پرش به محتوا

مجالس المؤمنين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
خط ۳۶: خط ۳۶:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب‎ شامل یک مقدمه و دوازده مجلس و یک خاتمه می‎باشد.  
کتاب‎ شامل یک مقدمه و دوازده مجلس و یک خاتمه می‌باشد.  


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۱: خط ۵۱:
طالقان نام دو بلده است یکی در خراسان و دیگری در میان قزوین و ابهر. از افراد نامدار و مشهور این سرزمین، صاحب بن عباد است و مخفی نماند که اهالی ولایت طالقان قزوین همیشه از محبان شاه ولایت بوده‌اند و از ائمه اهل‌البیت(ع) احادیث بسیار در فضیلت این طالقان و اهالی آنجا وارد شده و در بیان احوال صاحب‎الزمان(ع) از کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة]]» مسطور است که: «روى ابن أعثم الكوفي في كتاب الفتوح عن [[امام على(ع)|أميرالمؤمنين(ع)]] أنه قال: ويحا للطالقان؛ فإن لله تعالى بها كنوزا ليست من ذهب و لافضة و لكن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفته و هم أنصار المهدي في آخر الزمان»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>.
طالقان نام دو بلده است یکی در خراسان و دیگری در میان قزوین و ابهر. از افراد نامدار و مشهور این سرزمین، صاحب بن عباد است و مخفی نماند که اهالی ولایت طالقان قزوین همیشه از محبان شاه ولایت بوده‌اند و از ائمه اهل‌البیت(ع) احادیث بسیار در فضیلت این طالقان و اهالی آنجا وارد شده و در بیان احوال صاحب‎الزمان(ع) از کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة]]» مسطور است که: «روى ابن أعثم الكوفي في كتاب الفتوح عن [[امام على(ع)|أميرالمؤمنين(ع)]] أنه قال: ويحا للطالقان؛ فإن لله تعالى بها كنوزا ليست من ذهب و لافضة و لكن بها رجال مؤمنون عرفوا الله حق معرفته و هم أنصار المهدي في آخر الزمان»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>.
   
   
نویسنده، مجلس دوم کتاب را به ذکر طوایفى که به مذهب تشیع گرویده و به آن مشهورند، اختصاص داده است که از جمله آنها طوایفى همچون: مذحج و ربیعه، وایل و خزاعه، ضمیریه و نادریه، بنوحنیف، قبیله همدان و دیگران می‎باشند. [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله]] در مورد قبیله همدان و یارى رساندن ایشان به [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع)]] این‎گونه مى‎نویسد:  
نویسنده، مجلس دوم کتاب را به ذکر طوایفى که به مذهب تشیع گرویده و به آن مشهورند، اختصاص داده است که از جمله آنها طوایفى همچون: مذحج و ربیعه، وایل و خزاعه، ضمیریه و نادریه، بنوحنیف، قبیله همدان و دیگران می‌باشند. [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله]] در مورد قبیله همدان و یارى رساندن ایشان به [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‎طالب(ع)]] این‎گونه مى‎نویسد:  


قبیله‌اى از یمن که در کوفه نزول نموده بودند و بسیارى از آنها اهل علم و زهد و ورع مى‎باشند و در کتاب سفر السعادة که از تصانیف شیخ مجدالدین فیروزآبادی شافعى است مسطور است که روایت نموده بیهقی به اسناد صحیح که چون کتابت [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)]] از یمن به خدمت حضرت رسالت(ص) رسید که قبیله همدان در دست او مسلمان شدند، حضرت رسالت(ص) از غایت سرور، فی الحال سر به سجده شکر نهادند و مکرر فرمودند: «السلام على همدان» و در کتاب‌های حدیثى، اشعار فراوانى از زبان [[امام على(ع)|حضرت على(ع)]] – در جنگ صفین - ‎در مدح ایشان آمده است که مضامین بخشی‎ از آنها چنین است: چون دیدم اسب‎سواران ارتش معاویه را درحالى‎که چشمان آنها از شدت خشم و کینه سرخ بود و با شدت نیزه‎هاى خود را می‌کوفتند و گرد و غبار کارزار همچون ابری در آسمان پدیدار گردید و پسر هند، قبیله‎هاى ذوالکلاع، یحصب، کنده و حزام را به میدان جنگ فرستاد، من نیز قبیله همدان را که در دلاورى مانندى ندارند، به‎سوى آنها گسیل داشتم؛ چراکه همدان در کارهاى سخت به‎مانند سپرى براى من می‎باشند... و اگر دربان بهشت باشم، به قبیله همدان می‌گویم که به‎سلامت وارد بهشت شوید<ref>ر.ک: همان، ص129-131</ref>.
قبیله‌اى از یمن که در کوفه نزول نموده بودند و بسیارى از آنها اهل علم و زهد و ورع مى‎باشند و در کتاب سفر السعادة که از تصانیف شیخ مجدالدین فیروزآبادی شافعى است مسطور است که روایت نموده بیهقی به اسناد صحیح که چون کتابت [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)]] از یمن به خدمت حضرت رسالت(ص) رسید که قبیله همدان در دست او مسلمان شدند، حضرت رسالت(ص) از غایت سرور، فی الحال سر به سجده شکر نهادند و مکرر فرمودند: «السلام على همدان» و در کتاب‌های حدیثى، اشعار فراوانى از زبان [[امام على(ع)|حضرت على(ع)]] – در جنگ صفین - ‎در مدح ایشان آمده است که مضامین بخشی‎ از آنها چنین است: چون دیدم اسب‎سواران ارتش معاویه را درحالى‎که چشمان آنها از شدت خشم و کینه سرخ بود و با شدت نیزه‎هاى خود را می‌کوفتند و گرد و غبار کارزار همچون ابری در آسمان پدیدار گردید و پسر هند، قبیله‎هاى ذوالکلاع، یحصب، کنده و حزام را به میدان جنگ فرستاد، من نیز قبیله همدان را که در دلاورى مانندى ندارند، به‎سوى آنها گسیل داشتم؛ چراکه همدان در کارهاى سخت به‎مانند سپرى براى من می‌باشند... و اگر دربان بهشت باشم، به قبیله همدان می‌گویم که به‎سلامت وارد بهشت شوید<ref>ر.ک: همان، ص129-131</ref>.


مجلس سوم کتاب درباره بزرگان مذهب تشیع و عالمان آن است‎ که در این مجلس، نویسنده کتاب از افراد زیادى نام مى‎برد؛ مثلاًاز مشاهیر بنی‎هاشم، به حضرت ابوطالب(ع) و اثبات ایمان ایشان، سیدالشهداء حمزة بن عبدالمطلب و حالات او، جعفر بن ابى‎طالب، عبدالله بن عباس و... اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص162-187</ref>.
مجلس سوم کتاب درباره بزرگان مذهب تشیع و عالمان آن است‎ که در این مجلس، نویسنده کتاب از افراد زیادى نام مى‎برد؛ مثلاًاز مشاهیر بنی‎هاشم، به حضرت ابوطالب(ع) و اثبات ایمان ایشان، سیدالشهداء حمزة بن عبدالمطلب و حالات او، جعفر بن ابى‎طالب، عبدالله بن عباس و... اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص162-187</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
[[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]] مجلس چهارم را به ذکر تابعین اختصاص مى‎دهد و تعدادى از آنها را که داراى نقش مهمى در تاریخ اسلام بوده‌اند، برمی‌شمارد که از آن جمله‌اند: مالک اشتر نخعى، اویس قرنى، صعصعة بن صوحان، محمد بن ابى‎حذیفة، سعید بن قیس همدانى، رشید هجرى، حبیب بن مظاهر اسدى و..<ref>ر.ک: همان، ص283-309</ref>.
[[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نورالله شوشترى]] مجلس چهارم را به ذکر تابعین اختصاص مى‎دهد و تعدادى از آنها را که داراى نقش مهمى در تاریخ اسلام بوده‌اند، برمی‌شمارد که از آن جمله‌اند: مالک اشتر نخعى، اویس قرنى، صعصعة بن صوحان، محمد بن ابى‎حذیفة، سعید بن قیس همدانى، رشید هجرى، حبیب بن مظاهر اسدى و..<ref>ر.ک: همان، ص283-309</ref>.


ایشان در مورد جناب محمد بن ابى‎بکر و برائت او از پدرش این‎گونه مى‎نویسد: مادر او اسماء بنت عمیس است که در اصل زوجه حمزة بن عبدالمطلب بود و چون حمزه شهید شد، ابوبکر او را به عقد خود درآورد و محمد در سال حجة‎الوداع از او در وجود آمد و چون ابوبکر بمرد، [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] او را عقد نمود و محمد، ربیب و پرورده آن حضرت بود و شیخ ابوعمرو کشى روایت نموده که در مجلس شریف حضرت امام جعفر صادق(ع)، ذکر محمد بن ابی‎بکر می‌گذشت، آن حضرت بر او صلوات و رحمت می‌فرستادند و نیز از آن حضرت روایت نموده که می‌فرموده‌اند که نجابت محمد بن ابى‎بکر از جانب مادرش اسماء بنت عمیس است، نه از جانب پدر و در روایتى دیگر فرموده‌اند که در هر اهل بیتى یک کس می‎باشد که به ذات خود نجیب است و انجب نجبا از اهل بیت سوء، محمد بن ابى‎بکر است و ایضا از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت نموده که محمد بن ابی‎بکر با [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] بر برائت از شیخین بیعت نمود<ref>ر.ک: همان، ص277</ref>.
ایشان در مورد جناب محمد بن ابى‎بکر و برائت او از پدرش این‎گونه مى‎نویسد: مادر او اسماء بنت عمیس است که در اصل زوجه حمزة بن عبدالمطلب بود و چون حمزه شهید شد، ابوبکر او را به عقد خود درآورد و محمد در سال حجة‎الوداع از او در وجود آمد و چون ابوبکر بمرد، [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] او را عقد نمود و محمد، ربیب و پرورده آن حضرت بود و شیخ ابوعمرو کشى روایت نموده که در مجلس شریف حضرت امام جعفر صادق(ع)، ذکر محمد بن ابی‌بکر می‌گذشت، آن حضرت بر او صلوات و رحمت می‌فرستادند و نیز از آن حضرت روایت نموده که می‌فرموده‌اند که نجابت محمد بن ابى‎بکر از جانب مادرش اسماء بنت عمیس است، نه از جانب پدر و در روایتى دیگر فرموده‌اند که در هر اهل بیتى یک کس می‌باشد که به ذات خود نجیب است و انجب نجبا از اهل بیت سوء، محمد بن ابى‎بکر است و ایضا از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت نموده که محمد بن ابی‌بکر با [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین(ع)]] بر برائت از شیخین بیعت نمود<ref>ر.ک: همان، ص277</ref>.


نویسنده در مجلس پنجم، از نام و سیره بعضى از متکلمین و محدثین و فقهاء ومجتهدین و اعیان قراء و نحاة و لغویین، یاد می‌کند.
نویسنده در مجلس پنجم، از نام و سیره بعضى از متکلمین و محدثین و فقهاء ومجتهدین و اعیان قراء و نحاة و لغویین، یاد می‌کند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش