۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') |
جز (جایگزینی متن - 'هم' به 'هم') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در پیشگفتار، ترجمه نویسنده و مطالبی پیرامون تحقیق کتاب ارائه شده است. | در پیشگفتار، ترجمه نویسنده و مطالبی پیرامون تحقیق کتاب ارائه شده است. | ||
مصنف در این اثر، مجموعهای از رباعیات خود را که در مسائل و معانی اعتقادی شیعی و مخالفین شیعه است، شرح کرده است؛ همان رباعیاتی که در بعضی رسائل و کتب مصنف، مانند «ترجمه تنبيه الراقدين»، «تحفه عباسی» و «تحفة الأخيار» بیشوکم | مصنف در این اثر، مجموعهای از رباعیات خود را که در مسائل و معانی اعتقادی شیعی و مخالفین شیعه است، شرح کرده است؛ همان رباعیاتی که در بعضی رسائل و کتب مصنف، مانند «ترجمه تنبيه الراقدين»، «تحفه عباسی» و «تحفة الأخيار» بیشوکم بهمناسبت آورده شدهاند. | ||
وی در این کتاب راه رسیدن به معرفت خدای متعال را که اساس ایمان است، مینمایاند و کلید تخلق به اخلاق الله را ارائه میدهد و متذکر مجملی از مسائل مطروحه در اصول اعتقادات شیعی شده و متعرض اقوال مخالفین مکتب اهلبیت(ع) میگردد. او خود در رساله الفوائد الدينية مینویسد: ما در کتاب تحفة الأخيار و عطیه ربانی و سفينة النجاة، بیان طریق تحصیل مقام اولیاءالله کردهایم<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه دهم</ref>. | وی در این کتاب راه رسیدن به معرفت خدای متعال را که اساس ایمان است، مینمایاند و کلید تخلق به اخلاق الله را ارائه میدهد و متذکر مجملی از مسائل مطروحه در اصول اعتقادات شیعی شده و متعرض اقوال مخالفین مکتب اهلبیت(ع) میگردد. او خود در رساله الفوائد الدينية مینویسد: ما در کتاب تحفة الأخيار و عطیه ربانی و سفينة النجاة، بیان طریق تحصیل مقام اولیاءالله کردهایم<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه دهم</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
{{شعر}}{{ب|''گویی که چه مُردی نشوی زنده دگر''|2=''گویا که تو را نیست ز خود هیچ خبر''}}{{ب|''هر شب میری و هر سحر زنده شوی''|2=''چون صور سرافیل بود باد سحر''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''گویی که چه مُردی نشوی زنده دگر''|2=''گویا که تو را نیست ز خود هیچ خبر''}}{{ب|''هر شب میری و هر سحر زنده شوی''|2=''چون صور سرافیل بود باد سحر''}}{{پایان شعر}} | ||
ایشان در معنا و شرح این رباعی میگوید: حضرت حق سبحانه و تعالی برای رفع تعجب در حشر و نشر، نوعی کرده که در هر روز و شب مردمان مشاهده حشر و نشر میکنند. چون شب شود، مردمان همه بمیرند و چون باد سحر که | ایشان در معنا و شرح این رباعی میگوید: حضرت حق سبحانه و تعالی برای رفع تعجب در حشر و نشر، نوعی کرده که در هر روز و شب مردمان مشاهده حشر و نشر میکنند. چون شب شود، مردمان همه بمیرند و چون باد سحر که بهمنزله صور است بوزد، مردمان شروع در زنده شدن کنند تا طلوع آفتاب همگی زنده شوند<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>. | ||
باب بعدی کتاب درباره جبر و اختیار است. نویسنده، معتقد است که کسانی چون جهمیه، اشعریه و معتزله درباره جبر و تفویض از سفینه نجات اهلبیت تخلف نمودهاند و در دریای ضلالت غرق گشتهاند. در این بین جهمیه این اعتقاد دارند که بنده هیچ قدرت ندارد، بلکه هر فعلی از بنده ظاهر میشود فعل خداست. نویسنده درباره آنان میگوید: قبح این مذهب در مرتبهای است که بر مجانین و صبیان پوشیده نیست و نقل است که علاف (ابوهذیل محمد بن هذیل علاف) که از فضلای معتزله است در حق بِشر که از فضلای جبریه است، میگفته که الاغ بِشر، عاقلتر است از بِشر؛ زیراکه الاغش هرگاه به جویی برسد و داند که مقدورش هست جستن، میجهد و اگر داند که مقدورش نیست، نمیجهد؛ پس الاغ بشر، فرق میان فعل مقدور و غیر مقدور خود کرده و بشر این فرق نکرده<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | باب بعدی کتاب درباره جبر و اختیار است. نویسنده، معتقد است که کسانی چون جهمیه، اشعریه و معتزله درباره جبر و تفویض از سفینه نجات اهلبیت تخلف نمودهاند و در دریای ضلالت غرق گشتهاند. در این بین جهمیه این اعتقاد دارند که بنده هیچ قدرت ندارد، بلکه هر فعلی از بنده ظاهر میشود فعل خداست. نویسنده درباره آنان میگوید: قبح این مذهب در مرتبهای است که بر مجانین و صبیان پوشیده نیست و نقل است که علاف (ابوهذیل محمد بن هذیل علاف) که از فضلای معتزله است در حق بِشر که از فضلای جبریه است، میگفته که الاغ بِشر، عاقلتر است از بِشر؛ زیراکه الاغش هرگاه به جویی برسد و داند که مقدورش هست جستن، میجهد و اگر داند که مقدورش نیست، نمیجهد؛ پس الاغ بشر، فرق میان فعل مقدور و غیر مقدور خود کرده و بشر این فرق نکرده<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. |
ویرایش