پرش به محتوا

رسائل حکمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ')
خط ۴۱: خط ۴۱:
«شرح فارسی رسـاله مـسئله وجود [[جامی، عبدالرحمن|ملا عبدالرحمن جامی]]»: بدیع‎الملک‎میرزا خود از شاگردان مدرس یزدی بوده است. او برخی از آثار [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، از جمله «رساله مسئله وجود» را ترجمه و با درج مطالب استاد شرح کرده است.<ref>ر.ک: محقق داماد، سید مصطفی، ص126-124</ref>. ‎
«شرح فارسی رسـاله مـسئله وجود [[جامی، عبدالرحمن|ملا عبدالرحمن جامی]]»: بدیع‎الملک‎میرزا خود از شاگردان مدرس یزدی بوده است. او برخی از آثار [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، از جمله «رساله مسئله وجود» را ترجمه و با درج مطالب استاد شرح کرده است.<ref>ر.ک: محقق داماد، سید مصطفی، ص126-124</ref>. ‎


این رساله با این استدلال آغاز شده است: «وجود، موجود است؛ چراکه اگر وجود موجود نباشد، لازم می‎آید که هیچ چیز موجود نباشد و چون تالى باطل است، مقدّم نیز باطل است؛ پس لازم می‎آید وجود موجود باشد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>. سپس قاعده فرعیه که عبارت است از «ثبوت شي‏ء لشي‏ء فرع على ثبوت المثبت له» را در ثبوت وجود از براى ماهیت جاری ندانسته است. او با رد دیدگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که مسئله وجود را از این قاعده فرعیه مستثنی دانسته، قواعد عقلیه را تخصیص‎بردار نمی‌داند<ref>ر.ک: همان، ص154-153</ref>. ‎این رساله با پاسخ به شبهات و سؤالات مختلف در موضوع مورد بحث ادامه یافته و با مبحثی تحت عنوان تحصیل و تکمیل پایان یافته است.  
این رساله با این استدلال آغاز شده است: «وجود، موجود است؛ چراکه اگر وجود موجود نباشد، لازم می‌آید که هیچ چیز موجود نباشد و چون تالى باطل است، مقدّم نیز باطل است؛ پس لازم می‌آید وجود موجود باشد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>. سپس قاعده فرعیه که عبارت است از «ثبوت شي‏ء لشي‏ء فرع على ثبوت المثبت له» را در ثبوت وجود از براى ماهیت جاری ندانسته است. او با رد دیدگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که مسئله وجود را از این قاعده فرعیه مستثنی دانسته، قواعد عقلیه را تخصیص‎بردار نمی‌داند<ref>ر.ک: همان، ص154-153</ref>. ‎این رساله با پاسخ به شبهات و سؤالات مختلف در موضوع مورد بحث ادامه یافته و با مبحثی تحت عنوان تحصیل و تکمیل پایان یافته است.  


در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او به‎سوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. ‎
در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «وجود، چیزى است که به انضمام او به‎سوى ماهیات، آثار مختصه به ماهیات مترتب شود بر آنها؛ یعنى وجود منشائیت آثار است که اگر ماهیت موجود نباشد، آثارش بر وى مترتب نشود و پس از موجود شدن به وجود، صاحب آثار شود؛ چنانچه ظاهر است که انسان معدوم، نه عالم است و نه جاهل، نه شاعر است نه کاتب، نه قادر است نه قائم، نه ماشى نه ضاحک و هکذا و پس از موجودیت، این آثار را دارا شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>. ‎
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش