۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هع' به 'هع') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در مقدمه نخست، به موضوع کتاب<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref> و در مقدمه دوم، به هدف از نگارش آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص9-10</ref>. | در مقدمه نخست، به موضوع کتاب<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref> و در مقدمه دوم، به هدف از نگارش آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص9-10</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه خود نوشته است: بحث «قضاء و قدر و جبر و اختیار»، از غامضترین مباحث کلامى مىباشد که متکلمین و فیلسوفان گرانسنگى چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] از آن بهعنوان دریاى مواج و گردنه صعب العبور یاد نمودند که توفیق نجات از آن، قرین هر محققى نخواهد شد و از طرف دیگر از مسائلى است که هر انسانى کموبیش با آن | نویسنده در مقدمه خود نوشته است: بحث «قضاء و قدر و جبر و اختیار»، از غامضترین مباحث کلامى مىباشد که متکلمین و فیلسوفان گرانسنگى چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] از آن بهعنوان دریاى مواج و گردنه صعب العبور یاد نمودند که توفیق نجات از آن، قرین هر محققى نخواهد شد و از طرف دیگر از مسائلى است که هر انسانى کموبیش با آن دستبهگریبان است و براى رهایى از آن و حل نمودنش تلاش وجد و جهد مىکند. سعى وافر نویسنده در این نوشتار بر آن بوده که مباحث مشکل مورد بحث در باب قضاء و قدر با قلمى روان تقریر شود تا مورد استفاده خاص و عام قرار گرفته و درعینحال، استفاده از نظریات بزرگان فن و نقد و بررسى و تحلیل آنها یکى از اصولى است که مورد توجه خاص قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در ابتدای کتاب، بهمنظور شناخت چگونگی صدور افعال آدمی، به بررسی رابطه قضاء و قدر با جهات زیر پرداخته شده است: خودشناسی؛ خداشناسی؛ معادشناسی؛ حقوق و اخلاق و شناخت صحیح آیات و روایات<ref>ر.ک: مقدمه کتاب (پیشگفتار)، ص11-15</ref>. | در ابتدای کتاب، بهمنظور شناخت چگونگی صدور افعال آدمی، به بررسی رابطه قضاء و قدر با جهات زیر پرداخته شده است: خودشناسی؛ خداشناسی؛ معادشناسی؛ حقوق و اخلاق و شناخت صحیح آیات و روایات<ref>ر.ک: مقدمه کتاب (پیشگفتار)، ص11-15</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در بخش دوم، به بررسی تاریخچه قضاء و قدر در میان مسلمانان پرداخته شده است. نویسنده بر این باور است که طرح این مسئله در میان مسلمانان در صدر اسلام، یک امر طبیعی بوده است و برای این موضوع، دلایلی اقامه کرده است؛ از جمله اینکه چون این مسئله با سرنوشت انسانها مربوط است، مورد علاقه هر انسانى است که به بلوغ فکرى رسیده است؛ چنانکه جامعهاى یافت نمىشود که وارد مرحلهاى از مراحل تفکر شده باشد و این مسئله را براى خود طرح نکرده باشد. جامعه اسلامى هم که به علل بسیارى زود و سریع وارد مرحله تفکر علمى شد، خواهناخواه در ردیف اولین مسائلى که برایش مطرح شد، همین مسئله قضاء و قدر و جبر و اختیار بوده است<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | در بخش دوم، به بررسی تاریخچه قضاء و قدر در میان مسلمانان پرداخته شده است. نویسنده بر این باور است که طرح این مسئله در میان مسلمانان در صدر اسلام، یک امر طبیعی بوده است و برای این موضوع، دلایلی اقامه کرده است؛ از جمله اینکه چون این مسئله با سرنوشت انسانها مربوط است، مورد علاقه هر انسانى است که به بلوغ فکرى رسیده است؛ چنانکه جامعهاى یافت نمىشود که وارد مرحلهاى از مراحل تفکر شده باشد و این مسئله را براى خود طرح نکرده باشد. جامعه اسلامى هم که به علل بسیارى زود و سریع وارد مرحله تفکر علمى شد، خواهناخواه در ردیف اولین مسائلى که برایش مطرح شد، همین مسئله قضاء و قدر و جبر و اختیار بوده است<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | ||
در بخش سوم، به تعریف لغوی و اصطلاحی مفهوم قضاء و قدر پرداخته شده است. واژه قضاء به معناى گذراندن و به پایان رساندن و یکسره کردن است و نیز به معناى داورى کردن (که نوعى یکسره کردن اعتبارى است) بهکار مىرود. قاضى را از این جهت قاضى گویند که میان متخاصمین، حکم و داورى مىکند. لذا کلمه «قضاء» در مورد «حکم» زیاد استعمال مىشود. واژه «قدر و تقدیر» نیز به معناى اندازه و | در بخش سوم، به تعریف لغوی و اصطلاحی مفهوم قضاء و قدر پرداخته شده است. واژه قضاء به معناى گذراندن و به پایان رساندن و یکسره کردن است و نیز به معناى داورى کردن (که نوعى یکسره کردن اعتبارى است) بهکار مىرود. قاضى را از این جهت قاضى گویند که میان متخاصمین، حکم و داورى مىکند. لذا کلمه «قضاء» در مورد «حکم» زیاد استعمال مىشود. واژه «قدر و تقدیر» نیز به معناى اندازه و اندازهگیرى و چیزى را با اندازه معینى ساختن، استعمال مىشود<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | ||
در بخش چهارم، به تبیین فلسفی بحث قضاء و قدر و نظرات پیرامون آن پرداخته شده است. نویسنده در این زمینه، به بررسی سه نظریه زیر، پیرامون حوادثی که در جهان اتفاق میافتد پرداخته است: | در بخش چهارم، به تبیین فلسفی بحث قضاء و قدر و نظرات پیرامون آن پرداخته شده است. نویسنده در این زمینه، به بررسی سه نظریه زیر، پیرامون حوادثی که در جهان اتفاق میافتد پرداخته است: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
برای مفهوم قضاء و قدر، تقسیماتی را متعرض شدهاند که در بخش ششم، به معرفی و ارائه توضیح پیرامون هریک، پرداخته شده است. این تقسیمات عبارتند از: | برای مفهوم قضاء و قدر، تقسیماتی را متعرض شدهاند که در بخش ششم، به معرفی و ارائه توضیح پیرامون هریک، پرداخته شده است. این تقسیمات عبارتند از: | ||
الف)- تقسیم قضاء و قدر، به تکوینى و تشریعى: مراد از آن این است که در عالم، هر موجود و پدیدهاى علت و اندازهاى دارد؛ نه چیزى بدون علت به وجود مىآید و نه بدون | الف)- تقسیم قضاء و قدر، به تکوینى و تشریعى: مراد از آن این است که در عالم، هر موجود و پدیدهاى علت و اندازهاى دارد؛ نه چیزى بدون علت به وجود مىآید و نه بدون اندازهگیرى معین، پدید مىآید<ref>ر.ک: همان، ص97</ref>. | ||
ب)- علمى و عینی: قضاء و قدر علمى، بر مبناى علم خداوند، به چند و چون و حد و اندازه اشیاء و نیز حتمیت و قطعیت وجود آنها از راه مقدمات، اسباب و شرایط خاصه آنهاست و قضاء و قدر عینى، به معناى انتساب حد و اندازه و نیز ضرورت و حتمیت وجود عینى اشیاء به خداوند است<ref>ر.ک: همان، ص100</ref>. | ب)- علمى و عینی: قضاء و قدر علمى، بر مبناى علم خداوند، به چند و چون و حد و اندازه اشیاء و نیز حتمیت و قطعیت وجود آنها از راه مقدمات، اسباب و شرایط خاصه آنهاست و قضاء و قدر عینى، به معناى انتساب حد و اندازه و نیز ضرورت و حتمیت وجود عینى اشیاء به خداوند است<ref>ر.ک: همان، ص100</ref>. |
ویرایش