۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هق' به 'هق') |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[اشقر، سعاد|سعاد اشقر]] در ابتدا فرق بین روش تفسیری و گرایش تفسیری را بیان کرده و در اینباره میگوید: مقصود از گرایش (اتجاه) تفسیری، مجموعه آراء و افکاری است که در تفسیر دخالت دارند و در بندبند تفسیر جاریاند<ref>ر.ک: همان</ref> و مقصود از روش (منهج) تفسیری، شکل و قالب فنیای است که از خلال آن، اتجاه تفسیری محقق میگردد<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[اشقر، سعاد|سعاد اشقر]] در ابتدا فرق بین روش تفسیری و گرایش تفسیری را بیان کرده و در اینباره میگوید: مقصود از گرایش (اتجاه) تفسیری، مجموعه آراء و افکاری است که در تفسیر دخالت دارند و در بندبند تفسیر جاریاند<ref>ر.ک: همان</ref> و مقصود از روش (منهج) تفسیری، شکل و قالب فنیای است که از خلال آن، اتجاه تفسیری محقق میگردد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نویسنده به دنبال این مقدمه، تفاسیر آن منطقه را از حیث گرایش تفسیری لغوی، صوفیانه (عرفانی) و اصلاحی سلفی، طی سه فصل مورد بررسی قرار داده است. ایشان معتقد است که مفسرین اندلسی برتری چشمگیری در زمینه نحو و لغت داشتهاند؛ | نویسنده به دنبال این مقدمه، تفاسیر آن منطقه را از حیث گرایش تفسیری لغوی، صوفیانه (عرفانی) و اصلاحی سلفی، طی سه فصل مورد بررسی قرار داده است. ایشان معتقد است که مفسرین اندلسی برتری چشمگیری در زمینه نحو و لغت داشتهاند؛ چنانکه عنایت به نحو و لغت، همچون قاعده و اصلی است که روش آنها در تفسیر بر آن استوار است. در اینباره قاضی عبدالحق بن عطیه غرناطی (متوفی 546) در تفسیر «المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز» و اثیرالدین ابوحسان غرناطی نفزی (متوفی 754ق) در تفسیر «البحر المحيط» از کسانی بودهاند که از نحو و لغت در تفاسیرشان بسیار استفاده نمودهاند<ref>ر.ک: همان، ص224</ref>. | ||
علمای مغرب (مراکش) نیز گرایش لغوی در تفسیر را شناخته و شهر سبته، محل تشکیل حلقات درسی در اینباره بود. نویسنده در اینباره تنها به «تفسير القرآن العظيم» ابن ابیربیع سبتی (متوفی 688ق) اشاره میکند و میگوید: از میان مفسران مغرب اقصی، کسی را که در تفسیر با گرایش لغوی، صاحب تألیف باشد، جز ابن ابیربیع نیافتیم<ref>ر.ک: همان، 224-225</ref>. [[اشقر، سعاد|اشقر]] در ادامه، بخشهایی از کتاب ابن ابیربیع را میآورد که ایشان اهتمام ویژهای به مسائل لغوی، نحوی، شواهد شعری و بلاغت داشته است<ref>ر.ک: همان، ص225-232</ref>. | علمای مغرب (مراکش) نیز گرایش لغوی در تفسیر را شناخته و شهر سبته، محل تشکیل حلقات درسی در اینباره بود. نویسنده در اینباره تنها به «تفسير القرآن العظيم» ابن ابیربیع سبتی (متوفی 688ق) اشاره میکند و میگوید: از میان مفسران مغرب اقصی، کسی را که در تفسیر با گرایش لغوی، صاحب تألیف باشد، جز ابن ابیربیع نیافتیم<ref>ر.ک: همان، 224-225</ref>. [[اشقر، سعاد|اشقر]] در ادامه، بخشهایی از کتاب ابن ابیربیع را میآورد که ایشان اهتمام ویژهای به مسائل لغوی، نحوی، شواهد شعری و بلاغت داشته است<ref>ر.ک: همان، ص225-232</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
فصل دوم به گرایش صوفیانه (عارفانه) در آثار تفسیری مغرب (مراکش) اختصاص یافته است. نویسنده به نقل از ابن خلدون درباره تصوف میگوید: تصوف به معنای عکوف در عبادت و انقطاع الی الله تعالی و اعراض از زیباییهای دنیا و زهد ورزیدن از هر لذت و مال و مقامی که به شخص رو نماید و گوشهگیری برای درک بهتر عبادت است<ref>ر.ک: همان، ص241</ref>. | فصل دوم به گرایش صوفیانه (عارفانه) در آثار تفسیری مغرب (مراکش) اختصاص یافته است. نویسنده به نقل از ابن خلدون درباره تصوف میگوید: تصوف به معنای عکوف در عبادت و انقطاع الی الله تعالی و اعراض از زیباییهای دنیا و زهد ورزیدن از هر لذت و مال و مقامی که به شخص رو نماید و گوشهگیری برای درک بهتر عبادت است<ref>ر.ک: همان، ص241</ref>. | ||
آثار عرفانی را میتوان از حیث نظری، ارشادی و فیضی مورد بحث و بررسی قرار داد. در نوع اول، آیاتی از قرآن کریم بر نظرات صوفیانه تطبیق میشود؛ | آثار عرفانی را میتوان از حیث نظری، ارشادی و فیضی مورد بحث و بررسی قرار داد. در نوع اول، آیاتی از قرآن کریم بر نظرات صوفیانه تطبیق میشود؛ چنانکه ابن عربی درباره آیه '''من يطع الرسول فقد أطاع الله''' (نساء: 80)، میگوید: خداوند در این آیه طاعت سول را طاعت خود دانسته؛ زیرا او جز از طرف خدا سخن نمیگوید، بلکه جز با خدا سخن نمیگوید، بلکه خداوند سخن نمیگوید جز از زبان او؛ زیرا او صورت خداست<ref>ر.ک: همان، 241-242</ref>. در تفاسیر ارشادی عارف به معانی باطنی آیات اکتفا نمیکند، بلکه به معانی ظاهری آنها نیز اقرار دارد؛ چون آن معانی، قبل از معانی دیگر مراد خداوند میباشد. سهل بن عبدالله (متوفی 283) از علمای پیشگام در این حوزه است<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. مفسرانی چون سعدالدین تفتارانی، ابن عطاءالله سکندری و شیخ زروق نیز بر این عمل صحه گذاشتهاند<ref>ر.ک: همان، ص246-245</ref> و برخی دیگر برای این نوع تفسیر شروطی را در نظر گرفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص246</ref>. | ||
افرادی همچون عبدالرحمن فاسی (متوفی 1036ق) در «تفسير الفاتحة بالإشارة» و ابن عجیبه تطوانی (متوفی 1224ق) در تفسیر «البحر المديد في تفسير القرآن المجيد»، عالمانی از سرزمین مغرب (مراکش) هستند که از شیوه عرفان ارشادی در تفاسیر خویش بهره بردهاند. نویسنده با ذکر نمونههایی از این تفاسیر به این موضوع پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص248-269</ref>. | افرادی همچون عبدالرحمن فاسی (متوفی 1036ق) در «تفسير الفاتحة بالإشارة» و ابن عجیبه تطوانی (متوفی 1224ق) در تفسیر «البحر المديد في تفسير القرآن المجيد»، عالمانی از سرزمین مغرب (مراکش) هستند که از شیوه عرفان ارشادی در تفاسیر خویش بهره بردهاند. نویسنده با ذکر نمونههایی از این تفاسیر به این موضوع پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص248-269</ref>. |
ویرایش