پرش به محتوا

التفسير و المفسرون في المغرب الأقصی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ک' به 'ه‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۴: خط ۵۴:
[[اشقر، سعاد|اشقر]]، اقسام تفاسیر مذکور را در دولت‎های موحدان، مرینیان، سعدیان، علویان استقصا و به عدد 203 ختم نموده است<ref>ر.ک: همان، ص163</ref>. ایشان آثار چاپ‎شده را از آثار مخطوط تفکیک نموده و گاه ترجمه یک نویسنده و یا گزارشی از محتوای یک اثر را ارائه داده است<ref>ر.ک: همان، ص151، رقم 165؛ ص134، رقم 119</ref>.
[[اشقر، سعاد|اشقر]]، اقسام تفاسیر مذکور را در دولت‎های موحدان، مرینیان، سعدیان، علویان استقصا و به عدد 203 ختم نموده است<ref>ر.ک: همان، ص163</ref>. ایشان آثار چاپ‎شده را از آثار مخطوط تفکیک نموده و گاه ترجمه یک نویسنده و یا گزارشی از محتوای یک اثر را ارائه داده است<ref>ر.ک: همان، ص151، رقم 165؛ ص134، رقم 119</ref>.


[[اشقر، سعاد|سعاد اشقر]]، فصل دوم این باب را به عالمانی اختصاص داده که با علم تفسیر آشنا بوده، ولی آثاری از خویش در این موضوع به رشته تحریر درنیاورده‌اند؛ عالمانی از قرن پنجم تا دوران معاصر و از دولت مرابطین (430-541ق) تا زمان معاصر. در پایان این فصل ملحقات آمده که استدراکی از مطالب باقی‌مانده فصل می‎باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص214-216</ref>.
[[اشقر، سعاد|سعاد اشقر]]، فصل دوم این باب را به عالمانی اختصاص داده که با علم تفسیر آشنا بوده، ولی آثاری از خویش در این موضوع به رشته تحریر درنیاورده‌اند؛ عالمانی از قرن پنجم تا دوران معاصر و از دولت مرابطین (430-541ق) تا زمان معاصر. در پایان این فصل ملحقات آمده که استدراکی از مطالب باقی‌مانده فصل می‌باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص214-216</ref>.


در باب دوم به این موضوع اشاره شده که هرچند بسیاری از علمای مغرب (مراکش)، در موضوع تفسیر کتابی ننوشته‌اند و اثری از خود برجای نگذاشته‌اند، لکن معتقد بودند این علم دارای اهمیت ویژه‌ای است. نویسنده در ادامه گرایش‎های تفسیری رایج در آن مکان را مورد بحث و بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>.
در باب دوم به این موضوع اشاره شده که هرچند بسیاری از علمای مغرب (مراکش)، در موضوع تفسیر کتابی ننوشته‌اند و اثری از خود برجای نگذاشته‌اند، لکن معتقد بودند این علم دارای اهمیت ویژه‌ای است. نویسنده در ادامه گرایش‎های تفسیری رایج در آن مکان را مورد بحث و بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
فصل دوم به گرایش صوفیانه (عارفانه) در آثار تفسیری مغرب (مراکش) اختصاص یافته است. نویسنده به نقل از ابن خلدون درباره تصوف می‌گوید: تصوف به معنای عکوف در عبادت و انقطاع الی الله تعالی و اعراض از زیبایی‎های دنیا و زهد ورزیدن از هر لذت و مال و مقامی که به شخص رو نماید و گوشه‌گیری برای درک بهتر عبادت است<ref>ر.ک: همان، ص241</ref>.
فصل دوم به گرایش صوفیانه (عارفانه) در آثار تفسیری مغرب (مراکش) اختصاص یافته است. نویسنده به نقل از ابن خلدون درباره تصوف می‌گوید: تصوف به معنای عکوف در عبادت و انقطاع الی الله تعالی و اعراض از زیبایی‎های دنیا و زهد ورزیدن از هر لذت و مال و مقامی که به شخص رو نماید و گوشه‌گیری برای درک بهتر عبادت است<ref>ر.ک: همان، ص241</ref>.


آثار عرفانی را می‌توان از حیث نظری، ارشادی و فیضی مورد بحث و بررسی قرار داد. در نوع اول، آیاتی از قرآن کریم بر نظرات صوفیانه تطبیق می‌شود؛ چنان‎که ابن عربی درباره آیه '''من يطع الرسول فقد أطاع الله''' (نساء: 80)، می‌گوید: خداوند در این آیه طاعت سول را طاعت خود دانسته؛ زیرا او جز از طرف خدا سخن نمی‌گوید، بلکه جز با خدا سخن نمی‌گوید، بلکه خداوند سخن نمی‌گوید جز از زبان او؛ زیرا او صورت خداست<ref>ر.ک: همان، 241-242</ref>. در تفاسیر ارشادی عارف به معانی باطنی آیات اکتفا نمی‌کند، بلکه به معانی ظاهری آنها نیز اقرار دارد؛ چون آن معانی، قبل از معانی دیگر مراد خداوند می‎باشد. سهل بن عبدالله (متوفی 283) از علمای پیشگام در این حوزه است<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. مفسرانی چون سعدالدین تفتارانی، ابن عطاءالله سکندری و شیخ زروق نیز بر این عمل صحه گذاشته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص246-245</ref> و برخی دیگر برای این نوع تفسیر شروطی را در نظر گرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص246</ref>.
آثار عرفانی را می‌توان از حیث نظری، ارشادی و فیضی مورد بحث و بررسی قرار داد. در نوع اول، آیاتی از قرآن کریم بر نظرات صوفیانه تطبیق می‌شود؛ چنان‎که ابن عربی درباره آیه '''من يطع الرسول فقد أطاع الله''' (نساء: 80)، می‌گوید: خداوند در این آیه طاعت سول را طاعت خود دانسته؛ زیرا او جز از طرف خدا سخن نمی‌گوید، بلکه جز با خدا سخن نمی‌گوید، بلکه خداوند سخن نمی‌گوید جز از زبان او؛ زیرا او صورت خداست<ref>ر.ک: همان، 241-242</ref>. در تفاسیر ارشادی عارف به معانی باطنی آیات اکتفا نمی‌کند، بلکه به معانی ظاهری آنها نیز اقرار دارد؛ چون آن معانی، قبل از معانی دیگر مراد خداوند می‌باشد. سهل بن عبدالله (متوفی 283) از علمای پیشگام در این حوزه است<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. مفسرانی چون سعدالدین تفتارانی، ابن عطاءالله سکندری و شیخ زروق نیز بر این عمل صحه گذاشته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص246-245</ref> و برخی دیگر برای این نوع تفسیر شروطی را در نظر گرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص246</ref>.


افرادی همچون عبدالرحمن فاسی (متوفی 1036ق) در «تفسير الفاتحة بالإشارة» و ابن عجیبه تطوانی (متوفی 1224ق) در تفسیر «البحر المديد في تفسير القرآن المجيد»، عالمانی از سرزمین مغرب (مراکش) هستند که از شیوه عرفان ارشادی در تفاسیر خویش بهره برده‌اند. نویسنده با ذکر نمونه‌هایی از این تفاسیر به این موضوع پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص248-269</ref>.
افرادی همچون عبدالرحمن فاسی (متوفی 1036ق) در «تفسير الفاتحة بالإشارة» و ابن عجیبه تطوانی (متوفی 1224ق) در تفسیر «البحر المديد في تفسير القرآن المجيد»، عالمانی از سرزمین مغرب (مراکش) هستند که از شیوه عرفان ارشادی در تفاسیر خویش بهره برده‌اند. نویسنده با ذکر نمونه‌هایی از این تفاسیر به این موضوع پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص248-269</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش