۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ ابن صلاح، عثمان بن عبد الرحمن را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE11162AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
==ولادت== | |||
«اِبْن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى» محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد | «اِبْن صَلاح، تقىالدين ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمان بن عثمان ابن موسى بن ابىنصر نصرى شَهرزورى» محدث، مفسر و فقيه شافعى بود. وى در شَرَخان (قريهاى در نزديكى شهر زور در عراق كنونى) در سال 577ق به دنيا آمد. | ||
وى مدتى در بيت المقدس در مدرسه ناصريه (صلاحيه) به تدريس پرداخت و پس از آنكه ديوارهاى شهر به فرمان | |||
==کسب علم و دانش== | |||
وی در شهرزور نزد پدرش صلاح كه يكى از مشايخ بزرگ كُرد بود، به فراگيرى فقه پرداخت. سپس براى ادامه تحصيل عازم موصل شد و در آنجا از عبيدالله بن سمين، نصر بن سلامه هيتى، محمود بن على موصلى، عبدالمحسن بن طوسى و ديگران استماع حديث كرد. وى همچنين در بغداد از ابواحمد بن سُكَينه و ابوحفص عمر بن طبرزد؛ در همدان از ابوالفضل ابن مُعَرَّم؛ در نيشابور از منصور بن عبدالمنعم ابن فُراوى، مؤيّد بن محمد طوسى و ديگران؛ در مرو از ابوالمظفر ابن سمعانى؛ در دمشق از قاضى عبدالصمد ابن حَرَستانى، موفقالدين ابن قدامه مَقدِسى، فخرالدين ابن عساكر و سبط ابن جوزى؛ در حلب از ابومحمد ابن علوان (الاستاذ) و در حران از عبدالقادر رُهاوى حديث شنيد. | |||
وى مدتى در بيت المقدس در مدرسه ناصريه (صلاحيه) به تدريس پرداخت و پس از آنكه ديوارهاى شهر به فرمان مُظَّم ويران شد، به دمشق آمد و در مدرسه رَواحيه مشغول تدريس شد. با تأسيس دارالحديث اشرفيه مسئوليت تدريس آن به عهده وى نهاده شد و چندى بعد تدريس مدرسه شاميه صغرى را نيز پذيرفت و وظايف خود را در هر سه مدرسه بىكم و كاست انجام مىداد. | |||
گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و ابن خلكان را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را ذهبى در «سير» آورده است. | گروه بسيارى از وى فقه و حديث آموختند كه از مشهورترين آنان مىتوان ابوشامه مقدسى و ابن خلكان را نام برد. نام ديگر شاگردان و راويان وى را ذهبى در «سير» آورده است. | ||
خط ۴۴: | خط ۵۰: | ||
ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است. | ابن صلاح گذشته از علوم حديث و فقه در برخى علوم ديگر چون تفسير نيز صاحب اطلاع بود. وى گرايش سَلَفى داشت و با تأويل مخالف بود. نسبت به فلسفه و منطق بدبين بود و اعتقاد داشت كه فلسفه مايه سفاهت، كوتاه فكرى، الحاد و انحراف از دين است و احكام شرعى و مباحث دينى هيچ نيازى به قواعد و اصطلاحات منطق ندارد. لذا وظيفه سلطان مىدانست كه با طايفه فيلسوفان و اهل منطق به شدت برخورد كند و آنان را از مدارس اخراج نمايد و از آنجا كه بر زمامداران آن عصر نفوذ داشت و فتاواى او مبناى عمل به شمار مىرفت، اجازه نمىداد در دمشق منطق و فلسفه تدريس شود. از اين رو، حتى غزالى را كه با وى هم مذهب بود، به سبب آنكه آموختن منطق را به عنوان مقدمه علوم ضرورى مىدانست، سرزنش كرده است. | ||
== آثار:== | == آثار:== | ||
# ادب المفتى و المستفتى | |||
# حليه الامام الشافعى | |||
# فتاوى ابن صلاح | |||
# اقصى الامل و الشوق فى علوم حديث الرسول(ص) يا معرفه انواع علوم الحديث، كه از مهمترين تأليفات در علم حديث محسوب مىشود و با عنوان مقدمه فى علوم الحديث به چاپ رسيده است. | |||
# الاحاديث فى فضل الاسكندريه و عسقلان | |||
# الامالى | |||
# انوار اللمعه فى الجمع بين الصحاح السبعه | |||
# رساله فى صلاه الرغائب | |||
# شرح مشكل الوسيط يا اشكالات على الوسيط | |||
# شرح الورقات فى الاصول | |||
# صله الناسك فى صفه المناسك | |||
# صيانه من الاخلال و الغلط و حمايته من الاسقاط و السقط يا شرح مسلم بن الحجاج. | |||
==وفات== | |||
وى سرانجام در 25 ربيع الثانى 643ق در شهر دمشق ديده از جهان فروبست. در تشييع پيكر او جماعت كثيرى شركت جستند و در مساجد جامع دمشق بر او نماز گزاردند. مردم تا باب الفرج همراه جنازه حركت كردند و در آنجا بار ديگر بر او نماز خواندند و به سبب آنكه شهر در محاصره خوارزمشاهيان بود، 10 تن از ياران وى مسلحانه جنازه او را به بيرون از شهر منتقل ساختند و در مقابر صوفيه به خاك سپردند. | |||
== منبع مقاله:== | == منبع مقاله:== | ||
دايره المعارف بزرگ اسلامى ج4 ص116 | دايره المعارف بزرگ اسلامى ج4 ص116 |
ویرایش