۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین<ref>ر.ک: همان، ص217</ref>، سکون یا حرکت زمین<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>، معرفی خط استوا<ref>ر.ک: همان، ص220</ref> و مباحثی از این دست است. | در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین<ref>ر.ک: همان، ص217</ref>، سکون یا حرکت زمین<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>، معرفی خط استوا<ref>ر.ک: همان، ص220</ref> و مباحثی از این دست است. | ||
پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصلهای عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت خداوند به دیدگاه فخر رازی اشاره میکند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده میکنند؛ چراکه اگر بگوییم | پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصلهای عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت خداوند به دیدگاه فخر رازی اشاره میکند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده میکنند؛ چراکه اگر بگوییم نمیبینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار میدهد<ref>ر.ک: همان، ص309-299</ref>. | ||
در ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی میگیرد. برخی گفتهاند: بهلحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا پیامبر کسی است که از خداوند خبر میدهد. برخی آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کردهاند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان بشر است. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفتهاند؛ زیرا نبی وسیلهای جهت رسیدن آدمی به خداوند است. اشعریان معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی بهسوی مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا با تحقق آنها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد به پیامبری برمیگزیند و خود میداند رسالتش را کجا قرار دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه فیلسوفان است؛ زیرا فیلسوفان شرایط، احوال و اوصاف ویژه را برای نبی در نظر گرفتهاند که بدون آن کسی نمیتواند پیامبر باشد. نزد فلاسفه، به کسی میتوان پیامبر اطلاق کرد که دستکم سه ویژگی عمده در او جمع باشد: اطلاع از غیب، انجام کارهای خارقالعاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان. | در ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی میگیرد. برخی گفتهاند: بهلحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا پیامبر کسی است که از خداوند خبر میدهد. برخی آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کردهاند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان بشر است. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفتهاند؛ زیرا نبی وسیلهای جهت رسیدن آدمی به خداوند است. اشعریان معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی بهسوی مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا با تحقق آنها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد به پیامبری برمیگزیند و خود میداند رسالتش را کجا قرار دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه فیلسوفان است؛ زیرا فیلسوفان شرایط، احوال و اوصاف ویژه را برای نبی در نظر گرفتهاند که بدون آن کسی نمیتواند پیامبر باشد. نزد فلاسفه، به کسی میتوان پیامبر اطلاق کرد که دستکم سه ویژگی عمده در او جمع باشد: اطلاع از غیب، انجام کارهای خارقالعاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان. |
ویرایش