۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق اثر به جهت حفاظت از نصوص حدیثی و توضیح معانی و روشن نمودن آنها، تحقیق و گردآوری مخطوطات را بر محققین لازم دانسته است؛ بنابراین به تحقیق مخطوطات سنت پرداخته است؛ چراکه اولین و مهمترین مرحله در بحث و تحقیق است. ادله متعددی بر اهمیت مخطوطات اقامه شده است؛ از جمله | محقق اثر به جهت حفاظت از نصوص حدیثی و توضیح معانی و روشن نمودن آنها، تحقیق و گردآوری مخطوطات را بر محققین لازم دانسته است؛ بنابراین به تحقیق مخطوطات سنت پرداخته است؛ چراکه اولین و مهمترین مرحله در بحث و تحقیق است. ادله متعددی بر اهمیت مخطوطات اقامه شده است؛ از جمله اینکه مخطوطات در معرض نابودی هستند چراکه نسخه آنها محدود است و ممکن است تنها یک نسخه وجود داشته باشد. آگاهی بر نسخه خطی نیاز به تلاش فراوان در خود نسخه خطی برای شناخت آن و انتساب آن و سپس اطلاع از آن وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/15 ر.ک: مقدمه، ص16-15]</ref>. | ||
محقق در مقدمه، تاریخ سنت در سه قرن اول را بهاختصار با اشاره به مسئله کتابت سنت بیان کرده است. وی مسئله کتابت را با جمع بین نصوصی که ظاهرشان تعارض است مطرح کرده است؛ زیرا برخی از این نصوص مفید نهی از کتابت سنت و برخی دیگر مشوق کتابت سنت هستند و مشخص میشود که به جهت اختلافزمانی تعارضی در این موضوع وجود ندارد و زمان نهی همان زمان امر نیست بلکه نهی مقدم بر امر آمده است... همچنین در مقدمه دلایل انتخاب این موضوع و شیوه و روش تحقیق مطرح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/17 ر.ک: همان، ص18-17]</ref>. | محقق در مقدمه، تاریخ سنت در سه قرن اول را بهاختصار با اشاره به مسئله کتابت سنت بیان کرده است. وی مسئله کتابت را با جمع بین نصوصی که ظاهرشان تعارض است مطرح کرده است؛ زیرا برخی از این نصوص مفید نهی از کتابت سنت و برخی دیگر مشوق کتابت سنت هستند و مشخص میشود که به جهت اختلافزمانی تعارضی در این موضوع وجود ندارد و زمان نهی همان زمان امر نیست بلکه نهی مقدم بر امر آمده است... همچنین در مقدمه دلایل انتخاب این موضوع و شیوه و روش تحقیق مطرح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/17 ر.ک: همان، ص18-17]</ref>. | ||
باب اول کتاب در شش فصل مطرح شده است. در فصل اول حوادث زمان ابن جعد از نواحی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موردبحث قرار گرفته است؛ البته تمرکز بر فرهنگ بوده است؛ زیرا اساس و اوج مباحث ابن جعد در موضوعات فرهنگی است | باب اول کتاب در شش فصل مطرح شده است. در فصل اول حوادث زمان ابن جعد از نواحی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موردبحث قرار گرفته است؛ البته تمرکز بر فرهنگ بوده است؛ زیرا اساس و اوج مباحث ابن جعد در موضوعات فرهنگی است چنانکه از سنت در این عصر، با ذکر مشهورترین علمای این روزگار، خبر میدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>. | ||
در فصول دوم تا ششم باب اول به ترتیب نسب و نسبت ابن جعد، دانشاندوزی و مشایخ او، شاگردانش، جایگاه علمی او و نقشش در علم حدیث، نظر ائمه جرحوتعدیل درباره او ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/18 ر.ک: همان، ص19-18]</ref>. | در فصول دوم تا ششم باب اول به ترتیب نسب و نسبت ابن جعد، دانشاندوزی و مشایخ او، شاگردانش، جایگاه علمی او و نقشش در علم حدیث، نظر ائمه جرحوتعدیل درباره او ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/18 ر.ک: همان، ص19-18]</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
باب دوم در رابطه با مسند ابن جعد است که در سه فصل مطرح شده است. در فصل اول شرححال عبدالله بن محمد بغوی شاگرد ابن جعد و مشایخ و شاگردان و آثار علمی او ذکر شده است. سپس دیدگاه علمای رجال در ثقه و صحیح الحدیث بودن او مطرح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | باب دوم در رابطه با مسند ابن جعد است که در سه فصل مطرح شده است. در فصل اول شرححال عبدالله بن محمد بغوی شاگرد ابن جعد و مشایخ و شاگردان و آثار علمی او ذکر شده است. سپس دیدگاه علمای رجال در ثقه و صحیح الحدیث بودن او مطرح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | ||
در فصل دوم این باب به مسند ابن جعد و | در فصل دوم این باب به مسند ابن جعد و اینکه بغوی این نام را برای کتاب انتخاب کرده اشاره شده است. در حقیقت نام کتاب [[علی بن جعد]] به او باز نمیگردد؛ چراکه او این کتاب را تألیف نکرد و بالطبع نامش نیز از او نیست. شاگردش ابوالقاسم بغوی این کتاب را از آنچه از ابن جعد و دیگران روایت کرد گردآوری نمود. بغوی پسازآنکه کتاب را جمع کرد نامش را «حدیث علی بن الجعد الجوهری» گذاشت. این نام بر جلد هر جزء از اجزای کتاب نوشته شده: «الجزء... من حدیث علی بن الجعد» و همچنین در انتهای کتاب نوشته است: «آخر حدیث علی بن الجعد الجوهری». این دلیل قطعی است بر اینکه بغوی نام «حدیث ابن الجعد» را بر کتاب گذاشته است. اینکه اکنون اسم دیگری بر کتاب گذاشته شد تنها برای رعایت اختصار یا کامل بودن در اسم ابن الجعد است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39245/1/199 ر.ک: همان، ص199]</ref>. | ||
تعداد مشایخ [[علی بن جعد|ابن جعد]] که بغوی احادیثش را از آنها در مسند گردآورده شصت تن هستند که با تحقیق در آن معلوم میشود که بیشتر احادیث مسند از ثقات روایت شده است. قریب به نصف مسند (از شماره 60 تا 1809) از شعبة بن حجاج که در روایت بسیار سختگیر است نقل شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29065/1/211 ر.ک: همان، ص211]</ref>. شعبة بن حجاج در برخورد با پدیده تدلیس و مدلسان سختگیری و شدت عمل زیادی بکار برد. در منابع مختلف عبارات شدیداللحنی به نقل از وی در مخالفت با تدلیس وارد شده است. بهطور مثال وی تدلیس را «برادر کذب» یا «بدتر از زنا» میداند. علاوه بر این، در برخی از گزارشات رویکرد نقادانه و برخوردهای عملی وی با مدلسان گزارش شده است. از جمله آنها، دو گزارشی است که در آن شعبه با نگاهی انتقادی به احادیث قتاده نگریسته است. شعبه با دقت در الفاظ تحملی که قتاده به هنگام نقل حدیث بکار برده است، روایات مدلس وی را از بقیه روایاتش تشخیص داده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19080/69 ر.ک: لطفی، سید مهدی؛ معارف، مجید؛ ص69]</ref>. | تعداد مشایخ [[علی بن جعد|ابن جعد]] که بغوی احادیثش را از آنها در مسند گردآورده شصت تن هستند که با تحقیق در آن معلوم میشود که بیشتر احادیث مسند از ثقات روایت شده است. قریب به نصف مسند (از شماره 60 تا 1809) از شعبة بن حجاج که در روایت بسیار سختگیر است نقل شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29065/1/211 ر.ک: همان، ص211]</ref>. شعبة بن حجاج در برخورد با پدیده تدلیس و مدلسان سختگیری و شدت عمل زیادی بکار برد. در منابع مختلف عبارات شدیداللحنی به نقل از وی در مخالفت با تدلیس وارد شده است. بهطور مثال وی تدلیس را «برادر کذب» یا «بدتر از زنا» میداند. علاوه بر این، در برخی از گزارشات رویکرد نقادانه و برخوردهای عملی وی با مدلسان گزارش شده است. از جمله آنها، دو گزارشی است که در آن شعبه با نگاهی انتقادی به احادیث قتاده نگریسته است. شعبه با دقت در الفاظ تحملی که قتاده به هنگام نقل حدیث بکار برده است، روایات مدلس وی را از بقیه روایاتش تشخیص داده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19080/69 ر.ک: لطفی، سید مهدی؛ معارف، مجید؛ ص69]</ref>. |
ویرایش