۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مفتون در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب میگفت ولی بیشتر کار او در شعر قصیدهسرائی بود؛ بسیاری از غزلهای خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است. در اقسام شعر طبعی قادر و توانا داشت و لفظها و جملهها را خوب ترکیب میکرد و مضمونهای لطیف و نو و اصطلاحهای تازه بکار میبرد و فصیح و استادانه سخن میراند. در بعض آثار او ضعف تألیف و حشو و اصطلاحات نامأنوس زیاد به چشم میخورد و گاهی ردیفهای ثقیل در قصاید خود اختیار کرده است؛ ولی آثار خوب او بیشتر است و در ردیف آثار فصیح و خوب ادب این زمان بهشمار میرود و احاطه او را به علوم ادب و عرفان کاملاً حکایت میکند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/306 ر.ک: همان، ص307-306]</ref>. | مفتون در انواع شعر تسلط داشت غزل و قصیده و مسمط را خوب میگفت ولی بیشتر کار او در شعر قصیدهسرائی بود؛ بسیاری از غزلهای خوب «حافظ» و «شمس» و «صفی» را تضمین کرده و الحق نیکو از عهده برآمده است. در اقسام شعر طبعی قادر و توانا داشت و لفظها و جملهها را خوب ترکیب میکرد و مضمونهای لطیف و نو و اصطلاحهای تازه بکار میبرد و فصیح و استادانه سخن میراند. در بعض آثار او ضعف تألیف و حشو و اصطلاحات نامأنوس زیاد به چشم میخورد و گاهی ردیفهای ثقیل در قصاید خود اختیار کرده است؛ ولی آثار خوب او بیشتر است و در ردیف آثار فصیح و خوب ادب این زمان بهشمار میرود و احاطه او را به علوم ادب و عرفان کاملاً حکایت میکند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/306 ر.ک: همان، ص307-306]</ref>. | ||
در آثار مفتون الفاظ و اصطلاحهای محلی و عامیانه هم با مهارت بکار برده شده است. مفتون عرفان مشرب و درویشمسلک بود. به شعائر مذهبی صمیمانه علاقه داشت و گرد مناهی نمیگشت و بسیار پاکدل و صریحاللهجه بود. از تملق و چاپلوسی سخت تنفر داشت و به صاحبان زر و زور و شاغلان مقامهای پوشالی اعتنائی نداشت، بهزحمت کار میکرد و با شرافت لقمه نانی به دست | در آثار مفتون الفاظ و اصطلاحهای محلی و عامیانه هم با مهارت بکار برده شده است. مفتون عرفان مشرب و درویشمسلک بود. به شعائر مذهبی صمیمانه علاقه داشت و گرد مناهی نمیگشت و بسیار پاکدل و صریحاللهجه بود. از تملق و چاپلوسی سخت تنفر داشت و به صاحبان زر و زور و شاغلان مقامهای پوشالی اعتنائی نداشت، بهزحمت کار میکرد و با شرافت لقمه نانی به دست میآورد و با آزادگی هرچهتمامتر زندگی را بسر میبرد و به طبع زبون و جبون دنیاداران خودخواه میخندید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/307 ر.ک: همان، ص307]</ref>. | ||
==پایان زندگی== | ==پایان زندگی== | ||
در اواخر عمر از کار بازماند، چشمش کمدید شد و شاگردی داشت که با شیادی مفتون را فریب داد و مایملک او را با یک زمین خشک و لمیزرع به نام مزرعه تعویض کرد و پولی از خریدار گرفت و گریخت. مفتون پاک باخته شد و سالها دنبال این مطلب برای احقاق حق خود در دادگستری رفتوآمد داشت و عاقبت نتیجهای حاصل نکرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/307 ر.ک: همان، ص308-307]</ref>. | در اواخر عمر از کار بازماند، چشمش کمدید شد و شاگردی داشت که با شیادی مفتون را فریب داد و مایملک او را با یک زمین خشک و لمیزرع به نام مزرعه تعویض کرد و پولی از خریدار گرفت و گریخت. مفتون پاک باخته شد و سالها دنبال این مطلب برای احقاق حق خود در دادگستری رفتوآمد داشت و عاقبت نتیجهای حاصل نکرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/307 ر.ک: همان، ص308-307]</ref>. | ||
سپس جنگ اخیر پیش آمد و مفتون به حکم قریحه و روح حساس شاعری وارد در سیاست شد و به سرودن قصیدههای سیاسی آغاز کرد و به همین مناسبت مدتی از همدان به قریه «در جزین» تبعید شد و به جرم آزادیخواهی خسارتها دید و مرارتها چشید. پس از بازگشت از تبعید گوشهنشینی اختیار کرد و به جمعآوری شعرهای خود پرداخت و طبع دیوان خود را آغاز کرد؛ ولی عمرش کفاف این مهم را نداد و در مهرماه 1334 به سن شصتویک سالگی درگذشت و در یکی از اتاقهای آرامگاه [[باباطاهر|باباطاهر]] برحسب وصیت خویش به خاک سپرده شد؛ چراکه در حیاتش به «[[باباطاهر|باباطاهر]]» ارادت خاصی داشت و غالباً ً شبهای جمعه به زیارت مقبره [[باباطاهر|باباطاهر]] میشتافت و ساعتها در آنجا میماند و با [[باباطاهر|باباطاهر]] خلوت میکرد و ذوق و وجدی به دست | سپس جنگ اخیر پیش آمد و مفتون به حکم قریحه و روح حساس شاعری وارد در سیاست شد و به سرودن قصیدههای سیاسی آغاز کرد و به همین مناسبت مدتی از همدان به قریه «در جزین» تبعید شد و به جرم آزادیخواهی خسارتها دید و مرارتها چشید. پس از بازگشت از تبعید گوشهنشینی اختیار کرد و به جمعآوری شعرهای خود پرداخت و طبع دیوان خود را آغاز کرد؛ ولی عمرش کفاف این مهم را نداد و در مهرماه 1334 به سن شصتویک سالگی درگذشت و در یکی از اتاقهای آرامگاه [[باباطاهر|باباطاهر]] برحسب وصیت خویش به خاک سپرده شد؛ چراکه در حیاتش به «[[باباطاهر|باباطاهر]]» ارادت خاصی داشت و غالباً ً شبهای جمعه به زیارت مقبره [[باباطاهر|باباطاهر]] میشتافت و ساعتها در آنجا میماند و با [[باباطاهر|باباطاهر]] خلوت میکرد و ذوق و وجدی به دست میآورد و با نشاط روح و انبساط خاطر به شهر مراجعت میکرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/308 ر.ک: همان، ص308]</ref>. | ||
==آثار مفتون همدانی== | ==آثار مفتون همدانی== |
ویرایش