۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هک' به 'هک') |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در جای دیگر کسانی چون معبد جهنی، غلیان بن مسلم دمشقی، واصل بن عطاء از پرچمداران اصل اختیار، در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری بودند<ref>ر.ک: همان، ص22-23</ref>. | در جای دیگر کسانی چون معبد جهنی، غلیان بن مسلم دمشقی، واصل بن عطاء از پرچمداران اصل اختیار، در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری بودند<ref>ر.ک: همان، ص22-23</ref>. | ||
اگرچه حکومت امویان در گسترش جبر در میان مسلمانان عامل مؤثری بشمار میرود، ولی علت گسترش، منحصر به آن نبوده، بلکه عامل دیگری در این مورد از تأثیر بیشتری برخوردار است و آن احادیث قَدَر است که در میان مسلمانان بهصورت احادیث نبوی شایع گردید و قرن دوم اسلامی که عصر تدوین حدیث است، شاهد پخش آن | اگرچه حکومت امویان در گسترش جبر در میان مسلمانان عامل مؤثری بشمار میرود، ولی علت گسترش، منحصر به آن نبوده، بلکه عامل دیگری در این مورد از تأثیر بیشتری برخوردار است و آن احادیث قَدَر است که در میان مسلمانان بهصورت احادیث نبوی شایع گردید و قرن دوم اسلامی که عصر تدوین حدیث است، شاهد پخش آن میباشد<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. مکتب جبر توسط [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] (260-324ق) پیگیری شد، سپس بهعنوان عقاید رسمی مسلمانان مطرح گردید و بر اساس آن فتوا صادر شد که هرکس خلاف عقاید رسمی اشعری سخن بگوید، خون و مال او هدر میرود<ref>ر.ک: همان، ص30-32</ref> و تا قرن چهاردهم، تب جبر، محیطهای اسلامی را فراگرفته و مکتب اشعری بیچونوچرا مورد تأیید دانشمندان اهل سنت بود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
نخستین کسی که این سد را شکست و مذهب اختیار را در آن محیط عنوان و از آن جانبداری نمود، شیخ محمد عبده (1266-1323ق) بود که در رساله توحید خود آشکارا با آن عقیده مخالفت نمود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | نخستین کسی که این سد را شکست و مذهب اختیار را در آن محیط عنوان و از آن جانبداری نمود، شیخ محمد عبده (1266-1323ق) بود که در رساله توحید خود آشکارا با آن عقیده مخالفت نمود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
اهل حدیث (پیروان [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]) و اشاعره (پیروان مکتب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]) به دلایلی که مؤلف از آن به انگیزه تعبیر میکند، چنین نظری (اعتقاد به جبر) را مطرح نمودهاند: | اهل حدیث (پیروان [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]) و اشاعره (پیروان مکتب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]) به دلایلی که مؤلف از آن به انگیزه تعبیر میکند، چنین نظری (اعتقاد به جبر) را مطرح نمودهاند: | ||
# توحید در خالقیت و اینکه در جهان جز خدا خالقی نیست و اگر خدا خالق انسان است، خالق افعال او نیز | # توحید در خالقیت و اینکه در جهان جز خدا خالقی نیست و اگر خدا خالق انسان است، خالق افعال او نیز میباشد و گاهی از این انگیزه در کتابهای کلامی به «عموم قدرت» تعبیر میکنند. | ||
# علم پیشین و ازلی خدا نسبت به کائنات جهان و از آن جمله افعال انسان. | # علم پیشین و ازلی خدا نسبت به کائنات جهان و از آن جمله افعال انسان. | ||
# تعلق اراده گسترده و ازلی خدا بر تمام کائنات و اینکه آنچه در جهان رخ میدهد، متعلق به اراده او است. | # تعلق اراده گسترده و ازلی خدا بر تمام کائنات و اینکه آنچه در جهان رخ میدهد، متعلق به اراده او است. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# آیات قرآنی که هدایت و ضلالت را از آن خدا دانسته و احیاناً اعلام میدارد که خدا، هرکس را بخواهد هدایت و هرکس را بخواهد گمراه میسازد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | # آیات قرآنی که هدایت و ضلالت را از آن خدا دانسته و احیاناً اعلام میدارد که خدا، هرکس را بخواهد هدایت و هرکس را بخواهد گمراه میسازد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | ||
نخستین تکیهگاه جبر نزد اشاعره مسئله توحید در خالقیت است؛ آنان برای مدعای خود از دو راه عقلی و نقلی بهره میگیرند و از راه نقلی آیاتی از قرآن از جمله: '''وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ''' (صافات: 96) (درحالیکه خدا شما را و آنچه را میسازید، آفریده است)، بهره | نخستین تکیهگاه جبر نزد اشاعره مسئله توحید در خالقیت است؛ آنان برای مدعای خود از دو راه عقلی و نقلی بهره میگیرند و از راه نقلی آیاتی از قرآن از جمله: '''وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ''' (صافات: 96) (درحالیکه خدا شما را و آنچه را میسازید، آفریده است)، بهره میبرند. | ||
نویسنده در پاسخ به این اشکال میگوید: استدلال به آیه شریفه: '''قٰالَ أَ تَعْبُدُونَ مٰا تَنْحِتُونَ وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ''' (صافات: 94-95)، از جهاتی صحیح نیست؛ زیرا جمله «ما تعملون»، عبارت دیگر از جمله «ما تنحتون» در آیه قبل است و بهطور مسلم لفظ «ما» در این جمله موصوله است، نه مصدریه؛ در این صورت، قرینه خواهد بود که لفظ «ما» در جمله دیگر نیز موصوله است. در واقع معنای این دو آیه چنین است: «آیا آنچه را که میتراشید، میپرستید؛ درحالیکه خدا شما و آنچه را (بتها) که میسازید، آفریده است» و عابد و معبود هر دو مخلوق خدا | نویسنده در پاسخ به این اشکال میگوید: استدلال به آیه شریفه: '''قٰالَ أَ تَعْبُدُونَ مٰا تَنْحِتُونَ وَ اَللّٰهُ خَلَقَكمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ''' (صافات: 94-95)، از جهاتی صحیح نیست؛ زیرا جمله «ما تعملون»، عبارت دیگر از جمله «ما تنحتون» در آیه قبل است و بهطور مسلم لفظ «ما» در این جمله موصوله است، نه مصدریه؛ در این صورت، قرینه خواهد بود که لفظ «ما» در جمله دیگر نیز موصوله است. در واقع معنای این دو آیه چنین است: «آیا آنچه را که میتراشید، میپرستید؛ درحالیکه خدا شما و آنچه را (بتها) که میسازید، آفریده است» و عابد و معبود هر دو مخلوق خدا میباشند؛ پس شایسته است خالق آن دو را بپرستید، نه مخلوق او را و اگر مقصود از «ما تعملون» کلیه کارهای انسان باشد، در این صورت، مفاد آیه به سود بتپرستان تمام خواهد شد و پرستشگران خواهند گفت: اکنون که همه کارهای ما و از آن جمله عبادت بتها مخلوق خداست، دیگر توبیخی متوجه ما نیست؛ زیرا خود او، این عمل را در وجود ما آفریده است و خودکرده را ملامتی نیست<ref>ر.ک: همان، ص64-66</ref>. | ||
نویسنده در ادامه، هریک از انگیزههای مذکور را در فصول جداگانهای مورد بررسی قرار داده است. در پایان مباحث جبر، نظریه کسب را که از نظریات اشاعره برای فرار از بحث جبر است، در فصل نهم مطرح کرده و به آن پاسخ داده است. | نویسنده در ادامه، هریک از انگیزههای مذکور را در فصول جداگانهای مورد بررسی قرار داده است. در پایان مباحث جبر، نظریه کسب را که از نظریات اشاعره برای فرار از بحث جبر است، در فصل نهم مطرح کرده و به آن پاسخ داده است. |
ویرایش