پرش به محتوا

سدرة المنتهی في تفسير قرآن المصطفی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎م' به 'ه‌م'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎م' به 'ه‌م')
خط ۳۵: خط ۳۵:
خود ایشان در این رابطه در تعلیقه‌اش که در سال 1387ش، بر کتاب حاضر نوشته، چنین توضیح می‌دهد: «تفسیر عظیم‌الشأن سدرة المنتهی در تفسیر قرآن حکیم کریم که سالیانی از بیان و قلم این خدوم علم، [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن حسن‎زاده آملی]] به نفوس شیِّقه الی الکمال، القا و اهدا شده است، مأدبه‌ای الهی است که اینک با اسلوبی مرغوب و نظمی مطلوب به همت والای تنی چند از عزیزان فاضل و نائل به معارف الهی به زیور طبع متحلی شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26005/1/7 ر.ک: صفحه اول کتاب، بعد از صفحه عنوان]</ref>‎.
خود ایشان در این رابطه در تعلیقه‌اش که در سال 1387ش، بر کتاب حاضر نوشته، چنین توضیح می‌دهد: «تفسیر عظیم‌الشأن سدرة المنتهی در تفسیر قرآن حکیم کریم که سالیانی از بیان و قلم این خدوم علم، [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن حسن‎زاده آملی]] به نفوس شیِّقه الی الکمال، القا و اهدا شده است، مأدبه‌ای الهی است که اینک با اسلوبی مرغوب و نظمی مطلوب به همت والای تنی چند از عزیزان فاضل و نائل به معارف الهی به زیور طبع متحلی شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26005/1/7 ر.ک: صفحه اول کتاب، بعد از صفحه عنوان]</ref>‎.


در بخشی از تفسیر سوره فاتحة الكتاب چنین آمده است: «در این موضوع که همه «بسم اللّه‎‎ الرحمن‎ الرحيم»های غیر از سوره فاتحه در«بسم اللّه‎ الرحمن‎‎ الرحيم» سوره‎ فاتحه‎ مندرجند‎، شیخ اکبر محی‌الدین طائی در آخر باب هفتادوسوم «فتوحات مکیه» در سؤال صدوپنجاه‌وچهارم گوید: «و بهره اولیا از بسمله، همان است که خداوند آنان‎‎ را آگاه گردانید بر آن از علم حروف و اسما و آن علم اولیا است‎ که تعلیم می‌گیرند آنچه را که خداند در حروف و اسما از خواص عجیبی که اشیا از آن‌ها‎ منفعل‎ می‌شوند، به امانت نهاده‎ است...» تا اینکه گفت: «پس‌از مردم کسی است که همه آنچه‎ که در بسم اللّه است به او داده شده که برای او مقام همه‎ اشیا‎ قیام می‌کند و بسم اللّه از این بنده به‎منزله «کن» نازل می‌شود و این بسمله آیه‌ای از سوره فاتحه است که از این آیه سوره‎‎ فاتحه‎ برمی‌آید، نه بسمله‌های سوره‌های دیگر‎ و اکثر‎ مردم از این امر بی‌خبرند. پس بسمله‌ای که از آن، ‎همه کائنات منفعل‎ می‌شوند، به‎نحو اطلاق، همان بسمله فاتحه است و اما بسمله‎ دیگر سوره‌ها برای امور‎ خاصی‎ می‌باشند».
در بخشی از تفسیر سوره فاتحة الكتاب چنین آمده است: «در این موضوع که همه «بسم اللّه‎‎ الرحمن‎ الرحيم»های غیر از سوره فاتحه در«بسم اللّه‎ الرحمن‎‎ الرحيم» سوره‎ فاتحه‎ مندرجند‎، شیخ اکبر محی‌الدین طائی در آخر باب هفتادوسوم «فتوحات مکیه» در سؤال صدوپنجاه‌وچهارم گوید: «و بهره اولیا از بسمله، همان است که خداوند آنان‎‎ را آگاه گردانید بر آن از علم حروف و اسما و آن علم اولیا است‎ که تعلیم می‌گیرند آنچه را که خداند در حروف و اسما از خواص عجیبی که اشیا از آن‌ها‎ منفعل‎ می‌شوند، به امانت نهاده‎ است...» تا اینکه گفت: «پس‌از مردم کسی است که همه آنچه‎ که در بسم اللّه است به او داده شده که برای او مقام همه‎ اشیا‎ قیام می‌کند و بسم اللّه از این بنده به‌منزله «کن» نازل می‌شود و این بسمله آیه‌ای از سوره فاتحه است که از این آیه سوره‎‎ فاتحه‎ برمی‌آید، نه بسمله‌های سوره‌های دیگر‎ و اکثر‎ مردم از این امر بی‌خبرند. پس بسمله‌ای که از آن، ‎همه کائنات منفعل‎ می‌شوند، به‎نحو اطلاق، همان بسمله فاتحه است و اما بسمله‎ دیگر سوره‌ها برای امور‎ خاصی‎ می‌باشند».


در این عبارت‎ شیخ‎ به چند مطلب بسیار اساسی اشارتی‎ شده است: یکی به مقام شامخ علم حروف که علم اولیا است و حروف را خواص شگفت است و دیگر مقام «کن» عارف باللّه است‎ و دیگر‎ اینکه‎ بسمله، یعنی «بسم اللّه الرحمن الرحيم» فاتحة الكتاب، فوق بسمله‌های سایر سور است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/61 ر.ک: بی‌نام، ص61]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26005/1/30 متن کتاب، ص31-30]</ref>‎.
در این عبارت‎ شیخ‎ به چند مطلب بسیار اساسی اشارتی‎ شده است: یکی به مقام شامخ علم حروف که علم اولیا است و حروف را خواص شگفت است و دیگر مقام «کن» عارف باللّه است‎ و دیگر‎ اینکه‎ بسمله، یعنی «بسم اللّه الرحمن الرحيم» فاتحة الكتاب، فوق بسمله‌های سایر سور است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/61 ر.ک: بی‌نام، ص61]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26005/1/30 متن کتاب، ص31-30]</ref>‎.
خط ۴۷: خط ۴۷:
«در عنوان «بدن اخروی مکسوب و مکتسب است»، چنین‎ می‌خوانیم که انسان منحرف مطابق ملکات زشتی که اکتساب‎ کرده است در‎ قیامت‎ با‎ صوری که از آن ملکات‎ می‌باشند‎، محشور‎ می‌گردد و به‌صورت‎های آن حیوانات درمی‌آید؛ چنان‎که انسان‎ در صراط مستقیم نیز از ملکات حسنه‌ای که کسب کرده است، صور ارواح طیّبه‎ و ملائکه‎ عالین‎ و سیماهای شیرین دلنشین در صقع ذات او متحقق‎ می‌گردند‎ و با آن‌ها محشور خواهد بود؛ لذا بدن اخروی به مکسوب و مکتسب تقسیم می‌گردد که '''لها ما كسبت و عليها ما‎ اكتسبت''' (بقره: 286) و این‎ ابدان را انسان با خود از این‎ نشئه می‌برد؛ یعنی‎ بذر و ریشه آن‌ها در اینجا تحصیل شده‎ است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/61 ر.ک: همان، ص62-61]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26005/1/355 متن کتاب، ص356-355]</ref>‎.
«در عنوان «بدن اخروی مکسوب و مکتسب است»، چنین‎ می‌خوانیم که انسان منحرف مطابق ملکات زشتی که اکتساب‎ کرده است در‎ قیامت‎ با‎ صوری که از آن ملکات‎ می‌باشند‎، محشور‎ می‌گردد و به‌صورت‎های آن حیوانات درمی‌آید؛ چنان‎که انسان‎ در صراط مستقیم نیز از ملکات حسنه‌ای که کسب کرده است، صور ارواح طیّبه‎ و ملائکه‎ عالین‎ و سیماهای شیرین دلنشین در صقع ذات او متحقق‎ می‌گردند‎ و با آن‌ها محشور خواهد بود؛ لذا بدن اخروی به مکسوب و مکتسب تقسیم می‌گردد که '''لها ما كسبت و عليها ما‎ اكتسبت''' (بقره: 286) و این‎ ابدان را انسان با خود از این‎ نشئه می‌برد؛ یعنی‎ بذر و ریشه آن‌ها در اینجا تحصیل شده‎ است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/61 ر.ک: همان، ص62-61]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/26005/1/355 متن کتاب، ص356-355]</ref>‎.


«در سوره مبارکه آل عمران، اعتدال مزاج، راسخون‎ در‎ علم‎، فیوضات عالم قدس، اتحاد علم و وجود و نور، اثبات توحید، اسرار روایات‎، ملکات‎ صور برزخیه، تجلّی حقّ در صور کونیّه، تمثّلات نفس ناطقه، شأن رسولان‎ حق‎، اوصاف عرش و... مورد بحث‎ قرار گرفته است. نویسنده در بخشی‎ از‎ تفسیر‎ آیه 125، درباره‎ اتحاد انسان کامل با نفس رحمانی توضیح می‌دهد: «انسان‎ صعوداً‎ به‎ مقامی‎ می‌رسد که با نفس رحمانی اتحاد وجودی پیدا می‌کند و جمیع کلمات ‎وجودیّه نوریّه دار‎ هستی‎ به‎منزله اعضا و جوارح وی می‌شوند». سپس اضافه می‌کند: در اتحاد نفوس مکتفیه‎‎ و نفس‎ رحمانی‎ و عقل بسیط در صحف کریمه‎ اهل تحقیق محقّق است که صادر نخستین، نفس‎ رحمانی‎ است‎ و آن اصل اصول و هیولای عوالم‎ غیر متناهی و مادّه تعینات است و از آن به‎ تجلّی‎‎ ساری‎ و رقّ منشور و نور مرشوش نیز تعبیر شده است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/62 ر.ک: بی‌نام، ص62]</ref>‎.  
«در سوره مبارکه آل عمران، اعتدال مزاج، راسخون‎ در‎ علم‎، فیوضات عالم قدس، اتحاد علم و وجود و نور، اثبات توحید، اسرار روایات‎، ملکات‎ صور برزخیه، تجلّی حقّ در صور کونیّه، تمثّلات نفس ناطقه، شأن رسولان‎ حق‎، اوصاف عرش و... مورد بحث‎ قرار گرفته است. نویسنده در بخشی‎ از‎ تفسیر‎ آیه 125، درباره‎ اتحاد انسان کامل با نفس رحمانی توضیح می‌دهد: «انسان‎ صعوداً‎ به‎ مقامی‎ می‌رسد که با نفس رحمانی اتحاد وجودی پیدا می‌کند و جمیع کلمات ‎وجودیّه نوریّه دار‎ هستی‎ به‌منزله اعضا و جوارح وی می‌شوند». سپس اضافه می‌کند: در اتحاد نفوس مکتفیه‎‎ و نفس‎ رحمانی‎ و عقل بسیط در صحف کریمه‎ اهل تحقیق محقّق است که صادر نخستین، نفس‎ رحمانی‎ است‎ و آن اصل اصول و هیولای عوالم‎ غیر متناهی و مادّه تعینات است و از آن به‎ تجلّی‎‎ ساری‎ و رقّ منشور و نور مرشوش نیز تعبیر شده است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/62 ر.ک: بی‌نام، ص62]</ref>‎.  


«در بخشی از تفسیر سوره نساء درباره ادبار عقل‎ چنین می‌خوانیم: ادبار عقل که‎ نسبت‎ بازماندگی و روی به‎سوی خود آوردن ممکن است، منبع جمیع شرّ است و ارتکاب نواهی‌اش از این‎ روی‎ است و سرّ آن این است که ممکن موجود مؤلف است‎ در عقل‎ از‎ دو چیز: یکی ماهیت او که عدم‎ و منبع‎ شرّ‎ است و یکی وجود که منبع خیر است‎. اکنون‎ در این وقت چون روی به‎ فاعل آورد جهت خیرش می‌افزاید و شرّش مغلوب‎ می‌شود، و چون به خود بازگردد جهت‎ عدمیّت‎ و شرّش فزون‎ می‌گردد‎ و خیرش‎ مغلوب می‌گردد و اشارت بدین دو جهت‎ در‎ کلام مجید آمده که: '''ما أصابك من حسنة فمن اللّه و ما أصابك‎ من‎‎ سيّئة فمن نفسك''' (نساء: 79)»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/62 ر.ک: همان]</ref>‎.
«در بخشی از تفسیر سوره نساء درباره ادبار عقل‎ چنین می‌خوانیم: ادبار عقل که‎ نسبت‎ بازماندگی و روی به‎سوی خود آوردن ممکن است، منبع جمیع شرّ است و ارتکاب نواهی‌اش از این‎ روی‎ است و سرّ آن این است که ممکن موجود مؤلف است‎ در عقل‎ از‎ دو چیز: یکی ماهیت او که عدم‎ و منبع‎ شرّ‎ است و یکی وجود که منبع خیر است‎. اکنون‎ در این وقت چون روی به‎ فاعل آورد جهت خیرش می‌افزاید و شرّش مغلوب‎ می‌شود، و چون به خود بازگردد جهت‎ عدمیّت‎ و شرّش فزون‎ می‌گردد‎ و خیرش‎ مغلوب می‌گردد و اشارت بدین دو جهت‎ در‎ کلام مجید آمده که: '''ما أصابك من حسنة فمن اللّه و ما أصابك‎ من‎‎ سيّئة فمن نفسك''' (نساء: 79)»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/33939/62 ر.ک: همان]</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش