پرش به محتوا

معجم العناوين الكلامية و الفلسفية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ک' به 'ن‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ج' به 'ه‌ج')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ک' به 'ن‌ک')
خط ۴۹: خط ۴۹:
نخستین نکته شایان ذکر درباره کتاب، این است که در این معجم، به‌جای توجه به محتوا و مندرجات این متون، عناوین فصل‎های آن‎ها اساس کار قرار گرفته است. کاملاً روشن است که فهرست بسیاری از کتاب‌ها، گویای محتوای آن‎ها نیست و چه‌بسا مطالب فراوانی که در عنوان غیر مناسب جای گرفته باشد. به‎علاوه پاره‌ای از کتاب‌ها یا اصلاً عنوانی ندارند و یا دارای عناوین بسیار کلی هستند<ref>ر.ک: سبحانی، محمدتقی، ص49</ref>.
نخستین نکته شایان ذکر درباره کتاب، این است که در این معجم، به‌جای توجه به محتوا و مندرجات این متون، عناوین فصل‎های آن‎ها اساس کار قرار گرفته است. کاملاً روشن است که فهرست بسیاری از کتاب‌ها، گویای محتوای آن‎ها نیست و چه‌بسا مطالب فراوانی که در عنوان غیر مناسب جای گرفته باشد. به‎علاوه پاره‌ای از کتاب‌ها یا اصلاً عنوانی ندارند و یا دارای عناوین بسیار کلی هستند<ref>ر.ک: سبحانی، محمدتقی، ص49</ref>.


با تمام محاسن مذکور برای کتاب، انتقاداتی برای آن ذکر شده است، از جمله آنکه تقسیم کتاب به دو بخش مجزا (کلام و فلسفه) چندان مناسب نیست؛ زیرا از یک دوران کوتاه که بگذریم، سرنوشت این دو علم در فرهنگ و تمدن اسلامی با یکدیگر گره خورده و موضوعات و مسائل آن کاملاً مشابه و هم‎افق است. این تفکیک، گذشته از آنکه سبب تکرار بسیاری از عناوین در هردو قسمت شده، کار را بر تدوین‎کنندگان این اثر نیز سخت و دشوار کرده است؛ مثلاً در فهرست منابع این قسمت از آثاری نام برده شده که درست به نظر نمی‌رسد؛ برای نمونه در بخش معجم فلسفی از شرح مواقف، رسائل [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]‎، مباحث مشرقیه استفاده شده که تقریباً همگی جزء منابع کلامی است. برعکس کتاب «[[الدرة الفاخرة في تحقيق مذاهب الصوفية و المتكلمين و الحكماء المتقدمين|الدرة الفاخرة]] جامی» و «التصورات» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] در معجم کلام آورده شده است. جالب اینجاست که «[[تهافت الفلاسفة]]» که در نقد فلسفه و اثبات اقوال متکلمین است، در بخش فلسفه آمده و «[[تلخیص المحصل]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] که نوشته یک فیلسوف در رد متکلمین و اثبات مدعیات فلسفی است در بخش کلام استفاده شده است<ref>همان</ref>.
با تمام محاسن مذکور برای کتاب، انتقاداتی برای آن ذکر شده است، از جمله آنکه تقسیم کتاب به دو بخش مجزا (کلام و فلسفه) چندان مناسب نیست؛ زیرا از یک دوران کوتاه که بگذریم، سرنوشت این دو علم در فرهنگ و تمدن اسلامی با یکدیگر گره خورده و موضوعات و مسائل آن کاملاً مشابه و هم‎افق است. این تفکیک، گذشته از آنکه سبب تکرار بسیاری از عناوین در هردو قسمت شده، کار را بر تدوین‌کنندگان این اثر نیز سخت و دشوار کرده است؛ مثلاً در فهرست منابع این قسمت از آثاری نام برده شده که درست به نظر نمی‌رسد؛ برای نمونه در بخش معجم فلسفی از شرح مواقف، رسائل [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]‎، مباحث مشرقیه استفاده شده که تقریباً همگی جزء منابع کلامی است. برعکس کتاب «[[الدرة الفاخرة في تحقيق مذاهب الصوفية و المتكلمين و الحكماء المتقدمين|الدرة الفاخرة]] جامی» و «التصورات» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] در معجم کلام آورده شده است. جالب اینجاست که «[[تهافت الفلاسفة]]» که در نقد فلسفه و اثبات اقوال متکلمین است، در بخش فلسفه آمده و «[[تلخیص المحصل]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] که نوشته یک فیلسوف در رد متکلمین و اثبات مدعیات فلسفی است در بخش کلام استفاده شده است<ref>همان</ref>.


