناً ایشان را شنوا [ی حقایق و معارف] میکرد و اگر [با لجبازی و عنادی که فعلاً دارند] آنان را شنوا کند، باز اعراضکنان، روی [از حق] میگردانند)، است. شرح آن چنین است: قیاسی که در این آیه شریفه وجود دارد از قبیل شکل اول است که نتیجه آن چنین میشود: «لو علم الله فيهم خيرا لتولوا»؛ یعنی اگر خداوند خیری در آنان میدید اعراض میکردند؛ که این یک نتیجه کاذب است؛ زیرا انصراف از حق با علم خدا به وجود خیر در آنها منافات دارد. نویسنده در جواب میگوید: در اینجا قیاس از نوع شرطی مرکب از دو قضیه متصله است که شرط انتاج آن لزومیه بودن کبری است در صورت لزومیه بودن صغری؛ لکن در اینجا هرچند صغری لزومیه است، ولی کبری اتفاقیه است. بدین معنا که ملازمهای بین شنواندن و رویگردانی وجود ندارد؛ زیرا اگر ملازمه وجود داشته باشد، هرجا که بحث شنواندن از جانب خدا باشد باید روگردانی نیز وجود داشته باشد؛ درنتیجه میبایست هیچ مطیعی در جهان وجود نداشته باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26548/1/573 ر.ک: همان، ج2، ص573]</ref>. | ||
تعداد مغالطات و جواب آنها در این بخش به عدد 34 ختم میشود که نویسنده بعد از ذکر هرکدام و جوابیه آن، به تعدادی از مغالطات در متن کتاب نیز اشاره و به آدرس آنها بسنده میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26548/1/588 ر.ک: همان، ص588-591]</ref>. | تعداد مغالطات و جواب آنها در این بخش به عدد 34 ختم میشود که نویسنده بعد از ذکر هرکدام و جوابیه آن، به تعدادی از مغالطات در متن کتاب نیز اشاره و به آدرس آنها بسنده میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26548/1/588 ر.ک: همان، ص588-591]</ref>. |
ویرایش