۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
جز (جایگزینی متن - 'مگ' به 'مگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''زیبالنساء بیگم''' (1069-1118ق/1659-1707م)، شاعره شیرینسخن عصر اورنگزیب | '''زیبالنساء بیگم''' (1069-1118ق/1659-1707م)، شاعره شیرینسخن عصر اورنگزیب عالمگیر بود. پدرش اورنگزیب، از شاهان معروف سلسله گورکانیان هند بود. دیوان اشعار او به طبع رسیده است. «زيب التفاسير» نیز از جمله آثار وی است که به سرپرستی او نوشته شد. او در سال 1113ق، در سن 65 سالگی جان به جانآفرین سپرد. | ||
==کودکی و آموزش== | ==کودکی و آموزش== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==اشتیاق به دانش== | ==اشتیاق به دانش== | ||
محفل «مخفی» به مقتضای علاقه و ذوق و قریحه وی مجمع ارباب شعر و ادب و اصحاب کمال و هنر بوده است و شاعران و ادیبان و عالمان و هنرمندان در سایه تشویق و حمایت او میزیستهاند<ref>ر.ک: کرمی، احمد، صفحه الف</ref>. مولوی غلامعلی آزاد در ید بیضا مینویسد: «بارگاه زیبالنساء در حقیقت یک آکادمی بود که علما و فضلای بسیار در آن استخدام و مشغول تصنیف و تألیف بودند. اکثر این کتابها با اول اسم او یعنی زیب | محفل «مخفی» به مقتضای علاقه و ذوق و قریحه وی مجمع ارباب شعر و ادب و اصحاب کمال و هنر بوده است و شاعران و ادیبان و عالمان و هنرمندان در سایه تشویق و حمایت او میزیستهاند<ref>ر.ک: کرمی، احمد، صفحه الف</ref>. مولوی غلامعلی آزاد در ید بیضا مینویسد: «بارگاه زیبالنساء در حقیقت یک آکادمی بود که علما و فضلای بسیار در آن استخدام و مشغول تصنیف و تألیف بودند. اکثر این کتابها با اول اسم او یعنی زیب اسمگذاری میشد؛ مثل زيب المنشآت که مجموعه نامههای اوست. از مهمترین کتابهایی که تحث سرپرستی او نوشته شد، ترجمه تفسیر کبیر به فارسی است که به نام زيب التفاسير معروف است». مخفی کتابخانه عظیمالشأنی برای استفاده نویسندگان فراهم کرده بود. طبق گفته مصنف مآثر عالمگیری این کتابخانه بینظیر بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/135 ر.ک: علیخان، زیبالنساء، ص135]</ref>. | ||
==شعر و شاعری== | ==شعر و شاعری== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
در سال 1113ق، هنگامیکه اورنگزیب | در سال 1113ق، هنگامیکه اورنگزیب عالمگیر مشغول فتح دکن بود، زیبالنساء تب کرد و در سن 65 سالگی جان به جانآفرین سپرد. وقتی پدرش عالمگیر از مرگ دختر نازپرورده آگاه شد، با وجود شکیبایی بیاختیار اشک از چشمانش سرازیر شد. مؤلف حیات زیبالنساء، حکیم مظفر حسین، مینویسد: «جسد مخفی را طبق وصیتش در شهر لاهور، در باغی که زمانی خودش ساخته بود، که در حوالی چوبرجی بوده، دفن کردند. حکیم حسین شرح مفصلی درباره این باغ نوشته و گفته است که مرقد زیبالنساء متصل به دیوار غربی همین باغ است. در صورتی که ما میدانیم زیبالنساء در پایتخت آن زمان در شهر دهلی وفات یافته و طبق گفته مرحوم دکتر نورالحسن انصاری مدفن او در سیهزاری (تیسهزاری)، محل فعلی دادگاه است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4943/141 ر.ک: همان، ص142-141]</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش