۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
فصل چهارم، درباره اهداف علم کلام و منزلت متکلمان است. نویسنده چهار فایده برای علم کلام ذکر میکند، سپس میگوید: متکلمان راستین، پرچمداران دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام بوده و عهدهدار رسالت تبلیغی و ارشادی پیامبران هستند و این منصب، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش آنان میگذارد که هرگاه با تعهد لازم به انجام آن همت گمارند، پاداشی عظیم را از جانب خداوند بزرگ دریافت خواهند نمود<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>. | فصل چهارم، درباره اهداف علم کلام و منزلت متکلمان است. نویسنده چهار فایده برای علم کلام ذکر میکند، سپس میگوید: متکلمان راستین، پرچمداران دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام بوده و عهدهدار رسالت تبلیغی و ارشادی پیامبران هستند و این منصب، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش آنان میگذارد که هرگاه با تعهد لازم به انجام آن همت گمارند، پاداشی عظیم را از جانب خداوند بزرگ دریافت خواهند نمود<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>. | ||
او روایاتی را که در مذمت متکلمین آمده، ناظر به کلام جدلی میداند و میگوید: گروهی ناآزموده و فاقد صلاحیت کافی که خود را متکلم دانسته، به خود اجازه میدادند که در همه | او روایاتی را که در مذمت متکلمین آمده، ناظر به کلام جدلی میداند و میگوید: گروهی ناآزموده و فاقد صلاحیت کافی که خود را متکلم دانسته، به خود اجازه میدادند که در همه زمینهها به تفکر و مناظره بپردازند و این روش نادرستی بود که از آن در منابع روایی نهی شده است<ref>ر.ک: همان، ص56</ref>. | ||
تاریخ پیدایش اصطلاح کلام، دلیل نامگذاری علم عقاید به علم کلام، علم اصول دین، فقه اکبر و توحید و صفات، از مباحث فصل پنجم کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص63-73</ref>. | تاریخ پیدایش اصطلاح کلام، دلیل نامگذاری علم عقاید به علم کلام، علم اصول دین، فقه اکبر و توحید و صفات، از مباحث فصل پنجم کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص63-73</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
فصل هشتم به شباهات و تفاوتهای دو علم کلام و فلسفه اختصاص یافته است. | فصل هشتم به شباهات و تفاوتهای دو علم کلام و فلسفه اختصاص یافته است. | ||
درباره تفاوتهای این دو علم میتوان گفت: در هیچیک از دو نظام فلسفی (اشراق و مشاء)، به مشهورات و مسلمات استناد نمیشود و نیز از روشهای ظنی استدلال، مانند تمثیل و استقرا استفاده نمیگردد، بلکه دلایل فلسفی از نظر ماده و صورت، برهانی و یقینی باید باشند، ولی رعایت این شرط در دلایل کلامی بهعنوان یک اصل کلی لازم نیست؛ آری آنجا که متکلم در مقام کسب معرفت تفصیلی و تحقیقی پیرامون عقاید دینی است، رعایت شرط مزبور برای او لازم میباشد، ولی در جبهه نبرد کلامی با حریف در استفاده از | درباره تفاوتهای این دو علم میتوان گفت: در هیچیک از دو نظام فلسفی (اشراق و مشاء)، به مشهورات و مسلمات استناد نمیشود و نیز از روشهای ظنی استدلال، مانند تمثیل و استقرا استفاده نمیگردد، بلکه دلایل فلسفی از نظر ماده و صورت، برهانی و یقینی باید باشند، ولی رعایت این شرط در دلایل کلامی بهعنوان یک اصل کلی لازم نیست؛ آری آنجا که متکلم در مقام کسب معرفت تفصیلی و تحقیقی پیرامون عقاید دینی است، رعایت شرط مزبور برای او لازم میباشد، ولی در جبهه نبرد کلامی با حریف در استفاده از شیوههای مختلف استدلال آزاد است<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>. | ||
در فصل نهم، به سیر تاریخی پیدایش علم کلام و ظهور | در فصل نهم، به سیر تاریخی پیدایش علم کلام و ظهور فرقههای گوناگون، اشاره شده، سپس در باب علل ظهور این علم مطالبی بیان گردیده است. | ||
بحثهای کلامی در شکلهای مختلف تعلیم، مناظره و پرسش و پاسخ، در دوره پس از رحلت پیامبر(ص) نیز تا شهادت [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] ادامه داشت، ولی از مذاهب کلامی خبری نبود؛ زیرا موقعیت ممتاز [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] سبب شده بود که وی بهعنوان مرجع رسمی پاسخگویی به سؤالات علمی و دینی شناخته شود و هیچ رأی و نظری مخالف با رأی او پذیرفته نگردد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> و بعد از آن حضرت مباحث کلامی تا نیمه اول قرن اول هجری بهصورت شفاهی و گفتاری انجام میگرفت، سپس وارد مرحله جدیدی شد که روش تدوین و نوشتار جایگزین مباحث شفاهی شد. در مرحله اول (تا نیمه قرن اول هجری)، «خوارج» تنها فرقه کلامی بود که در این زمان پدید آمد. آنها اندیشه مشرک و کافر بودن مرتکب کبیره را مطرح نمودند. در مرحله بعدی، نخستین فرقه کلامی که در این مرحله به وجود آمد، فرقه «قدریه» بود. پیشتاز این تفکر معبد جهنی (متوفی 80ق) است. آنان به انگیزه دفاع از اصل عدل خداوند و اثبات اختیار انسان، اراده و قدر پیشین الهی را در مورد افعال اختیاری انکار نمودند<ref>ر.ک: همان، ص138-139</ref>. | بحثهای کلامی در شکلهای مختلف تعلیم، مناظره و پرسش و پاسخ، در دوره پس از رحلت پیامبر(ص) نیز تا شهادت [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] ادامه داشت، ولی از مذاهب کلامی خبری نبود؛ زیرا موقعیت ممتاز [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] سبب شده بود که وی بهعنوان مرجع رسمی پاسخگویی به سؤالات علمی و دینی شناخته شود و هیچ رأی و نظری مخالف با رأی او پذیرفته نگردد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> و بعد از آن حضرت مباحث کلامی تا نیمه اول قرن اول هجری بهصورت شفاهی و گفتاری انجام میگرفت، سپس وارد مرحله جدیدی شد که روش تدوین و نوشتار جایگزین مباحث شفاهی شد. در مرحله اول (تا نیمه قرن اول هجری)، «خوارج» تنها فرقه کلامی بود که در این زمان پدید آمد. آنها اندیشه مشرک و کافر بودن مرتکب کبیره را مطرح نمودند. در مرحله بعدی، نخستین فرقه کلامی که در این مرحله به وجود آمد، فرقه «قدریه» بود. پیشتاز این تفکر معبد جهنی (متوفی 80ق) است. آنان به انگیزه دفاع از اصل عدل خداوند و اثبات اختیار انسان، اراده و قدر پیشین الهی را در مورد افعال اختیاری انکار نمودند<ref>ر.ک: همان، ص138-139</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
پس از این دو فرقه، فرقه کلامی دیگری به نام «مرجئه» به وجود آمدند و در اوایل قرن دوم هجری، مذهب کلامی «معتزله»، توسط واصل بن عطاء (متوفی 131ق) پدید آمد<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>. | پس از این دو فرقه، فرقه کلامی دیگری به نام «مرجئه» به وجود آمدند و در اوایل قرن دوم هجری، مذهب کلامی «معتزله»، توسط واصل بن عطاء (متوفی 131ق) پدید آمد<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>. | ||
نویسنده در ادامه، سه مرحله از پیدایش تا تکامل | نویسنده در ادامه، سه مرحله از پیدایش تا تکامل فرقههای کلامی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. ایشان مهمترین عوامل پیدایش کلام اسلامی را عوامل داخلی میداند و عواملی همچون ارتباط مسلمانان با ملل و نحل مختلف را از عوامل خارجی میداند که در پیدایش یا تحول کلام اسلامی تأثیر داشته است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref>. | ||
نویسنده در فصل دهم به تطور علم کلام و طرح مسائل جدید پرداخته است. مقصود از تحول و پویایی علم کلام این است که متکلم، مسائل جدید کلامی را بهخوبی بشناسد و با بهرهگیری از روشهای مناسب به بررسی آنها بپردازد<ref>ر.ک: همان، ص158</ref>؛ البته باید به این مسئله نیز توجه داشت که چون گاهی مسائل جدید، مبتنی بر مبانی علمی و فلسفی نوین میباشند، شناخت آن مسائل متوقف بر شناخت مبانی آنها است و حقیقت کلام جدید نیز چیزی جز این آگاهیهای جدید برای پاسخگویی به مسائل نوین کلامی نیست<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>. | نویسنده در فصل دهم به تطور علم کلام و طرح مسائل جدید پرداخته است. مقصود از تحول و پویایی علم کلام این است که متکلم، مسائل جدید کلامی را بهخوبی بشناسد و با بهرهگیری از روشهای مناسب به بررسی آنها بپردازد<ref>ر.ک: همان، ص158</ref>؛ البته باید به این مسئله نیز توجه داشت که چون گاهی مسائل جدید، مبتنی بر مبانی علمی و فلسفی نوین میباشند، شناخت آن مسائل متوقف بر شناخت مبانی آنها است و حقیقت کلام جدید نیز چیزی جز این آگاهیهای جدید برای پاسخگویی به مسائل نوین کلامی نیست<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
# علیرغم ادعای مقدمه، نظریات ارائهشده، از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نیست و منطقاً یکدیگر را تأیید نمیکند. | # علیرغم ادعای مقدمه، نظریات ارائهشده، از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نیست و منطقاً یکدیگر را تأیید نمیکند. | ||
# از منابع دست اول کلام، ملل و نحل، تاریخ، تذکره و طبقات در تحلیل مباحث، بهقدر کافی استناد نشده است. کتاب از تحقیقات جدید هم خالی است. در پارهای موارد به منابعی استناد شده که از جهت مورد نظر، اعتبار و سندیتی ندارند. | # از منابع دست اول کلام، ملل و نحل، تاریخ، تذکره و طبقات در تحلیل مباحث، بهقدر کافی استناد نشده است. کتاب از تحقیقات جدید هم خالی است. در پارهای موارد به منابعی استناد شده که از جهت مورد نظر، اعتبار و سندیتی ندارند. | ||
# در مواردی که لازم بود آراء و | # در مواردی که لازم بود آراء و اندیشههای مخالف عرضه شود تا خواننده با مباحث مطرحشده دقیقاً آشنا شود، مؤلف با طرح نظریه خویش بهسرعت از مسئله گذشته است. | ||
# در تحلیلهای تاریخی کتاب، کاستیهایی وجود دارد. | # در تحلیلهای تاریخی کتاب، کاستیهایی وجود دارد. | ||
# در مباحث کلام جدید و بهطور کلی آنجا که مؤلف محترم به | # در مباحث کلام جدید و بهطور کلی آنجا که مؤلف محترم به اندیشههای جدید کلامی و فلسفی میپردازد، ضعف کتاب بیشتر است<ref>ر.ک: سبحانی، محمدتقی، ص62-63</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش