۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هب' به 'هب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
با توجه به اینکه طرح تمامی مطالب دو اثر مورد بحث در این مجال محدود ممکن نیست، لذا به جهت آشنایی خواننده، در رابطه با هر اثر به دو نکته بسنده میشود: | با توجه به اینکه طرح تمامی مطالب دو اثر مورد بحث در این مجال محدود ممکن نیست، لذا به جهت آشنایی خواننده، در رابطه با هر اثر به دو نکته بسنده میشود: | ||
# امکان فراگیری دانش از مسائل بسیار مهم معرفتشناسی است؛ ازاینرو همواره بهعنوان موضوعی مهم، برای عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است. اگرچه مسئله امکان فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار کلی روبهرو نشده است، اما گروهی از آنان در پارهای از دانشها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداختهاند. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، امام المشککین از آن جمله است. وی بر آن است که تصورات، امکان اکتساب ندارند؛ ازاینرو تمام تصورات را بدیهی میشمارد. نظریه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در میان اندیشمندان پس از او، پذیرفته نشده و مورد طرد و انکار قرار گرفته است. او در رساله کمالیه به این مسئله پرداخته و مینویسد: «و اما تصورهای مکتسب، در آن اشکالات است: یکی آنکه این تصور کسب کردن، یا حاصل باشد یا نباشد. اگر حاصل باشد، تحصیل او محال بود؛ زیراکه تحصیل حاصل ممکن نبود و اگر حاصل نبود و ذهن را به وی هیچگونه شعور نباشد، طلب کردن او محال بود؛ زیرا چیزی که در خاطر نبود، محال بود طلب کردن او و اگر قائل گوید: «روا باشد که معلوم بود از جهتی، دون جهتی؛ پس بدان سبب که معلوم باشد، از آن جهت طلب کردن او ممکن نباشد و از آن جهت که معلوم نباشد، طلب داشتن ممکن بود»، جواب، | # امکان فراگیری دانش از مسائل بسیار مهم معرفتشناسی است؛ ازاینرو همواره بهعنوان موضوعی مهم، برای عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است. اگرچه مسئله امکان فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار کلی روبهرو نشده است، اما گروهی از آنان در پارهای از دانشها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداختهاند. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، امام المشککین از آن جمله است. وی بر آن است که تصورات، امکان اکتساب ندارند؛ ازاینرو تمام تصورات را بدیهی میشمارد. نظریه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در میان اندیشمندان پس از او، پذیرفته نشده و مورد طرد و انکار قرار گرفته است. او در رساله کمالیه به این مسئله پرداخته و مینویسد: «و اما تصورهای مکتسب، در آن اشکالات است: یکی آنکه این تصور کسب کردن، یا حاصل باشد یا نباشد. اگر حاصل باشد، تحصیل او محال بود؛ زیراکه تحصیل حاصل ممکن نبود و اگر حاصل نبود و ذهن را به وی هیچگونه شعور نباشد، طلب کردن او محال بود؛ زیرا چیزی که در خاطر نبود، محال بود طلب کردن او و اگر قائل گوید: «روا باشد که معلوم بود از جهتی، دون جهتی؛ پس بدان سبب که معلوم باشد، از آن جهت طلب کردن او ممکن نباشد و از آن جهت که معلوم نباشد، طلب داشتن ممکن بود»، جواب، آنکه مطلوب باشد، یا از آن جهت مطلوب باشد که معلوم بود یا از آن جهت که معلوم نبود. قسم اول، محال است؛ زیرا تحصیل حاصل، محال است و قسم دوم هم محال است؛ زیرا آنچه در تصور نبود هرگز خاطر، طلب او نکند. | ||
#:دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگر به کل ذاتیات او کنند، این محال باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک چیز، معرّف نفس خود بود و این محال است و اگر به بعض ذاتیات او کنند، این هم محال است؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شیء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم هم باطل است؛ زیرا این صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن موصوف را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارند، تعریف حاصل نشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم باشد که معرفت این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد بود، از آن اختصاص، دور لازم میآید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکتساب تصورات توان گفت»<ref>ر.ک: [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/33 پورموسوی، سید مهدی، ص33] و [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/40 40]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/19 متن کتاب، ص20-19]</ref>. | #:دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگر به کل ذاتیات او کنند، این محال باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک چیز، معرّف نفس خود بود و این محال است و اگر به بعض ذاتیات او کنند، این هم محال است؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شیء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم هم باطل است؛ زیرا این صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن موصوف را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارند، تعریف حاصل نشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم باشد که معرفت این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد بود، از آن اختصاص، دور لازم میآید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکتساب تصورات توان گفت»<ref>ر.ک: [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/33 پورموسوی، سید مهدی، ص33] و [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/40 40]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/19 متن کتاب، ص20-19]</ref>. | ||
# یکی از موارد اختلاف بین منطقنگاران دوبخشی و نهبخشی، جایگاه بحث از مقولات است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، مقولات را از منطق حذف کردهاند؛ درحالیکه مدرسه نهبخشی که غالباً ً از شفای بوعلی تبعیت کردهاند و نیز منطقنگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانستهاند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاوردهاند، ولکن آن را در انتهای کتاب آوردهاند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات دهگانه را از مباحث الهیات میشمارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متعصبترین منطقنگار دوبخشی (541-606ق) هم در رساله کمالیه مانند معيار العلم [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مقولات را خارج از منطق دانسته، ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات مینشاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/33 ر.ک: متن کتاب، ص33]؛ سلمان ماهینی، سکینه، ص38-36</ref>. | # یکی از موارد اختلاف بین منطقنگاران دوبخشی و نهبخشی، جایگاه بحث از مقولات است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، مقولات را از منطق حذف کردهاند؛ درحالیکه مدرسه نهبخشی که غالباً ً از شفای بوعلی تبعیت کردهاند و نیز منطقنگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانستهاند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاوردهاند، ولکن آن را در انتهای کتاب آوردهاند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات دهگانه را از مباحث الهیات میشمارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متعصبترین منطقنگار دوبخشی (541-606ق) هم در رساله کمالیه مانند معيار العلم [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مقولات را خارج از منطق دانسته، ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات مینشاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/33 ر.ک: متن کتاب، ص33]؛ سلمان ماهینی، سکینه، ص38-36</ref>. |
ویرایش