پرش به محتوا

مدخل و درآمد علم کلام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۳۳: خط ۳۳:
نویسنده در فصل دوم و سوم به موضوع و تعریف علم کلام پرداخته است. ایشان درباره موضوع علم کلام می‌گوید: اگر جهت جامع مسائل کلامی را در نظر بگیریم، موضوع علم کلام، ذات و صفات الهی است و اگر موضوعات مختلف مسائل کلامی را مورد توجه قرار دهیم، موضوع علم کلام، اوضاع شریعت و عقاید دینی است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
نویسنده در فصل دوم و سوم به موضوع و تعریف علم کلام پرداخته است. ایشان درباره موضوع علم کلام می‌گوید: اگر جهت جامع مسائل کلامی را در نظر بگیریم، موضوع علم کلام، ذات و صفات الهی است و اگر موضوعات مختلف مسائل کلامی را مورد توجه قرار دهیم، موضوع علم کلام، اوضاع شریعت و عقاید دینی است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.


او بعد از ذکر تعاریف متفاوت از علمایی چون [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، میر سید شریف، قاضی عضدالدین ایجی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|لاهیجی]]، [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]] و... و نقص هرکدام از این تعاریف، تعریف خود را از علم کلام عرضه می‌کند و می‌گوید: علم کلام، علمی است که اصول و عقاید دینی را تبیین نموده و با استفاده از روش‎های مختلف استدلال به اثبات آن‎ها و پاسخگویی به شبهات و اعتراضات مخالفان می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>.
او بعد از ذکر تعاریف متفاوت از علمایی چون [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، میر سید شریف، قاضی عضدالدین ایجی، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|لاهیجی]]، [[مطهری، مرتضی|شهید مطهری]] و... و نقص هرکدام از این تعاریف، تعریف خود را از علم کلام عرضه می‌کند و می‌گوید: علم کلام، علمی است که اصول و عقاید دینی را تبیین نموده و با استفاده از روش‎های مختلف استدلال به اثبات آن‌ها و پاسخگویی به شبهات و اعتراضات مخالفان می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>.


فصل چهارم، درباره اهداف علم کلام و منزلت متکلمان است. نویسنده چهار فایده برای علم کلام ذکر می‌کند، سپس می‌گوید: متکلمان راستین، پرچم‎داران دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام بوده و عهده‌دار رسالت تبلیغی و ارشادی پیامبران هستند و این منصب، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش آنان می‌گذارد که هرگاه با تعهد لازم به انجام آن همت گمارند، پاداشی عظیم را از جانب خداوند بزرگ دریافت خواهند نمود<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>.
فصل چهارم، درباره اهداف علم کلام و منزلت متکلمان است. نویسنده چهار فایده برای علم کلام ذکر می‌کند، سپس می‌گوید: متکلمان راستین، پرچم‎داران دفاع از مرزهای اعتقادی اسلام بوده و عهده‌دار رسالت تبلیغی و ارشادی پیامبران هستند و این منصب، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش آنان می‌گذارد که هرگاه با تعهد لازم به انجام آن همت گمارند، پاداشی عظیم را از جانب خداوند بزرگ دریافت خواهند نمود<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>.
خط ۴۱: خط ۴۱:
تاریخ پیدایش اصطلاح کلام، دلیل نام‎گذاری علم عقاید به علم کلام، علم اصول دین، فقه اکبر و توحید و صفات، از مباحث فصل پنجم کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص63-73</ref>.
تاریخ پیدایش اصطلاح کلام، دلیل نام‎گذاری علم عقاید به علم کلام، علم اصول دین، فقه اکبر و توحید و صفات، از مباحث فصل پنجم کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص63-73</ref>.


فصل ششم درباره رابطه علم کلام با علوم دیگر، همچون منطق، معرفت‎شناسی، فلسفه اولی، فقه، اصول فقه، تفسیر، اخلاق و علوم تجربی است. ایشان در پایان به قلمرو علم کلام اشاره می‌کند و می‌گوید: علم کلام، قلمروی گسترده‌تر از بحث پیرامون آنچه به‌عنوان اصول دین یا اصول عقاید از آن یاد می‌شود، دارد؛ زیرا متکلم علاوه بر رسالت تبیین و اثبات اصول عقاید و دفاع از آن‎ها، رسالت پاسخگویی به هرگونه سؤال یا اشکالی که در رابطه با مجموعه تعالیم و احکام دینی مطرح می‌شود را نیز برعهده دارد؛ بنابراین، علم کلام، هم رسالت دفاع از اصول دین را دارد و هم رسالت دفاع از فروع دین را<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>.
فصل ششم درباره رابطه علم کلام با علوم دیگر، همچون منطق، معرفت‎شناسی، فلسفه اولی، فقه، اصول فقه، تفسیر، اخلاق و علوم تجربی است. ایشان در پایان به قلمرو علم کلام اشاره می‌کند و می‌گوید: علم کلام، قلمروی گسترده‌تر از بحث پیرامون آنچه به‌عنوان اصول دین یا اصول عقاید از آن یاد می‌شود، دارد؛ زیرا متکلم علاوه بر رسالت تبیین و اثبات اصول عقاید و دفاع از آن‌ها، رسالت پاسخگویی به هرگونه سؤال یا اشکالی که در رابطه با مجموعه تعالیم و احکام دینی مطرح می‌شود را نیز برعهده دارد؛ بنابراین، علم کلام، هم رسالت دفاع از اصول دین را دارد و هم رسالت دفاع از فروع دین را<ref>ر.ک: همان، ص95</ref>.


کاربرد استدلال در مباحث کلامی، عنوان فصل هفتم کتاب است. نویسنده بعد از ذکر صناعات پنج‎گانه، مواد و صور استدلال، می‌گوید: روش استدلال در کلام، متنوع و مختلف بوده و چه از نظر صورت و چه از نظر ماده، منحصر در روش خاصی نیست<ref>ر.ک: همان، ص110</ref>.
کاربرد استدلال در مباحث کلامی، عنوان فصل هفتم کتاب است. نویسنده بعد از ذکر صناعات پنج‎گانه، مواد و صور استدلال، می‌گوید: روش استدلال در کلام، متنوع و مختلف بوده و چه از نظر صورت و چه از نظر ماده، منحصر در روش خاصی نیست<ref>ر.ک: همان، ص110</ref>.
خط ۵۱: خط ۵۱:
در فصل نهم، به سیر تاریخی پیدایش علم کلام و ظهور فرقه‎های گوناگون، اشاره شده، سپس در باب علل ظهور این علم مطالبی بیان گردیده است.
در فصل نهم، به سیر تاریخی پیدایش علم کلام و ظهور فرقه‎های گوناگون، اشاره شده، سپس در باب علل ظهور این علم مطالبی بیان گردیده است.


بحث‎های کلامی در شکل‎های مختلف تعلیم، مناظره و پرسش و پاسخ، در دوره پس از رحلت پیامبر(ص) نیز تا شهادت [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] ادامه داشت، ولی از مذاهب کلامی خبری نبود؛ زیرا موقعیت ممتاز [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] سبب شده بود که وی به‌عنوان مرجع رسمی پاسخگویی به سؤالات علمی و دینی شناخته شود و هیچ رأی و نظری مخالف با رأی او پذیرفته نگردد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> و بعد از آن حضرت مباحث کلامی تا نیمه اول قرن اول هجری به‎صورت شفاهی و گفتاری انجام می‌گرفت، سپس وارد مرحله جدیدی شد که روش تدوین و نوشتار جایگزین مباحث شفاهی شد. در مرحله اول (تا نیمه قرن اول هجری)، «خوارج» تنها فرقه کلامی بود که در این زمان پدید آمد. آن‎ها اندیشه مشرک و کافر بودن مرتکب کبیره را مطرح نمودند. در مرحله بعدی، نخستین فرقه کلامی که در این مرحله به وجود آمد، فرقه «قدریه» بود. پیشتاز این تفکر معبد جهنی (متوفی 80ق) است. آنان به انگیزه دفاع از اصل عدل خداوند و اثبات اختیار انسان، اراده و قدر پیشین الهی را در مورد افعال اختیاری انکار نمودند<ref>ر.ک: همان، ص138-139</ref>.
بحث‎های کلامی در شکل‎های مختلف تعلیم، مناظره و پرسش و پاسخ، در دوره پس از رحلت پیامبر(ص) نیز تا شهادت [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] ادامه داشت، ولی از مذاهب کلامی خبری نبود؛ زیرا موقعیت ممتاز [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] سبب شده بود که وی به‌عنوان مرجع رسمی پاسخگویی به سؤالات علمی و دینی شناخته شود و هیچ رأی و نظری مخالف با رأی او پذیرفته نگردد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> و بعد از آن حضرت مباحث کلامی تا نیمه اول قرن اول هجری به‎صورت شفاهی و گفتاری انجام می‌گرفت، سپس وارد مرحله جدیدی شد که روش تدوین و نوشتار جایگزین مباحث شفاهی شد. در مرحله اول (تا نیمه قرن اول هجری)، «خوارج» تنها فرقه کلامی بود که در این زمان پدید آمد. آن‌ها اندیشه مشرک و کافر بودن مرتکب کبیره را مطرح نمودند. در مرحله بعدی، نخستین فرقه کلامی که در این مرحله به وجود آمد، فرقه «قدریه» بود. پیشتاز این تفکر معبد جهنی (متوفی 80ق) است. آنان به انگیزه دفاع از اصل عدل خداوند و اثبات اختیار انسان، اراده و قدر پیشین الهی را در مورد افعال اختیاری انکار نمودند<ref>ر.ک: همان، ص138-139</ref>.


پس ‎از این دو فرقه، فرقه کلامی دیگری به نام «مرجئه» به وجود آمدند و در اوایل قرن دوم هجری، مذهب کلامی «معتزله»، توسط واصل بن عطاء (متوفی 131ق) پدید آمد<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>.
پس ‎از این دو فرقه، فرقه کلامی دیگری به نام «مرجئه» به وجود آمدند و در اوایل قرن دوم هجری، مذهب کلامی «معتزله»، توسط واصل بن عطاء (متوفی 131ق) پدید آمد<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:
نویسنده در ادامه، سه مرحله از پیدایش تا تکامل فرقه‎های کلامی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. ایشان مهم‎ترین عوامل پیدایش کلام اسلامی را عوامل داخلی می‌داند و عواملی همچون ارتباط مسلمانان با ملل و نحل مختلف را از عوامل خارجی می‌داند که در پیدایش یا تحول کلام اسلامی تأثیر داشته است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref>.
نویسنده در ادامه، سه مرحله از پیدایش تا تکامل فرقه‎های کلامی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. ایشان مهم‎ترین عوامل پیدایش کلام اسلامی را عوامل داخلی می‌داند و عواملی همچون ارتباط مسلمانان با ملل و نحل مختلف را از عوامل خارجی می‌داند که در پیدایش یا تحول کلام اسلامی تأثیر داشته است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref>.


نویسنده در فصل دهم به تطور علم کلام و طرح مسائل جدید پرداخته است. مقصود از تحول و پویایی علم کلام این است که متکلم، مسائل جدید کلامی را به‎خوبی بشناسد و با بهره‌گیری از روش‎های مناسب به بررسی آن‎ها بپردازد<ref>ر.ک: همان، ص158</ref>؛ البته باید به این مسئله نیز توجه داشت که چون گاهی مسائل جدید، مبتنی بر مبانی علمی و فلسفی نوین می‌باشند، شناخت آن مسائل متوقف بر شناخت مبانی آن‎ها است و حقیقت کلام جدید نیز چیزی جز این آگاهی‎های جدید برای پاسخگویی به مسائل نوین کلامی نیست<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>.
نویسنده در فصل دهم به تطور علم کلام و طرح مسائل جدید پرداخته است. مقصود از تحول و پویایی علم کلام این است که متکلم، مسائل جدید کلامی را به‎خوبی بشناسد و با بهره‌گیری از روش‎های مناسب به بررسی آن‌ها بپردازد<ref>ر.ک: همان، ص158</ref>؛ البته باید به این مسئله نیز توجه داشت که چون گاهی مسائل جدید، مبتنی بر مبانی علمی و فلسفی نوین می‌باشند، شناخت آن مسائل متوقف بر شناخت مبانی آن‌ها است و حقیقت کلام جدید نیز چیزی جز این آگاهی‎های جدید برای پاسخگویی به مسائل نوین کلامی نیست<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>.


نویسنده، دلایل تطور علم کلام را چنین شرح می‌دهد: برخی از مسائل کلامی تحت تأثیر مسائل فلسفی قرار گرفته و نیز برخی از آراء علمی در سرنوشت معرفت‎های دینی و کلامی تأثیر نهاده و سبب تحول آن‎ها شده است؛ علاوه بر آن، مسائل اجتماعی و سیاسی نیز در این تطور، نقش بسزایی داشته است<ref>ر.ک: همان، ص162</ref>.
نویسنده، دلایل تطور علم کلام را چنین شرح می‌دهد: برخی از مسائل کلامی تحت تأثیر مسائل فلسفی قرار گرفته و نیز برخی از آراء علمی در سرنوشت معرفت‎های دینی و کلامی تأثیر نهاده و سبب تحول آن‌ها شده است؛ علاوه بر آن، مسائل اجتماعی و سیاسی نیز در این تطور، نقش بسزایی داشته است<ref>ر.ک: همان، ص162</ref>.


نویسنده در فصل پایانی کتاب با عنوان جایگاه تفکر عقلی در الهیات، مقاله‌ای را که با مراجعه به آثار شهید مطهری، تنظیم نموده، عرضه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>.
نویسنده در فصل پایانی کتاب با عنوان جایگاه تفکر عقلی در الهیات، مقاله‌ای را که با مراجعه به آثار شهید مطهری، تنظیم نموده، عرضه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش