۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
جز (جایگزینی متن - 'نا' به 'نا') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
[[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] در مبحث دوم، مقولههای سیاسی را نه از نگاه یک حقوقدان و فقیه بلکه از منظر یک فیلسوف و عالم سیاسی نگریسته و تحلیل کرده است. تحلیلهای وی صبغه فقهی ندارد بلکه تعلیل و غایتسنجی و استدلال عقلی از مهمترین ویژگیهای آن است؛ البته مسائل فقهی در مطاوی مباحث نه بهمنظور ارائه ابحاث فقهی بلکه برای تشیید و تحکیم مباحث عقلی و استدلالی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/6571/213 ر.ک: همان، ص214-213]</ref>. | [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] در مبحث دوم، مقولههای سیاسی را نه از نگاه یک حقوقدان و فقیه بلکه از منظر یک فیلسوف و عالم سیاسی نگریسته و تحلیل کرده است. تحلیلهای وی صبغه فقهی ندارد بلکه تعلیل و غایتسنجی و استدلال عقلی از مهمترین ویژگیهای آن است؛ البته مسائل فقهی در مطاوی مباحث نه بهمنظور ارائه ابحاث فقهی بلکه برای تشیید و تحکیم مباحث عقلی و استدلالی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/6571/213 ر.ک: همان، ص214-213]</ref>. | ||
هر چهار اثر سیاسی [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] مشحون از دانشهای فقهی، کلامی، تفسیری و حدیثی، اما نه به یک اندازه است. آقای رضوان السید مصادر گفتههای [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] را در تسهیل النظر، در پاورقیها و نیز در فهارس پایانی آورده است. غیر از استفاده از قرآن، احادیث نبوی و نهجالبلاغه، جملات و عبارتهای فراوانی از آثار یونانی، ایرانی و عربی قبل از اسلام آورده است. نقلقولهای فراوان از اسکندر، اردشیر، انوشیروان کسری، بزرگمهر، سقراط، لقمان حکیم، متنبی، جالینوس، همچنین از خلیفهها و سردمداران اسلامی بهعنوان تجربههای زمامداری مانند مأمون و | هر چهار اثر سیاسی [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] مشحون از دانشهای فقهی، کلامی، تفسیری و حدیثی، اما نه به یک اندازه است. آقای رضوان السید مصادر گفتههای [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردی]] را در تسهیل النظر، در پاورقیها و نیز در فهارس پایانی آورده است. غیر از استفاده از قرآن، احادیث نبوی و نهجالبلاغه، جملات و عبارتهای فراوانی از آثار یونانی، ایرانی و عربی قبل از اسلام آورده است. نقلقولهای فراوان از اسکندر، اردشیر، انوشیروان کسری، بزرگمهر، سقراط، لقمان حکیم، متنبی، جالینوس، همچنین از خلیفهها و سردمداران اسلامی بهعنوان تجربههای زمامداری مانند مأمون و هارونالرشید آورده است. تعبیر قال بعض الخلفاء زیاد دارد. در باب اول نظامی که از فضایل و رذایل ارائه کرده شبیه اخلاق نیکو ماخوس ارسطو است. در باب دوم از واژههای الحزم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/98 ر.ک: متن کتاب، ص 98]، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/127 127]، 128، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/157 157]، </ref>، الحذر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/182 ر.ک: همان، ص 182]، 212، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/262 262]</ref> تدبیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/158 ر.ک: همان، ص 158]</ref>، و غیره که گویای اهمیت عقل و تجربه در کشورداری است بهره گرفته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/6571/214 نوری، محمد، ص215-214]</ref>. | ||
نویسنده در فصل دوم کتاب مبادی فضیلتها را ذکر کرده است؛ او اول فضائل را عقل و آخر آن را عدل دانسته است. سپس بر ادعای خود چنین استدلال میکند که اصل و اساس فضیلتها عقل است چراکه فضیلت از عقل ایجاد میشود و بهوسیله آن تدبیر میشود. عدل نیز نتیجه فضیلت است زیرا بهوسیله عدل بر فضائل توانایی حاصل میشود پس آخر فضائل عدل است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/12 ر.ک: متن کتاب، ص12]</ref>. | نویسنده در فصل دوم کتاب مبادی فضیلتها را ذکر کرده است؛ او اول فضائل را عقل و آخر آن را عدل دانسته است. سپس بر ادعای خود چنین استدلال میکند که اصل و اساس فضیلتها عقل است چراکه فضیلت از عقل ایجاد میشود و بهوسیله آن تدبیر میشود. عدل نیز نتیجه فضیلت است زیرا بهوسیله عدل بر فضائل توانایی حاصل میشود پس آخر فضائل عدل است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38420/1/12 ر.ک: متن کتاب، ص12]</ref>. |
ویرایش