۹۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
2. مؤلف، با توجه به تسلطى كه بر علم منطق داشتهاند، بعضى از مباحث منطقى را در متن كتاب مورد استفاده قرار داده و تفصيل بعضى از مباحث منطقى را در مباحثى نظير مجمل و مبين و مقدمه واجب و غير آن، به كتاب«المنطق» ارجاع مىدهند. | 2. مؤلف، با توجه به تسلطى كه بر علم منطق داشتهاند، بعضى از مباحث منطقى را در متن كتاب مورد استفاده قرار داده و تفصيل بعضى از مباحث منطقى را در مباحثى نظير مجمل و مبين و مقدمه واجب و غير آن، به كتاب«المنطق» ارجاع مىدهند. | ||
3. بيان تاريخچه بعضى از مباحث اصولى كه در تبيين مباحث اصولى مفيد واقع مىشود؛ مثلا در بحث وجوب مقدمه واجب، تاريخچه اين نظريه، در حاشيه كتاب بيان شده است <ref> | 3. بيان تاريخچه بعضى از مباحث اصولى كه در تبيين مباحث اصولى مفيد واقع مىشود؛ مثلا در بحث وجوب مقدمه واجب، تاريخچه اين نظريه، در حاشيه كتاب بيان شده است <ref>متن کتاب،ج 1، صفحه 292 </ref>. | ||
يا بحث ترتب كه در ابتدا به وسيله محقق ثانى مطرح شد و توسط ميرزاى شيرازى مستدل و مستحكم گرديد و به وسيله محقق نايينى يا ديگر شاگردان ميرزاى شيرازى تنقيح و تبيين شد، در جلد اول صفحه 309 كتاب آمده است. | يا بحث ترتب كه در ابتدا به وسيله محقق ثانى مطرح شد و توسط ميرزاى شيرازى مستدل و مستحكم گرديد و به وسيله محقق نايينى يا ديگر شاگردان ميرزاى شيرازى تنقيح و تبيين شد، در جلد اول صفحه 309 كتاب آمده است. | ||
همچنين در بحث اينكه آيا اطلاق، به دليل وضع است يا به سبب مقدمات حكمت، تاريخچه بحث و نظر سلطان العلما، صاحب حاشيه بر معالم را به خوبى مطرح مىنمايند <ref> | همچنين در بحث اينكه آيا اطلاق، به دليل وضع است يا به سبب مقدمات حكمت، تاريخچه بحث و نظر سلطان العلما، صاحب حاشيه بر معالم را به خوبى مطرح مىنمايند <ref>همان، صفحه 174</ref>. | ||
نمونه ديگرى از بيان تاريخچه مباحث اصولى، بحث دليل عقلى است كه مؤلف، از شيخ مفيد، شروع و سپس از شيخ طوسى و بعد از آن، از ابن ادريس، محقق حلى، شهيد اول و... ياد كرده و بهصورت مبسوطى اين مسئله را مطرح نموده است <ref>صفحه 122 - 124 | نمونه ديگرى از بيان تاريخچه مباحث اصولى، بحث دليل عقلى است كه مؤلف، از شيخ مفيد، شروع و سپس از شيخ طوسى و بعد از آن، از ابن ادريس، محقق حلى، شهيد اول و... ياد كرده و بهصورت مبسوطى اين مسئله را مطرح نموده است <ref>همان، جلد 2، صفحه 122 - 124</ref>. | ||
4. بناى مؤلف، بر طرح مختصر مباحث مىباشد و مكررا در كتاب، اين چنين ديده مىشود كه در اين مجال، امكان طرح وسيع اين مبحث وجود ندارد؛ حتى گاهى مؤلف، مناقشاتى در نظريات بزرگانى همچون مرحوم نايينى دارد، اما به دليل مبناى فوق، متعرض آن نمىشود. | 4. بناى مؤلف، بر طرح مختصر مباحث مىباشد و مكررا در كتاب، اين چنين ديده مىشود كه در اين مجال، امكان طرح وسيع اين مبحث وجود ندارد؛ حتى گاهى مؤلف، مناقشاتى در نظريات بزرگانى همچون مرحوم نايينى دارد، اما به دليل مبناى فوق، متعرض آن نمىشود. | ||
5. آدرس دقيق مطالب ذكر شده در همين كتاب و يا كتابهاى ديگر، در متن كتاب و يا حاشيه نوشته شده است و حتى گاهى نام مقرر را نيز نقل مىكند <ref>ص 92 | 5. آدرس دقيق مطالب ذكر شده در همين كتاب و يا كتابهاى ديگر، در متن كتاب و يا حاشيه نوشته شده است و حتى گاهى نام مقرر را نيز نقل مىكند <ref>همان، ص 92</ref>. | ||
6. احاطه مؤلف به آراى اصولىهاى شيعه و اهل تسنن. | 6. احاطه مؤلف به آراى اصولىهاى شيعه و اهل تسنن. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
از مباحثى كه مؤلف، بهطور مستقل و مفيد مطرح نموده و از ابتكارات ايشان است، بحث مستقلات عقليّه و غير مستقلات عقليّه مىباشد <ref> | از مباحثى كه مؤلف، بهطور مستقل و مفيد مطرح نموده و از ابتكارات ايشان است، بحث مستقلات عقليّه و غير مستقلات عقليّه مىباشد <ref>همان،ج 1، ص 205 - 210</ref>. | ||
از ديگر ابتكارات مؤلف، طرح وسيع و مبسوط حسن و قبح عقلى مىباشد. وى، در اين قسمت، براى حسن و قبح، سه معناى كمال و نقص، ملايمت و منافرت و مدح و ذم را ذكر كرده و از ميان اين معانى سهگانه محل نزاع را مشخص مىكند. | از ديگر ابتكارات مؤلف، طرح وسيع و مبسوط حسن و قبح عقلى مىباشد. وى، در اين قسمت، براى حسن و قبح، سه معناى كمال و نقص، ملايمت و منافرت و مدح و ذم را ذكر كرده و از ميان اين معانى سهگانه محل نزاع را مشخص مىكند. | ||
يكى ديگر از نوآورىهاى مفيد كتاب بحث دلالت اقتضاء و دلالت تنبيه و دلالت اشاره است كه بهصورت بحث مستقلى مطرح شده است و همانطور كه مؤلف متذكر شده، در كتابهاى اصولى متعارف، اين بحث مطرح نشده است <ref> | يكى ديگر از نوآورىهاى مفيد كتاب بحث دلالت اقتضاء و دلالت تنبيه و دلالت اشاره است كه بهصورت بحث مستقلى مطرح شده است و همانطور كه مؤلف متذكر شده، در كتابهاى اصولى متعارف، اين بحث مطرح نشده است <ref>همان، ص 131 تا 135</ref>. | ||
و... | و... |
ویرایش