۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سا' به 'سا') |
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
از نظر وی، برهان صدیقین بهترین و اطمینانبخشترین روشی است که میتواند انسان را به حقیقت ارتباط میان خالق و مخلوق آگاه سازد. علاوه بر این، بهواسطه این برهان میتوان نظریه هرم هستی یا مخروط وجود را که سازگار با رویکرد وحدت وجود در فلسفه است ارائه نمود. ایشان با بهرهگیری از روش جدول ارزشی که یکی از مباحث مهم در منطق جدید است، تلاش میکند تا به نتیجه روشن و یقینیای در برهان صدیقین دست پیدا کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/8 همان، ص8]</ref>. | از نظر وی، برهان صدیقین بهترین و اطمینانبخشترین روشی است که میتواند انسان را به حقیقت ارتباط میان خالق و مخلوق آگاه سازد. علاوه بر این، بهواسطه این برهان میتوان نظریه هرم هستی یا مخروط وجود را که سازگار با رویکرد وحدت وجود در فلسفه است ارائه نمود. ایشان با بهرهگیری از روش جدول ارزشی که یکی از مباحث مهم در منطق جدید است، تلاش میکند تا به نتیجه روشن و یقینیای در برهان صدیقین دست پیدا کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/8 همان، ص8]</ref>. | ||
مؤلف در مقدمه کتاب پیرامون بیهمتایی فلسفه اسلامی سخن به میان آورده، هستیشناسی از دیدگاه اسلام را یک دیدگاه ویژه تلقی میکند که از سوی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] با مهارتی بینظیر طرحریزی شده و به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازی]] و مسلک زیر بنایی اصالت الوجود منتهی گردیده است، در دیدگاه فلسفه اسلامی، حقیقت هستی و معنی و مفهوم آن بهگونهای تفسیر شده که در عین وحدت و حفظ یگانگی، این حقیقت مانند حقیقت نور از بخشی از کثرات همچون شدت و ضعف و بیشی و کمی و... برخوردار است؛ و همچنان که یک پدیده طبیعی افزایش و تکامل طبیعی مییابد بدون اینکه هویت عینی خود را از دست بدهد، به همین نحو حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که میتواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یافته و از نوع کثرات هر چند | مؤلف در مقدمه کتاب پیرامون بیهمتایی فلسفه اسلامی سخن به میان آورده، هستیشناسی از دیدگاه اسلام را یک دیدگاه ویژه تلقی میکند که از سوی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] با مهارتی بینظیر طرحریزی شده و به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازی]] و مسلک زیر بنایی اصالت الوجود منتهی گردیده است، در دیدگاه فلسفه اسلامی، حقیقت هستی و معنی و مفهوم آن بهگونهای تفسیر شده که در عین وحدت و حفظ یگانگی، این حقیقت مانند حقیقت نور از بخشی از کثرات همچون شدت و ضعف و بیشی و کمی و... برخوردار است؛ و همچنان که یک پدیده طبیعی افزایش و تکامل طبیعی مییابد بدون اینکه هویت عینی خود را از دست بدهد، به همین نحو حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که میتواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یافته و از نوع کثرات هر چند بهصورت نامتناهی باشد، به یگانگی و هویت شخصی و عینی حقیقت آن آسیبی وارد سازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/9 ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه نه]</ref>. | ||
نگارنده در بخش نخست کتاب، بحث هستیشناسی را به میان آورده و شناخت هستی را سرسلسله علوم و مبدأ المبادی همه شناختها معرفی میکند و بیان میدارد که قبل از ورود در بررسی تطبیقی باید از مشرب حکمای اسلامی در این مبحث اطلاع بیشتری داشته باشیم تا بعد با یک شناخت بهتر و عمیقتر مکاتب غرب را بتوانیم بررسی نماییم و مصطلحات آن را بفهمیم که چه هستند و چه میخواهند بگویند. | نگارنده در بخش نخست کتاب، بحث هستیشناسی را به میان آورده و شناخت هستی را سرسلسله علوم و مبدأ المبادی همه شناختها معرفی میکند و بیان میدارد که قبل از ورود در بررسی تطبیقی باید از مشرب حکمای اسلامی در این مبحث اطلاع بیشتری داشته باشیم تا بعد با یک شناخت بهتر و عمیقتر مکاتب غرب را بتوانیم بررسی نماییم و مصطلحات آن را بفهمیم که چه هستند و چه میخواهند بگویند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
حکمای اسلامی این اقسام را تعریف میکنند که در حقیقت در اینجا وجود به معنای وجود است یعنی ماهیاتی که متلبس به وجود شده و میشوند و لباس وجود پوشیده و میپوشند، از این سه قسم خارج نیستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/2 ر.ک: همان، ص2-6]</ref>. | حکمای اسلامی این اقسام را تعریف میکنند که در حقیقت در اینجا وجود به معنای وجود است یعنی ماهیاتی که متلبس به وجود شده و میشوند و لباس وجود پوشیده و میپوشند، از این سه قسم خارج نیستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/2 ر.ک: همان، ص2-6]</ref>. | ||
مبحث بعدی از بخش اول در موضوع بیان معنای «استی» است که نویسنده پس از بیان مقدماتی بر این باور است که سلسله موجودات دارای دو جنبه هستند و مثل حیوانی که دو زیستی است اینها هم وجود محلولی دارند مثل وجودات جواهر و هم وجود رابط دارند؛ یعنی است، در این موارد دو حالت پیدا میکند گاهی به معنای هستی است که آن به معنای وجود محلولی است و به شکل اسم مستقل به کار میرود و شما هست را بهطور مستقل در نظر میگیرید آنهم | مبحث بعدی از بخش اول در موضوع بیان معنای «استی» است که نویسنده پس از بیان مقدماتی بر این باور است که سلسله موجودات دارای دو جنبه هستند و مثل حیوانی که دو زیستی است اینها هم وجود محلولی دارند مثل وجودات جواهر و هم وجود رابط دارند؛ یعنی است، در این موارد دو حالت پیدا میکند گاهی به معنای هستی است که آن به معنای وجود محلولی است و به شکل اسم مستقل به کار میرود و شما هست را بهطور مستقل در نظر میگیرید آنهم بهصورت تجربی نه تجردی؛ و گاهی همان وجود را برای موضوعش صفت قرار میدهید و حالت استی پیدا میکند؛ خلاصه اینکه اعراض هم هستی دارند و هم استی و هستی آنها در حقیقت همان استی است (الاعراض وجودها فی انفسها عین وجودها لغیرها). | ||
در ادامه مؤلف به مبحث وجود رابط و سخنان فیلسوفانی چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در مورد وجود رابط اشاره میکند و معنای رابطه در هستیها را تشریح میکند و در نهایت به موضوع تقسیمات هستی بازگشت کرده و پس از تبیین نظرات حکمای اسلامی در مورد انواع وجود، به نظرات حکمای غربی پیرامون این موضوع میپردازد. | در ادامه مؤلف به مبحث وجود رابط و سخنان فیلسوفانی چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابنسینا]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در مورد وجود رابط اشاره میکند و معنای رابطه در هستیها را تشریح میکند و در نهایت به موضوع تقسیمات هستی بازگشت کرده و پس از تبیین نظرات حکمای اسلامی در مورد انواع وجود، به نظرات حکمای غربی پیرامون این موضوع میپردازد. |
ویرایش