۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هک' به 'هک') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
تعیین حدود علوم دنیوی ظاهراً آسان است. این علم مربوط به صوری است که بهوسیله عقل و نفس به جهت جلب منفعت و دفع ضرر قبل از مرگ حاصل میگردد. جابر تصریح میکند که عقل و نفس به این دلیل در کنار هم ذکر شدهاند که این تعریف، علم به امور شهوانی را که بهتنهایی مربوط به نفس است، از دستهبندی خارج میکند. به همین ترتیب رأی را نیز که خاص عقل در حالت استقلال از نفس است، در بر نمیگیرد. سایر علوم دنیوی که در واقع مرتبط به وجوه مختلف ممکن فعالیت کیمیایی هستند، صرف نظر از تمامی علوم دیگر بر اساس معیار کفایت طبقهبندی شدهاند. علوم شریف، علومی هستند که انسان را در قوام یک زندگانی پررونق بهطور کامل کفایت کرده و از تمامی مردم بینیاز میگرداند. این علوم عبارتند از معارف ضروری برای کیمیاگری که جابر تحت این جداول، مجموعهای از صنایع نسبتاً پیچیده و مؤثر را ذکر میکند که بر اساس همان معیار طبقهبندی شدهاند<ref>رک: همان، ص79-78</ref>. | تعیین حدود علوم دنیوی ظاهراً آسان است. این علم مربوط به صوری است که بهوسیله عقل و نفس به جهت جلب منفعت و دفع ضرر قبل از مرگ حاصل میگردد. جابر تصریح میکند که عقل و نفس به این دلیل در کنار هم ذکر شدهاند که این تعریف، علم به امور شهوانی را که بهتنهایی مربوط به نفس است، از دستهبندی خارج میکند. به همین ترتیب رأی را نیز که خاص عقل در حالت استقلال از نفس است، در بر نمیگیرد. سایر علوم دنیوی که در واقع مرتبط به وجوه مختلف ممکن فعالیت کیمیایی هستند، صرف نظر از تمامی علوم دیگر بر اساس معیار کفایت طبقهبندی شدهاند. علوم شریف، علومی هستند که انسان را در قوام یک زندگانی پررونق بهطور کامل کفایت کرده و از تمامی مردم بینیاز میگرداند. این علوم عبارتند از معارف ضروری برای کیمیاگری که جابر تحت این جداول، مجموعهای از صنایع نسبتاً پیچیده و مؤثر را ذکر میکند که بر اساس همان معیار طبقهبندی شدهاند<ref>رک: همان، ص79-78</ref>. | ||
اما علوم وضیع ظاهراً شاخههای فعالیت آزمایشگاهی هستند که در مقابل کیمیا که شریفترین حرفه است، با نوعی تحقیر، «صنایع» خوانده شده است. در مجموع دونمرتبه بودن آنها به این جهت است که صرفاً منافع دنیوی محدود به این دنیای دنی را بر اساس فرایندهای معمولی تأمین میکند که با ثمره کیمیا فاصله زیادی دارد. اما علوم دینی در انتزاعیترین مرتبه آنها بهمثابه «صور فراهمآمده برای عقل ظاهر میشود (یتحلی بها العقل) که | اما علوم وضیع ظاهراً شاخههای فعالیت آزمایشگاهی هستند که در مقابل کیمیا که شریفترین حرفه است، با نوعی تحقیر، «صنایع» خوانده شده است. در مجموع دونمرتبه بودن آنها به این جهت است که صرفاً منافع دنیوی محدود به این دنیای دنی را بر اساس فرایندهای معمولی تأمین میکند که با ثمره کیمیا فاصله زیادی دارد. اما علوم دینی در انتزاعیترین مرتبه آنها بهمثابه «صور فراهمآمده برای عقل ظاهر میشود (یتحلی بها العقل) که بهکارگیری آنها، دستیابی به منفعتهایی را که پس از مرگ به آنها چشم امید هست، میسر میگرداند». این عبارتی است که جابر بهوسیله آن، اهمیت اساسی علم دینی را متذکر میشود. وی سپس این علوم را به دو حوزه علوم شرعی و علوم عقلی دستهبندی میکند. گروه اول در ظاهر دستهای شناختهشده است، اما تعریفی که كتاب الحدود به دست میدهد، بسیار انتزاعی است که صریحاً به اسلام اشاره نمیکند: «این علمی است که امکان میدهد که نافعترین رفتارهای دینی و دنیوی شناخته شوند، به این جهت که یک منفعت دنیوی میتواند پس از مرگ سودمند باشد». اما جابر در علوم شرعی، تمایز معناداری قائل است و دو وجه ظاهر و باطن را در مقابل هم قرار میدهد. علم ظاهر، علم به قواعد عمومی امر کلی است که با طبیعت، عقول و نفوس طبیعی سازگار است. درحالیکه وجه دوم علم، علل وجود این قواعد و اهداف خاص آنهاست که با عقول الهی سازگار میباشد<ref>ر.ک: همان، ص80-79</ref>. | ||
اما تعریف علوم عقلی، صرفاً فلسفی است و جابر اصلاً به جایگاه، نقش و پیوند آن با دیگر حوزههای علوم دینی و علوم دنیوی تصریح نمینماید و به تعریف آنها بهمثابه علم احوالی که حواس از درک آن عاجز و عقل جزئی نمیتواند آن را کسب نماید، کفایت میکند؛ احوال منبعث از علت الاولی و احوال خود عقل، احوال عقل کلی، نفس کلی و نفس جزئی که اکتساب فضیلت در عالم کون را تسریع مینماید و نیل به عالم بقا را میسر میگرداند. بر اساس این تعریف، عقل بشر میتواند با قلمرو الوهی تماس برقرار کند<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. | اما تعریف علوم عقلی، صرفاً فلسفی است و جابر اصلاً به جایگاه، نقش و پیوند آن با دیگر حوزههای علوم دینی و علوم دنیوی تصریح نمینماید و به تعریف آنها بهمثابه علم احوالی که حواس از درک آن عاجز و عقل جزئی نمیتواند آن را کسب نماید، کفایت میکند؛ احوال منبعث از علت الاولی و احوال خود عقل، احوال عقل کلی، نفس کلی و نفس جزئی که اکتساب فضیلت در عالم کون را تسریع مینماید و نیل به عالم بقا را میسر میگرداند. بر اساس این تعریف، عقل بشر میتواند با قلمرو الوهی تماس برقرار کند<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>. |
ویرایش