۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ما' به 'ما') |
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
نویسنده در یک مقدمه و پنج بخش کلی، مطالب کتاب را ارائه کرده است؛ او در اولین بخش از معنی اهلبیت در قرآن و لغت و در دومین بخش از مطالب کتاب درباره اهلبیت(ع) در روایات و احادیث صحبت مینماید. او روایات معارض با احادیثی که ذکر کرده را در بخش بعدی رد میکند و استدلال به وحدت سیاق را شرح میدهد. وی سپس در چهارمین بخش، تصریحات علمای اهل تسنن و شیعه درباره اینکه آیه تطهیر درباره چه کسانی نازل شده را ارائه میکند. او از شعر عربی و تاریخ هم در این زمینه یاری میگیرد. وی در آخرین بخش کتاب به برداشت عصمت و امامت اهلبیت از این آیه میپردازد.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص12-13؛ متن کتاب، ص11-147</ref> | نویسنده در یک مقدمه و پنج بخش کلی، مطالب کتاب را ارائه کرده است؛ او در اولین بخش از معنی اهلبیت در قرآن و لغت و در دومین بخش از مطالب کتاب درباره اهلبیت(ع) در روایات و احادیث صحبت مینماید. او روایات معارض با احادیثی که ذکر کرده را در بخش بعدی رد میکند و استدلال به وحدت سیاق را شرح میدهد. وی سپس در چهارمین بخش، تصریحات علمای اهل تسنن و شیعه درباره اینکه آیه تطهیر درباره چه کسانی نازل شده را ارائه میکند. او از شعر عربی و تاریخ هم در این زمینه یاری میگیرد. وی در آخرین بخش کتاب به برداشت عصمت و امامت اهلبیت از این آیه میپردازد.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص12-13؛ متن کتاب، ص11-147</ref> | ||
نویسنده در بخشی از کتاب که در توضیح معنای اهلبیت(ع) آمده مینویسد: در تعریف اهلبیت روایات صحیحهای که در ذیل برای شما خواهم آورد که به طریقه حصر بر مصادیقی یکی پس از دیگری تصریح دارد که در اینجا قلیلی از کثیر(فقط چند روایت) را ذکر مینمایم. با نگاه به این روایات، روشن میشود که پیامبر خدا(ص) بر تحدید و تشخیص عنوان اهلبیت(ع) که قرآن از جانب خداوند بر آنان نازل شده، حریص بوده است و از استعمال این کلمه درباره دیگران یا داخل کردن اشخاص دیگری در این دایره، منع میکرده است. ازاینرو آن حضرت(ص)، اهلبیت را با اسامیشان مشخص کرده است. مثلاً در روایت عبدالله بن جعفر میخوانیم: «فيقول | نویسنده در بخشی از کتاب که در توضیح معنای اهلبیت(ع) آمده مینویسد: در تعریف اهلبیت روایات صحیحهای که در ذیل برای شما خواهم آورد که به طریقه حصر بر مصادیقی یکی پس از دیگری تصریح دارد که در اینجا قلیلی از کثیر(فقط چند روایت) را ذکر مینمایم. با نگاه به این روایات، روشن میشود که پیامبر خدا(ص) بر تحدید و تشخیص عنوان اهلبیت(ع) که قرآن از جانب خداوند بر آنان نازل شده، حریص بوده است و از استعمال این کلمه درباره دیگران یا داخل کردن اشخاص دیگری در این دایره، منع میکرده است. ازاینرو آن حضرت(ص)، اهلبیت را با اسامیشان مشخص کرده است. مثلاً در روایت عبدالله بن جعفر میخوانیم: «فيقول صلىاللهعليهوآله إدعوا لي إدعوا لي، به نزد من آیید، به نزد من آیید، صفیه (همسر پیامبر) میپرسد؟ چه کسی را؟ آن حضرت(ص) میفرمایند: «أهل بيتي عليّاً و فاطمة و الحسن و الحسين»، سپس آن حضرت بر این حصر و تشخیص با عبارت: «اللهمّ هؤلاء آلي، فصل على محمّد و آل محمّد» فينزل اللّه فيهم قرآناً محكماً: إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب: 33) تأکید میکنند؛ و مخفی نماند که کلمه (اللهمّ هؤلاء آلي) دلالت بر حصر اهلبیت(ع) در این افراد دارد و استعمال آن در دیگران را نفی میکند. | ||
در جای دیگری نیز مشاهده میکنیم که برای تشخیص و تحدید آنان، تحت کساء جمعشان میکند چنانکه در روایت امسلمه آمده است که پیامبر اکرم(ص) حسن و حسین و فاطمه را صدا کرد و آنان را پیش دست خودش نشاند و علی را هم صدا کرد و پشت سرش نشاند و همه را به زیر کسا برد و فرمود: «هؤلاء اهلبیتی فاذهب عنه الرجس و طهرهم تطهیرا» که در این عبارات، رساندن معنای حصر بلیغتر از مورد روایت قبلی است. گویا در این روایت، پیامبر خدا(ص) خواستهاند عذر التباس در مصداق را برای هرکسی قطع کنند. آن حضرت دلالت کلامشان بر حصر را با جمعکردن آنان تحت کسای خود، تأکید کردند تا أبلغ در حصر و اقوای در دلالت باشد و جالب اینکه پس از جمع شدن علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) تحت کسای پیامبر(ص)، وقتی امسلمه از پیامبر(ص) خواست که او را هم در اهلالبیت قرار دهد و از آن حضرت پرسید: «فأنا معهم یا نبیالله؟» پاسخ شنید: «أنت علی مکانک و أنت علی خیر». در این جمله پیامبر اکرم(ص) این را که امسلمه از اهل خیر باشد، نفی نکرد ولی این را که وی از اهلبیت(ع) باشد، نفی کرد؛ درحالیکه امسلمه، همسر پیامبر(ص) و از امهات المؤمنین بود؛ و با وجود این روایت صریحه مجالی برای دخول همسران پیامبر(ص) در معنی اهلبیت(ع) باقی نمیماند زیرا پیامبر اکرم(ص) دخول امسلمه که از امهات المؤمنین بود را در این دایره ممنوع کرد. بااینحال، آن حضرت(ص) تصریحی دراینباره دارند که پسازآن برای احدی جای شک باقی نمیماند. پیامبر(ص) میفرمایند: «نزلت هذه الآیه فی خمسة: فیَّ، و فی علیّ، و حسن و حسین و فاطمة» با وجود چنین تصریحی، چگونه ممکن است برای کسی جای تردید باقی بماند و دیگران را نیز در معنای اهلبیت(ع) بگنجاند یا تأویلات دیگری در این باره ارائه نماید. | در جای دیگری نیز مشاهده میکنیم که برای تشخیص و تحدید آنان، تحت کساء جمعشان میکند چنانکه در روایت امسلمه آمده است که پیامبر اکرم(ص) حسن و حسین و فاطمه را صدا کرد و آنان را پیش دست خودش نشاند و علی را هم صدا کرد و پشت سرش نشاند و همه را به زیر کسا برد و فرمود: «هؤلاء اهلبیتی فاذهب عنه الرجس و طهرهم تطهیرا» که در این عبارات، رساندن معنای حصر بلیغتر از مورد روایت قبلی است. گویا در این روایت، پیامبر خدا(ص) خواستهاند عذر التباس در مصداق را برای هرکسی قطع کنند. آن حضرت دلالت کلامشان بر حصر را با جمعکردن آنان تحت کسای خود، تأکید کردند تا أبلغ در حصر و اقوای در دلالت باشد و جالب اینکه پس از جمع شدن علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) تحت کسای پیامبر(ص)، وقتی امسلمه از پیامبر(ص) خواست که او را هم در اهلالبیت قرار دهد و از آن حضرت پرسید: «فأنا معهم یا نبیالله؟» پاسخ شنید: «أنت علی مکانک و أنت علی خیر». در این جمله پیامبر اکرم(ص) این را که امسلمه از اهل خیر باشد، نفی نکرد ولی این را که وی از اهلبیت(ع) باشد، نفی کرد؛ درحالیکه امسلمه، همسر پیامبر(ص) و از امهات المؤمنین بود؛ و با وجود این روایت صریحه مجالی برای دخول همسران پیامبر(ص) در معنی اهلبیت(ع) باقی نمیماند زیرا پیامبر اکرم(ص) دخول امسلمه که از امهات المؤمنین بود را در این دایره ممنوع کرد. بااینحال، آن حضرت(ص) تصریحی دراینباره دارند که پسازآن برای احدی جای شک باقی نمیماند. پیامبر(ص) میفرمایند: «نزلت هذه الآیه فی خمسة: فیَّ، و فی علیّ، و حسن و حسین و فاطمة» با وجود چنین تصریحی، چگونه ممکن است برای کسی جای تردید باقی بماند و دیگران را نیز در معنای اهلبیت(ع) بگنجاند یا تأویلات دیگری در این باره ارائه نماید. |
ویرایش