۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
# این نامگذاری در مقابل فلاسفه است؛ چه، آنان مباحث فلسفی خویش را مصدر به مسائل منطقی میکردند و منطق هم مرادف کلام است؛ متکلمان مقصودشان از برگزیدن این نام برای مباحث خویش این بود که بفهمانند ما در بحثهای خود، از منطق که میراث یونان است بینیازیم. | # این نامگذاری در مقابل فلاسفه است؛ چه، آنان مباحث فلسفی خویش را مصدر به مسائل منطقی میکردند و منطق هم مرادف کلام است؛ متکلمان مقصودشان از برگزیدن این نام برای مباحث خویش این بود که بفهمانند ما در بحثهای خود، از منطق که میراث یونان است بینیازیم. | ||
# چون متکلمان، مباحث خود را با این گفتار آغاز میکردند: «الكلام في كذا». | # چون متکلمان، مباحث خود را با این گفتار آغاز میکردند: «الكلام في كذا». | ||
# این علم مبتنی بر ادله قطعی است؛ سخن و کلام زمانی که همراه باشد با دلیلی یقینی، دارای قوه و استحکام میشود و سزاوار است که | # این علم مبتنی بر ادله قطعی است؛ سخن و کلام زمانی که همراه باشد با دلیلی یقینی، دارای قوه و استحکام میشود و سزاوار است که بهگونه مطلق، کلام نامیده شود. | ||
# این دانش، توانایی تکلم و سخن گفتن در عقاید دینی و مناظره با مخالفین را فراهم میکند. | # این دانش، توانایی تکلم و سخن گفتن در عقاید دینی و مناظره با مخالفین را فراهم میکند. | ||
نویسنده، نظریه آخر را پسندیده است و میگوید: با توجه به اینکه این نظریه بر عنصر مناظره متمرکز است و مناظره عنصری اساسی در این دانش است و معمولا مناظره جز از راه تکلم و بحث میسر نیست، میتوان آن را معتبرتر از نظریات دیگر دانست<ref>ر.ک: همان، ص18-20</ref>. | نویسنده، نظریه آخر را پسندیده است و میگوید: با توجه به اینکه این نظریه بر عنصر مناظره متمرکز است و مناظره عنصری اساسی در این دانش است و معمولا مناظره جز از راه تکلم و بحث میسر نیست، میتوان آن را معتبرتر از نظریات دیگر دانست<ref>ر.ک: همان، ص18-20</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نویسنده معتقد است که علم کلام دارای موضوع واحدی نیست، بلکه موضوع آن عبارت است از اصول دین و عقاید اسلامی؛ بنابراین در تعریف علم کلام میگوید: «علم باحث عن الله تعالی و صفاته الذاتية و الفعلية» أو «العقائد الإيمانية» و «أوضاع الشريعة»... ایشان پهنه و وسعت مباحث کلامی را مختص به اصول اعتقادی نمیداند، بلکه مشتمل بر مسائل فرعی و احکام عملی نیز میداند<ref>ر.ک: همان، ص27-30</ref>. | نویسنده معتقد است که علم کلام دارای موضوع واحدی نیست، بلکه موضوع آن عبارت است از اصول دین و عقاید اسلامی؛ بنابراین در تعریف علم کلام میگوید: «علم باحث عن الله تعالی و صفاته الذاتية و الفعلية» أو «العقائد الإيمانية» و «أوضاع الشريعة»... ایشان پهنه و وسعت مباحث کلامی را مختص به اصول اعتقادی نمیداند، بلکه مشتمل بر مسائل فرعی و احکام عملی نیز میداند<ref>ر.ک: همان، ص27-30</ref>. | ||
برای علم کلام فواید و غایاتی ذکر شده است که دینشناسی تحقیقی یکی از آنهاست. معرفت تفصیلی و تحقیقی درباره معارف دینی، بهویژه «معرفت الله» از ارزشی والا برخوردار است؛ | برای علم کلام فواید و غایاتی ذکر شده است که دینشناسی تحقیقی یکی از آنهاست. معرفت تفصیلی و تحقیقی درباره معارف دینی، بهویژه «معرفت الله» از ارزشی والا برخوردار است؛ بهگونهای که تعلیم و تبیین آن از اهداف رسالت انبیاء برشمرده شده است؛ علاوه بر آن روایات زیادی به این مسئله اشاره نموده است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)، از خداشناسی بهعنوان سرآمد و رأس همه دانشها یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص37-38</ref>. | ||
ارشاد و هدایت جاهلان و منحرفان و پاسداری از عقاید دینی از دیگر اهداف و فواید علم کلام شناخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص38-40</ref>. | ارشاد و هدایت جاهلان و منحرفان و پاسداری از عقاید دینی از دیگر اهداف و فواید علم کلام شناخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص38-40</ref>. |
ویرایش