مدخل‎های انتخاب شده برای هر قسمت نیز چندان مناسب نیست. برای نمونه در معجم فلسفی با عنوان «امامة» برمی‌خوریم که مباحث امامت خاصه ‎را نیز در بر می‌گیرد؛ مثلاً در ذیل این مدخل، عناوین زیر به چشم می‌خورد‎: امامت ائمه اثناعشر بعد از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، امامت حضرت حجت(ع)، در وجود صاحب العصر(عج) و... یا در مدخل «نبی» به عناوین زیر بر می‌خوریم: اثبات نبوت محمد(ص)، اوصاف النبی و خصائصه، خاتمیت حضرت رسول(ص) و... بدیهی است که هیچ‎یک از این عناوین جزء مسائل فلسفه نیست و اگر احیاناً در یک کتاب فلسفی آمده باشد، به دلیل گرایشان کلامی مصنف آن است. در مقابل در بخش کلام با عناوینی چون امکان، امتناع، واجب‌الوجود، افلاک و... مواجه می‌شویم. مدخل «سوفسطائیه» در معجم کلام آمده و در معجم فلسفه نیامده است، با آنکه می‌دانیم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] در شفا، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] در مطارحات و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا‎صدرا]] در اسفار این موضوع را مورد بحث قرار داده‌اند. به‎علاوه، بسیاری از عناوین این دو بخش مشترک هستند و در هردو قسمت تکرار شده است که با ادغام دو معجم می‌توان از آن پرهیز کرد<ref>همان</ref>.
مدخل‎های انتخاب شده برای هر قسمت نیز چندان مناسب نیست. برای نمونه در معجم فلسفی با عنوان «امامة» برمی‌خوریم که مباحث امامت خاصه ‎را نیز در بر می‌گیرد؛ مثلاً در ذیل این مدخل، عناوین زیر به چشم می‌خورد‎: امامت ائمه اثناعشر بعد از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، امامت حضرت حجت(ع)، در وجود صاحب العصر(عج) و... یا در مدخل «نبی» به عناوین زیر بر می‌خوریم: اثبات نبوت محمد(ص)، اوصاف النبی و خصائصه، خاتمیت حضرت رسول(ص) و... بدیهی است که هیچ‎یک از این عناوین جزء مسائل فلسفه نیست و اگر احیاناً در یک کتاب فلسفی آمده باشد، به دلیل گرایشان کلامی مصنف آن است. در مقابل در بخش کلام با عناوینی چون امکان، امتناع، واجب‌الوجود، افلاک و... مواجه می‌شویم. مدخل «سوفسطائیه» در معجم کلام آمده و در معجم فلسفه نیامده است، با آنکه می‌دانیم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] در شفا، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] در مطارحات و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا‎صدرا]] در اسفار این موضوع را مورد بحث قرار داده‌اند. به‎علاوه، بسیاری از عناوین این دو بخش مشترک هستند و در هردو قسمت تکرار شده است که با ادغام دو معجم می‌توان از آن پرهیز کرد<ref>همان</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
اشکال دیگر معجم این است که متصدیان، تعریف‎ مشخصی از فلسفه ندارد. در لابه‎لای‎ مدخل‎های‎ فلسفی به‎ عناوین ریاضی؛ مثل عدد، شکل و زاویه و عناوین طبیعی؛ مثل ارض، معادن، الشعاع و... و عناوین منطقی؛ مثل قیاسات و موضوعاتی در علم نجوم؛ مثل‎ الکواکب، الفلک و مسائل فلکیات، موسیقی‎، کیمیا کهانة، مفاهیم‎ اخلاق و حکمت عملی؛ مثل شجاعت، جبن، غضب و... بر می‌خوریم<ref>همان، ص50-51</ref>.
اشکال دیگر معجم این است که متصدیان، تعریف‎ مشخصی از فلسفه ندارد. در لابه‎لای‎ مدخل‎های‎ فلسفی به‎ عناوین ریاضی؛ مثل عدد، شکل و زاویه و عناوین طبیعی؛ مثل ارض، معادن، الشعاع و... و عناوین منطقی؛ مثل قیاسات و موضوعاتی در علم نجوم؛ مثل‎ الکواکب، الفلک و مسائل فلکیات، موسیقی‎، کیمیا کهانة، مفاهیم‎ اخلاق و حکمت عملی؛ مثل شجاعت، جبن، غضب و... بر می‌خوریم<ref>همان، ص50-51</ref>.


ظاهراً‎ ایشان‎ فلسفه را به معنای قدیم‎ آن‎که‎ شامل همه علوم و معارف نظری می‌شده، گرفته‌اند، حال‎آنکه نه‌تنها از منابع‎ اصلی در علم منطق، طبیات، موسیقی و حکمت عملی استفاده‎ نشده، بلکه‎ عناوین‎ موجود در معجم در‎ خصوص‎ علومی مثل‎ منطق و نجوم و موسیقی کمتر از آن است که شایسته چنین‎ عنوانی باشد. وانگهی در ص 75 مدخلی تحت عنوان «عبادات» آورده شده که عناوین فرعی زیر را شامل می‌شود‎: احوال‎‎ السالکین، اکسیر العارفین، التسلیم، التقوی و... چنین‎ عناوینی در هیچ معنایی از فلسفه نمی‌گنجد<ref>همان، ص51</ref>.
ظاهراً‎ ایشان‎ فلسفه را به معنای قدیم‎ آن‌که‎ شامل همه علوم و معارف نظری می‌شده، گرفته‌اند، حال‎آنکه نه‌تنها از منابع‎ اصلی در علم منطق، طبیات، موسیقی و حکمت عملی استفاده‎ نشده، بلکه‎ عناوین‎ موجود در معجم در‎ خصوص‎ علومی مثل‎ منطق و نجوم و موسیقی کمتر از آن است که شایسته چنین‎ عنوانی باشد. وانگهی در ص 75 مدخلی تحت عنوان «عبادات» آورده شده که عناوین فرعی زیر را شامل می‌شود‎: احوال‎‎ السالکین، اکسیر العارفین، التسلیم، التقوی و... چنین‎ عناوینی در هیچ معنایی از فلسفه نمی‌گنجد<ref>همان، ص51</ref>.


در معجم کلامی نیز همین مشکل وجود دارد و معلوم نیست‎ که قلمرو علم کلام چگونه ترسیم شده‎ است‎؛ مثلاً مشخص‎‎ نیست که بحث از فرق و مذاهب را جزء کلام می‌دانند یا خیر. در همان حال که کتاب‎ ملل و نحل شهرستانی از جمله مآخذ ین‎ بخش آورده شده و در‎ گوشه‎ و کنار‎ این ملل و مذاهب مختلف‎ یاد شده، ولی از منابع ملل و فرق نظیر مقامات الاسلامیین، الفرق‎ بین الفرق، الفصل‎ و...، استفاده نشده است و مباحث‎ مطرح شده در ملل و فرق بسیار اندک و غیرقابل‎ اعتنا‎ است‎<ref>همان</ref>.
در معجم کلامی نیز همین مشکل وجود دارد و معلوم نیست‎ که قلمرو علم کلام چگونه ترسیم شده‎ است‎؛ مثلاً مشخص‎‎ نیست که بحث از فرق و مذاهب را جزء کلام می‌دانند یا خیر. در همان حال که کتاب‎ ملل و نحل شهرستانی از جمله مآخذ ین‎ بخش آورده شده و در‎ گوشه‎ و کنار‎ این ملل و مذاهب مختلف‎ یاد شده، ولی از منابع ملل و فرق نظیر مقامات الاسلامیین، الفرق‎ بین الفرق، الفصل‎ و...، استفاده نشده است و مباحث‎ مطرح شده در ملل و فرق بسیار اندک و غیرقابل‎ اعتنا‎ است‎<ref>همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش