۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سا' به 'سا') |
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
از اواخر قرن ششم به بعد فلسفه و کلام در تألیفات صوفیه نفوذ کرد و اصطلاحات حکما و متکلمان در کتابهایشان راه یافت و مسائل فلسفى و کلامى از قبیل وجود و حقیقت آن و ذات بارىتعالى و صفات و افعال او و حقیقت عالم و مبدأ و معاد و حدوث و قدم کلام حق و جبر و اختیار و غیره در مباحث و کلمات صوفیه نیز وارد شد و تصوف تا حدى اساس علمى و فلسفى یافت و زمینه این مطالب که در قرن ششم آماده شده بود به قرن هفتم کشید. این مباحث در این قرن با ظهور محیىالدین بن العربى تکمیل و ترتیب یافت. در حقیقت باید او را نقطه تحول تصوف عملى به تصوف نظرى و فلسفى شمرد؛ زیرا فقط پس از انتشار عقاید و آثار او بود که صوفیه عموماً روش خود را در تألیف و تصنیف بر روش او منطبق ساختند و هرکس از صوفیه چیزى نگاشت خواه در تأیید و خواه در رد عقاید محیىالدین به شیوه خود محیىالدین نگاشت و عدهاى نیز منحصراً به نقل و نقد یا شرح و تبیین و تفسیر عقاید او پرداختند و این شرح و تفسیر در بعضى موارد توأم با احتیاط و ملاحظهکارى و گاهى هم تعقید بود یعنى به تکلف تمام سعى مىشد تا پارهاى از عقاید محیىالدین که بهظاهر و در بادى امر بر ظواهر شرع و مبانى اعتقادى انطباق نداشت مانند مسائل: وحدت وجود، ولایت، معاد، نبوت... و غیره بر ظواهر شرع و نصوص کتاب و سنت منطبق شود؛ و بخصوص شاگردان و مریدان بىواسطه و بهواسطه او همت و جدیت خود را بر نشر و تبلیغ آراء محیىالدین مصروف داشتند. | از اواخر قرن ششم به بعد فلسفه و کلام در تألیفات صوفیه نفوذ کرد و اصطلاحات حکما و متکلمان در کتابهایشان راه یافت و مسائل فلسفى و کلامى از قبیل وجود و حقیقت آن و ذات بارىتعالى و صفات و افعال او و حقیقت عالم و مبدأ و معاد و حدوث و قدم کلام حق و جبر و اختیار و غیره در مباحث و کلمات صوفیه نیز وارد شد و تصوف تا حدى اساس علمى و فلسفى یافت و زمینه این مطالب که در قرن ششم آماده شده بود به قرن هفتم کشید. این مباحث در این قرن با ظهور محیىالدین بن العربى تکمیل و ترتیب یافت. در حقیقت باید او را نقطه تحول تصوف عملى به تصوف نظرى و فلسفى شمرد؛ زیرا فقط پس از انتشار عقاید و آثار او بود که صوفیه عموماً روش خود را در تألیف و تصنیف بر روش او منطبق ساختند و هرکس از صوفیه چیزى نگاشت خواه در تأیید و خواه در رد عقاید محیىالدین به شیوه خود محیىالدین نگاشت و عدهاى نیز منحصراً به نقل و نقد یا شرح و تبیین و تفسیر عقاید او پرداختند و این شرح و تفسیر در بعضى موارد توأم با احتیاط و ملاحظهکارى و گاهى هم تعقید بود یعنى به تکلف تمام سعى مىشد تا پارهاى از عقاید محیىالدین که بهظاهر و در بادى امر بر ظواهر شرع و مبانى اعتقادى انطباق نداشت مانند مسائل: وحدت وجود، ولایت، معاد، نبوت... و غیره بر ظواهر شرع و نصوص کتاب و سنت منطبق شود؛ و بخصوص شاگردان و مریدان بىواسطه و بهواسطه او همت و جدیت خود را بر نشر و تبلیغ آراء محیىالدین مصروف داشتند. | ||
[[نسفی، عزیزالدین بن محمد|شیخ عزیز بن محمد نسفى]] همین شارحان و پیروان آراء و عقاید محیىالدین است. گرچه وی ظاهراً «کشف الحقایق» را به ادعاى خود و به ترتیبی که مقرر داشته است براى بیان سخن اهل شریعت و اهل حکمت و اهل وحدت ترتیب و تألیف کرده است اما روشن است که کتاب بر محور عقاید و آراء محیىالدین مىگردد و قصد اولى و واقعى عزیز نسفی متوجه توضیح و توجیه عقاید محیىالدین است؛ نسفی از او و پیروانش به اصحاب نور وحدت تعبیر میکند و اساساً اقوال صوفیه را منحصر به اقوال محیىالدین معرفى مىنماید و آراء محیىالدین را بهصورت آراء صوفیه جلوه مىدهد و تقریباً | [[نسفی، عزیزالدین بن محمد|شیخ عزیز بن محمد نسفى]] همین شارحان و پیروان آراء و عقاید محیىالدین است. گرچه وی ظاهراً «کشف الحقایق» را به ادعاى خود و به ترتیبی که مقرر داشته است براى بیان سخن اهل شریعت و اهل حکمت و اهل وحدت ترتیب و تألیف کرده است اما روشن است که کتاب بر محور عقاید و آراء محیىالدین مىگردد و قصد اولى و واقعى عزیز نسفی متوجه توضیح و توجیه عقاید محیىالدین است؛ نسفی از او و پیروانش به اصحاب نور وحدت تعبیر میکند و اساساً اقوال صوفیه را منحصر به اقوال محیىالدین معرفى مىنماید و آراء محیىالدین را بهصورت آراء صوفیه جلوه مىدهد و تقریباً بهطور مستمر و مرتب هر مسئلهاى را که بحث میکند در پایان بحث و پس از نقل اقوال اهل شریعت و اهل حکمت، عقیده محیىالدین را در آن مسئله بهعنوان فصل الخطاب مىآورد. گرچه از نقل اقوال کسانى چون «ابن سبعین» که در برخى مسائل با محیىالدین موافقتى ندارد نیز خوددارى نمیکند ولى پیداست که نقل اقوال دیگر مشایخ متصوفه، استطرادى است.<ref>ر.ک: سرآغاز کتاب، صفحه هشت</ref> | ||
در این کتاب، مباحث مربوط به علت پیدایش مذاهب مختلف در امت محمد(ص) و تعیین مذهب مستقیم و در بیان (وجود) و (انسان) و (سلوک) و (توحید) و (معاد) و (دنیا و آخرت) و (هفت آسمان و هفت زمین) و (کتاب الله و کلام الله) و (حقیقت اسلام و ایمان و حقیقت صوم و صلاة) و (صاحب شریعت و قائم قیامت) و (ختم نبوت و ولایت) و متعلقات و متفرعات این مباحث | در این کتاب، مباحث مربوط به علت پیدایش مذاهب مختلف در امت محمد(ص) و تعیین مذهب مستقیم و در بیان (وجود) و (انسان) و (سلوک) و (توحید) و (معاد) و (دنیا و آخرت) و (هفت آسمان و هفت زمین) و (کتاب الله و کلام الله) و (حقیقت اسلام و ایمان و حقیقت صوم و صلاة) و (صاحب شریعت و قائم قیامت) و (ختم نبوت و ولایت) و متعلقات و متفرعات این مباحث بهطور تفصیل تتبع و بررسى شده است. | ||
«[[نسفی، عزیزالدین بن محمد|نسفى]]» مدعی است که در این کتاب نقل اقوال دیگران را نموده است و نسبت به مطالب این کتاب ناقل است نه قائل و آنچه در این کتاب آمده است عقیده شخصى او نیست؛ بلکه عقاید شخصى خود را در کتاب «مقصد الاقصى» بیان کرده است و شاید آنچه کتاب کشف الحقایق را قابلتوجه مىسازد نیز همین مطلب است زیرا که هرکس بخواهد از نظر فلسفى به اصول تصوف یا تصوف نظرى آشنا شود و درعینحال میان عقاید صوفیان با عقاید حکماى مشائى و اشراقى و متکلمان و فقیهان نیز مقایسه و موازنه به عمل آورد این کتاب براى او مرجعى مغتنم و وثیق و مستندى مستحکم و دقیق است. | «[[نسفی، عزیزالدین بن محمد|نسفى]]» مدعی است که در این کتاب نقل اقوال دیگران را نموده است و نسبت به مطالب این کتاب ناقل است نه قائل و آنچه در این کتاب آمده است عقیده شخصى او نیست؛ بلکه عقاید شخصى خود را در کتاب «مقصد الاقصى» بیان کرده است و شاید آنچه کتاب کشف الحقایق را قابلتوجه مىسازد نیز همین مطلب است زیرا که هرکس بخواهد از نظر فلسفى به اصول تصوف یا تصوف نظرى آشنا شود و درعینحال میان عقاید صوفیان با عقاید حکماى مشائى و اشراقى و متکلمان و فقیهان نیز مقایسه و موازنه به عمل آورد این کتاب براى او مرجعى مغتنم و وثیق و مستندى مستحکم و دقیق است. |
ویرایش