۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
جز (جایگزینی متن - 'هق' به 'هق') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
سرانجام باید به این نکته اشاره کنیم که نوشتن تاریخ فلسفه، برخلاف نقل وقایع فلسفى به ترتیب تاریخى، باید، علاوه بر روایت صرف وقایع و ارائه فهرست نام مؤلفان یا توضیح و تشریح مفاهیم، مشتمل بر مقدار زیادى تفسیر و تقویم باشد؛ بدون چنین تفسیر و تقویمى، حرکت پویاى عقل در کوشش براى فهم کنه جهان به نحوى شامل و منسجم، بهدشواری قابلادراک تواند بود. نویسندهاى که به چنین کارى اهتمام مىکند بررسى مجدد حوزههایى را که دیگران پیش از او مطالعه کردهاند مفید خواهد یافت. طبیعى است که من در این مهم که احتمال لغزش در آن بسیار است سعى کردهام حتیالامکان از دیگر محققان استفاده کنم. | سرانجام باید به این نکته اشاره کنیم که نوشتن تاریخ فلسفه، برخلاف نقل وقایع فلسفى به ترتیب تاریخى، باید، علاوه بر روایت صرف وقایع و ارائه فهرست نام مؤلفان یا توضیح و تشریح مفاهیم، مشتمل بر مقدار زیادى تفسیر و تقویم باشد؛ بدون چنین تفسیر و تقویمى، حرکت پویاى عقل در کوشش براى فهم کنه جهان به نحوى شامل و منسجم، بهدشواری قابلادراک تواند بود. نویسندهاى که به چنین کارى اهتمام مىکند بررسى مجدد حوزههایى را که دیگران پیش از او مطالعه کردهاند مفید خواهد یافت. طبیعى است که من در این مهم که احتمال لغزش در آن بسیار است سعى کردهام حتیالامکان از دیگر محققان استفاده کنم. | ||
لیکن، در تشریح مفاهیم یا مسائل فلسفى در درجه نخست بر نوشتههاى خود فیلسوفان تکیه کردهام. گاهى تفسیر آراء فلسفى یا کلامى مرا بر آن داشته است که از مطالعات صاحبنظران معاصر یارى بجویم. بااینهمه، وقتیکه این آراء | لیکن، در تشریح مفاهیم یا مسائل فلسفى در درجه نخست بر نوشتههاى خود فیلسوفان تکیه کردهام. گاهى تفسیر آراء فلسفى یا کلامى مرا بر آن داشته است که از مطالعات صاحبنظران معاصر یارى بجویم. بااینهمه، وقتیکه این آراء بهقدر کافى روشن بوده است، لازم ندیدهام که بر شمار این صاحبنظران الى غیرالنهایه بیفزایم. غرض از کتابنامهای که در پایان کتاب آوردهام این است که خواننده ذیعلاقه را با آثار محققان دیگر در زمینه مورد بحث آشنا کنم و وسعت دامنه مواد و مصالح مورد استفاده در نوشتن این کتاب را نشان دهم.<ref>همان، ص3-4</ref> | ||
در محدوده اسلام، در حدود قرن اول، رفته رفته مباحثاتی در اطراف مسائل عدل الهی و مسئولیت آدمی درگرفت. منابع معتبر خبر میدهند که جماعتی از متکلمان نخستین بحث درباره مسئله اختیار و قدر را پیش کشیدند که به تصدیق همگان نخستین معظله کلامی متکلمان بود. معتزله که ابن اتجاه فکری را دنبال کردند قائل به آزادی فرد از یکسو و عدل خداوند از سوی دیگر بودند. هرچند طبیعتاً برای تأیید موقف خود به نقل شواهدی از قرآن توسل میجستند. گرایش عمومی آنها، در تأیید مواضع خود، به اقامه دلایلی بود که خصلتی کاملاً اخلاقی و عقلانی داشت<ref>همان، ص10</ref>... | در محدوده اسلام، در حدود قرن اول، رفته رفته مباحثاتی در اطراف مسائل عدل الهی و مسئولیت آدمی درگرفت. منابع معتبر خبر میدهند که جماعتی از متکلمان نخستین بحث درباره مسئله اختیار و قدر را پیش کشیدند که به تصدیق همگان نخستین معظله کلامی متکلمان بود. معتزله که ابن اتجاه فکری را دنبال کردند قائل به آزادی فرد از یکسو و عدل خداوند از سوی دیگر بودند. هرچند طبیعتاً برای تأیید موقف خود به نقل شواهدی از قرآن توسل میجستند. گرایش عمومی آنها، در تأیید مواضع خود، به اقامه دلایلی بود که خصلتی کاملاً اخلاقی و عقلانی داشت<ref>همان، ص10</ref>... |
ویرایش