پرش به محتوا

رسالة القدس و رسالة غلطات السالكين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۴۱: خط ۴۱:
به‌تبع فصل اول، در فصل دوم نیز معرفت به سه قسم معرفت عام، خاص و خاص الخاص تقسیم شده است. معرفت بر اسماء و شواهد و افعال را معرفت عام، معرفت بر حالات و مکاشفات و مقامات را معرفت خاص و معرفت بر حقیقت مشاهده را معرفت خاص الخاص دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/31 ر.ک: همان، ص31]</ref>.
به‌تبع فصل اول، در فصل دوم نیز معرفت به سه قسم معرفت عام، خاص و خاص الخاص تقسیم شده است. معرفت بر اسماء و شواهد و افعال را معرفت عام، معرفت بر حالات و مکاشفات و مقامات را معرفت خاص و معرفت بر حقیقت مشاهده را معرفت خاص الخاص دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/31 ر.ک: همان، ص31]</ref>.


در فصل پنجم رساله به موضوع مکاشفه اشاره شده و آن را مخصوص انبیا و به‌تبع آن‎ها اولیای الهی دانسته است: «اعلموا الخوانی –زادکم الله حقایق المکاشفه و وقایع المشاهدة- که مقام مکاشفه خصوصیت انبیاست، و معراج رسل و منهاج اولیاست و مکاشفه بعد از مقامات و حالات باشد مر امناء حق را و این صفت بعد از استقامت و جد پدید آید...» <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/47 ر.ک: همان، ص47]</ref>.
در فصل پنجم رساله به موضوع مکاشفه اشاره شده و آن را مخصوص انبیا و به‌تبع آن‌ها اولیای الهی دانسته است: «اعلموا الخوانی –زادکم الله حقایق المکاشفه و وقایع المشاهدة- که مقام مکاشفه خصوصیت انبیاست، و معراج رسل و منهاج اولیاست و مکاشفه بعد از مقامات و حالات باشد مر امناء حق را و این صفت بعد از استقامت و جد پدید آید...» <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/47 ر.ک: همان، ص47]</ref>.


در فصل هفتم، بقلی همچون دیگر صوفیان برای سماع جایگاه ویژه‌ای قائل شده است. او همه موجودات را متمایل به سماع دانسته و روح همه موجودات را به سماع زنده می‌داند: «بلی، جملگی موجودات آنچه هستند از حیوانات مایل‌اند به سماع، زیرا که هر یکی را علیحده درخور خویش روحی است که او بدان روح زنده است و آن روح به سماع زنده باشد». همچنین سماع را محرک اسرار ربانی می‌داند: «سماع استرواح جمله خاطرهاست از اثقال بشریت و مهیج است مر طبایع آدمی را و محرک اسرار ربانی است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/57 ر.ک: همان، ص57]</ref>.
در فصل هفتم، بقلی همچون دیگر صوفیان برای سماع جایگاه ویژه‌ای قائل شده است. او همه موجودات را متمایل به سماع دانسته و روح همه موجودات را به سماع زنده می‌داند: «بلی، جملگی موجودات آنچه هستند از حیوانات مایل‌اند به سماع، زیرا که هر یکی را علیحده درخور خویش روحی است که او بدان روح زنده است و آن روح به سماع زنده باشد». همچنین سماع را محرک اسرار ربانی می‌داند: «سماع استرواح جمله خاطرهاست از اثقال بشریت و مهیج است مر طبایع آدمی را و محرک اسرار ربانی است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/57 ر.ک: همان، ص57]</ref>.


در آخرین فصل این رساله نیز نفس به اماره، لوامه و مطمئنه تقسیم و معرفت هر سه واجب دانسته شده و معرفت حق بر معرفت این‎ها متوقف شده است. سپس از نفس اماره به نفس روینده، از لوامه به جوینده و از مطمئنه به گوینده تعبیر شده و توضیح بیشتر را به فصول پیشین ارجاع داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/83 ر.ک: همان، ص83]</ref>.
در آخرین فصل این رساله نیز نفس به اماره، لوامه و مطمئنه تقسیم و معرفت هر سه واجب دانسته شده و معرفت حق بر معرفت این‌ها متوقف شده است. سپس از نفس اماره به نفس روینده، از لوامه به جوینده و از مطمئنه به گوینده تعبیر شده و توضیح بیشتر را به فصول پیشین ارجاع داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/83 ر.ک: همان، ص83]</ref>.


=== رساله غلطات السالکین===
=== رساله غلطات السالکین===
رساله غلطات السالکین را [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابی‌نصر|روزبهان]] درباره اشتباهاتی که ممکن است سالکان الی الله را در طریقت پیش آید تصنیف کرده است. شاید در عهدی که شیخ می‎زیسته است مدعیانی در طریقت بوده‌اند که راه را از چاه نمی‌شناخته و بی‌پیر، خرقه‎پوش بوده و نام درویشی را برای تأمین زندگی چندروزه دنیا دستاویز قرار می‌داده‌اند و انگیزه اصلی شیخ از تصنیف این رساله روشن ساختن اذهان نسبت به این واقعیت و بیان حقیقت و حالات و مقامات عرفا بوده است. لهذا شیخ اشتباهاتی را که پیران و مریدان ممکن است دانسته یا ندانسته مرتکب شوند ذکر می‌کند. باید گفت که چنین کاری مهم درخور توانایی چنان عارفی بزرگ بوده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/7 ر.ک: پیشگفتار، ص 7]</ref>.
رساله غلطات السالکین را [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابی‌نصر|روزبهان]] درباره اشتباهاتی که ممکن است سالکان الی الله را در طریقت پیش آید تصنیف کرده است. شاید در عهدی که شیخ می‎زیسته است مدعیانی در طریقت بوده‌اند که راه را از چاه نمی‌شناخته و بی‌پیر، خرقه‎پوش بوده و نام درویشی را برای تأمین زندگی چندروزه دنیا دستاویز قرار می‌داده‌اند و انگیزه اصلی شیخ از تصنیف این رساله روشن ساختن اذهان نسبت به این واقعیت و بیان حقیقت و حالات و مقامات عرفا بوده است. لهذا شیخ اشتباهاتی را که پیران و مریدان ممکن است دانسته یا ندانسته مرتکب شوند ذکر می‌کند. باید گفت که چنین کاری مهم درخور توانایی چنان عارفی بزرگ بوده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/7 ر.ک: پیشگفتار، ص 7]</ref>.


این رساله چنان‎که‎ از‎ نامش پیداست رساله‌ای است تعلیمی. سالکی‎ جوینده‎ از‎ شیخ پرسش‎هایی می‌نماید، شیخ ضمن شرح آن‎ها به نقد هرکدام می‌پردازد و او را از غلطات و مهلکات آن‎ها بر حذر می‌دارد. پرسش‎های‎ او‎ این‎ است که حقیقت کفر چیست، و مراحل عشق و صحبت‎ کدام‎ است، و شیخ کیست و مرید را با او چگونه ارادت باید و آفات و غلطات طریق چیست، و تبیین این‎که چگونه عابدی پرهیزگار چون‎ منصور‎ حلاج «انا الحق» گفت، و آخرین پرسش از سیر اشباح در هوی است‎ که رساله به پاسخ آن اتمام می‌پذیرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50029/46 ر.ک: حسینی، رعنا، ص46]</ref>.
این رساله چنان‎که‎ از‎ نامش پیداست رساله‌ای است تعلیمی. سالکی‎ جوینده‎ از‎ شیخ پرسش‎هایی می‌نماید، شیخ ضمن شرح آن‌ها به نقد هرکدام می‌پردازد و او را از غلطات و مهلکات آن‌ها بر حذر می‌دارد. پرسش‎های‎ او‎ این‎ است که حقیقت کفر چیست، و مراحل عشق و صحبت‎ کدام‎ است، و شیخ کیست و مرید را با او چگونه ارادت باید و آفات و غلطات طریق چیست، و تبیین این‎که چگونه عابدی پرهیزگار چون‎ منصور‎ حلاج «انا الحق» گفت، و آخرین پرسش از سیر اشباح در هوی است‎ که رساله به پاسخ آن اتمام می‌پذیرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/50029/46 ر.ک: حسینی، رعنا، ص46]</ref>.


در یکی از مسائل کتاب از عشق و محبت و حقیقت آن سؤال شده است که بقلی در جواب چنین می‌نویسد: «اعلم وفقک الله طریق العاشقین. بدان که مبادی عشق محبت است، و بعدازآن شوق است، و نهایتش عشق است، و آن استغراق محبت است، و این هر سه بعد از کشف و مشاهده است، که تا تواتر الطاف به وسایل انوار از غیب حق به دل نرسد، دل از حب حق مملو نشود، و تا فیض حسن وی متواتر نشود، شوقش پدید نیاید، و تا در جمال و جلال روح مقدس مست نشود، عشقش پدید نیاید...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/95 ر.ک: متن کتاب، ص95]</ref>.
در یکی از مسائل کتاب از عشق و محبت و حقیقت آن سؤال شده است که بقلی در جواب چنین می‌نویسد: «اعلم وفقک الله طریق العاشقین. بدان که مبادی عشق محبت است، و بعدازآن شوق است، و نهایتش عشق است، و آن استغراق محبت است، و این هر سه بعد از کشف و مشاهده است، که تا تواتر الطاف به وسایل انوار از غیب حق به دل نرسد، دل از حب حق مملو نشود، و تا فیض حسن وی متواتر نشود، شوقش پدید نیاید، و تا در جمال و جلال روح مقدس مست نشود، عشقش پدید نیاید...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6549/1/95 ر.ک: متن کتاب، ص95]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش