پرش به محتوا

ثامسطیوس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۵: خط ۴۵:
در 355م از جانب امپراتور قسطنطین دوم به عضویت مجلس سنای قسطنطنیه و سپس به خدمت امپراتور در آمد و از سوی سنا چندین بار موظف به ابلاغ خطابه‌های تبریک و سپاس به حضور امپراتوران شد. گفته می‌شود در این سِمَت سفرهای رسمی متعددی و از جمله در 357م به رم، داشت.<ref>همان، ص35</ref>
در 355م از جانب امپراتور قسطنطین دوم به عضویت مجلس سنای قسطنطنیه و سپس به خدمت امپراتور در آمد و از سوی سنا چندین بار موظف به ابلاغ خطابه‌های تبریک و سپاس به حضور امپراتوران شد. گفته می‌شود در این سِمَت سفرهای رسمی متعددی و از جمله در 357م به رم، داشت.<ref>همان، ص35</ref>


امپراتور والنس او را به‌عنوان مربی فرزند خود برگماشت و امپراتور تئودوسیوس اول تربیت پسرش، آرکادیوس را به او سپرد. این امپراتوران هرچند مسیحی بودند، از مشاورت وی که بر آیین پیشینیان باقی بود، بهره می‎بردند. ثامسطیوس با امپراتور یولیان، معروف به یولیان مرتد، پیوندی نزدیک داشت. یولیان که پیرو مذهب مسیحی آریوس (آریانیسم) بود درصدد برآمد که برای ضربه زدن به متعصبان مسیحی به کمک ثامسطیوس، دین باستانی یونانیان را احیا کند اما ثامسطیوس با بهره گرفتن از نفوذ خود کوشید تا به‌جای دامن زدن به تفرقه‌ها، میان مسیحیان و غیر مسیحیان آشتی و مدارا برقرار کند و ازاین‎رو نزد مسیحیان محبوبیت و احترامی به‎مراتب افزون‎تر از لیبانیوس یافت که مدتی با او دوستی نزدیک و پرشوری داشت.<ref>همان</ref>
امپراتور والنس او را به‌عنوان مربی فرزند خود برگماشت و امپراتور تئودوسیوس اول تربیت پسرش، آرکادیوس را به او سپرد. این امپراتوران هرچند مسیحی بودند، از مشاورت وی که بر آیین پیشینیان باقی بود، بهره می‌بردند. ثامسطیوس با امپراتور یولیان، معروف به یولیان مرتد، پیوندی نزدیک داشت. یولیان که پیرو مذهب مسیحی آریوس (آریانیسم) بود درصدد برآمد که برای ضربه زدن به متعصبان مسیحی به کمک ثامسطیوس، دین باستانی یونانیان را احیا کند اما ثامسطیوس با بهره گرفتن از نفوذ خود کوشید تا به‌جای دامن زدن به تفرقه‌ها، میان مسیحیان و غیر مسیحیان آشتی و مدارا برقرار کند و ازاین‎رو نزد مسیحیان محبوبیت و احترامی به‎مراتب افزون‎تر از لیبانیوس یافت که مدتی با او دوستی نزدیک و پرشوری داشت.<ref>همان</ref>


از میان آبای کلیسا، گرگوریوس نازیانزوسی با وی دوستی داشت و او را با عبارت سلطان بلاغت ستود. ثامسطیوس احتمالاً از 383 تا 384م به منصب بالای پیشوایی شهر و ریاست مجلس سنا رسید.<ref>همان</ref>
از میان آبای کلیسا، گرگوریوس نازیانزوسی با وی دوستی داشت و او را با عبارت سلطان بلاغت ستود. ثامسطیوس احتمالاً از 383 تا 384م به منصب بالای پیشوایی شهر و ریاست مجلس سنا رسید.<ref>همان</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
هرچند ثامسطیوس با آرای فیثاغورس، افلاطون، زنون اهل کیتیوم و اپیکور نیز آشنایی داشت. در جلسات درس پدرش در شهر قسطنطنیه حاضر می‌شد. خود او در 345م تدریس فلسفه را آغاز کرد؛ و تا 355م ریاست مدرسه‌ای را به عهده داشت. در 355م رسماً به سمت استاد فلسفه برگزیده شد. وی در تدریس دارای بیانی بلیغ بود و طالبان زیادی از راه‌های دور به قسطنطنیه می‌آمدند تا محضر درس او را دریابند.<ref>همان</ref>
هرچند ثامسطیوس با آرای فیثاغورس، افلاطون، زنون اهل کیتیوم و اپیکور نیز آشنایی داشت. در جلسات درس پدرش در شهر قسطنطنیه حاضر می‌شد. خود او در 345م تدریس فلسفه را آغاز کرد؛ و تا 355م ریاست مدرسه‌ای را به عهده داشت. در 355م رسماً به سمت استاد فلسفه برگزیده شد. وی در تدریس دارای بیانی بلیغ بود و طالبان زیادی از راه‌های دور به قسطنطنیه می‌آمدند تا محضر درس او را دریابند.<ref>همان</ref>
===برخی از آرا===
===برخی از آرا===
ثامسطیوس به آرای ارسطو که به نظر وی با مشی مدارا سازگارتر از اندیشه‌های افلاطون و پیروان آکادمی بود، روی آورد، هرچند به آرای افلاطون هم بی‌اعتنا نبود. در فلسفه سیاست ویژگی‎هایی که او برای امپراتور برمی‌شمرد همان خصوصیات حکیم حاکم افلاطونی بود که به تعبیر او می‎بایست هم یک سقراط باشد و هم یک اسکندر.<ref>همان</ref> از جمله مباحث مهم و پر تأثیر ثامسطیوس، تفسیر او از عقل فعال در کتاب درباره نفس ارسطو است... از نظر ثامسطیوس عقل فعال، الهی نیست و هرچند صورتی مفارق از ماده است؛ اما «در» انسان، بلکه وجه ممیز اوست و عقل هیولانی نیز ازلی و مفارق است، اما عقل فعال بیش از عقل هیولانی مفارق از مادّه است. وی عقل بالملکه را شبیه به جوهر و مرکب از ماده و صورت قلمداد می‌کند. با اینکه عقل فعال در انسان است اما نظیر نوع که به زوال افرادش زایل نمی‌شود، همواره باقی است. عقل منفعل به عقل فعال منضم می‌شود و جنبه فناناپذیر طبیعت آدمی را می‌سازد<ref>همان</ref>
ثامسطیوس به آرای ارسطو که به نظر وی با مشی مدارا سازگارتر از اندیشه‌های افلاطون و پیروان آکادمی بود، روی آورد، هرچند به آرای افلاطون هم بی‌اعتنا نبود. در فلسفه سیاست ویژگی‎هایی که او برای امپراتور برمی‌شمرد همان خصوصیات حکیم حاکم افلاطونی بود که به تعبیر او می‌بایست هم یک سقراط باشد و هم یک اسکندر.<ref>همان</ref> از جمله مباحث مهم و پر تأثیر ثامسطیوس، تفسیر او از عقل فعال در کتاب درباره نفس ارسطو است... از نظر ثامسطیوس عقل فعال، الهی نیست و هرچند صورتی مفارق از ماده است؛ اما «در» انسان، بلکه وجه ممیز اوست و عقل هیولانی نیز ازلی و مفارق است، اما عقل فعال بیش از عقل هیولانی مفارق از مادّه است. وی عقل بالملکه را شبیه به جوهر و مرکب از ماده و صورت قلمداد می‌کند. با اینکه عقل فعال در انسان است اما نظیر نوع که به زوال افرادش زایل نمی‌شود، همواره باقی است. عقل منفعل به عقل فعال منضم می‌شود و جنبه فناناپذیر طبیعت آدمی را می‌سازد<ref>همان</ref>
==آثار==
==آثار==
آثار ثامسطیوس را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد.
آثار ثامسطیوس را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش