پرش به محتوا

تاریخ سند معروف به تاریخ معصومی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ج' به 'ه‌ج')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۴۱: خط ۴۱:
کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در چهار جزء، تنظیم شده است.
کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در چهار جزء، تنظیم شده است.


شیوه نگارش کتاب بسیار ساده، سلیس و روان است و با توجه به اینکه نویسنده خود شاعری زبردست بوده و با روش‎های کتابت آشنا بود، اما کتاب خود را از تکلفات شاعرانه مصون داشته است. به همین دلیل اثر او دارای ارزش ادبی زیادی است و یکی از متون متین و دلنشین فارسی بشمار می‌رود. جملاتش محکم و انشایش عاری از پیچیدگی است. یکی از خصائص سبک انشای آن آوردن کلمات و جمل مترادف و به‎کار بردن آیات، احادیث، اشعار و آراستن عبارات به صنایع بدیعی از قبیل تشبیهات، مجازات و استعارات است. بااین‎همه در آن حد اعتدال مراعات شده و از حدود لطافت، بلاغت و فصاحت خارج نشده است. فقط در بعضی موارد مانند مقدمه و تثبیت عناوین در آن نثر مسجع به‎کار رفته است و بقیه متن از قید تصنعات و تکلفات منشیانه آزاد و بسیار روان است<ref>ر.ک: همان، ص96-‎97</ref>.
شیوه نگارش کتاب بسیار ساده، سلیس و روان است و با توجه به اینکه نویسنده خود شاعری زبردست بوده و با روش‎های کتابت آشنا بود، اما کتاب خود را از تکلفات شاعرانه مصون داشته است. به همین دلیل اثر او دارای ارزش ادبی زیادی است و یکی از متون متین و دلنشین فارسی بشمار می‌رود. جملاتش محکم و انشایش عاری از پیچیدگی است. یکی از خصائص سبک انشای آن آوردن کلمات و جمل مترادف و به‎کار بردن آیات، احادیث، اشعار و آراستن عبارات به صنایع بدیعی از قبیل تشبیهات، مجازات و استعارات است. بااین‌همه در آن حد اعتدال مراعات شده و از حدود لطافت، بلاغت و فصاحت خارج نشده است. فقط در بعضی موارد مانند مقدمه و تثبیت عناوین در آن نثر مسجع به‎کار رفته است و بقیه متن از قید تصنعات و تکلفات منشیانه آزاد و بسیار روان است<ref>ر.ک: همان، ص96-‎97</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۸: خط ۵۸:
در سومین جزء کتاب هرچند عمده مطالب درباره حکام ارغونیه، به‌ویژه استیلای آنان بر سند است، اما قسمت‎هایی در باب قلمرو تیموریان هرات و نواحی تحت سلطه آنان از جمله بلخ، قندهار و کابل است و یا اتفاقات مربوط به برخی حوادث هم‎زمان با ابتدای صفویان در ایران (شاه اسماعیل اول) یا روی کار آمدن بابریان در هند و نیز تسلط شیرخان سوری بر همایون است. همچنین درگیری‎ها و محاربات امرای محلی در مناطق سند، ملتان و تهته و اقدامات نظامی ارغونیان، ترخانیان و محمودخان بهکری است.<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>.
در سومین جزء کتاب هرچند عمده مطالب درباره حکام ارغونیه، به‌ویژه استیلای آنان بر سند است، اما قسمت‎هایی در باب قلمرو تیموریان هرات و نواحی تحت سلطه آنان از جمله بلخ، قندهار و کابل است و یا اتفاقات مربوط به برخی حوادث هم‎زمان با ابتدای صفویان در ایران (شاه اسماعیل اول) یا روی کار آمدن بابریان در هند و نیز تسلط شیرخان سوری بر همایون است. همچنین درگیری‎ها و محاربات امرای محلی در مناطق سند، ملتان و تهته و اقدامات نظامی ارغونیان، ترخانیان و محمودخان بهکری است.<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>.


قسمت سوم اثر، نسبت به دو بخش قبلی و نیز جزء آخر، از تنوع بیشتری برخوردار است؛ زیرا به غرائب و دیدنی‎های مناطقی از سند چون سیوی اشاره نموده و از وسعت نهال‎های پنبه، وجود حیات وحش از جمله مارهای گزنده و آب گوگرد مهلک آن یاد کرده و از مکانی تاریخی و زیارتی مانند کوه مکلی که از جمله قبرستان‎های مهم معنوی در سند و شبه‎قاره و مدفن بسیاری از عرفا، دانشمندان و سلاطین است، اخباری ارائه نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص99-‎100</ref>.
قسمت سوم اثر، نسبت به دو بخش قبلی و نیز جزء آخر، از تنوع بیشتری برخوردار است؛ زیرا به غرائب و دیدنی‎های مناطقی از سند چون سیوی اشاره نموده و از وسعت نهال‎های پنبه، وجود حیات وحش از جمله مارهای گزنده و آب گوگرد مهلک آن یاد کرده و از مکانی تاریخی و زیارتی مانند کوه مکلی که از جمله قبرستان‌های مهم معنوی در سند و شبه‎قاره و مدفن بسیاری از عرفا، دانشمندان و سلاطین است، اخباری ارائه نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص99-‎100</ref>.


در کنار اطلاعات شایان و ارزشمندی که در باب ارغونیان مانند امیر ذوالنون و پسرش شاه‎بیگ آورده، هم‎زمانی و رؤیت حوادث و اتفاقات از سوی نویسنده، بر ارزش کار او افزوده است. از حکامی که هم‎زمان با ارغونیان در برخی مناطق سند از جمله بهکر و لنگان استیلا داشته، نام برده و اخباری در اختیار می‌گذارد؛ از جمله اینکه سلطان محمودخان بهکری را اصفهانی‌الاصل و از موضعی به نام خواسکان یا خراسان دانسته که باید همان خوراسگان اصفهان باشد. نویسنده از اجداد محمودخان و علل انتقال آنان به سند، مطالبی را عرضه کرده که قابل تأمل است.<ref>همان، ص100</ref>.
در کنار اطلاعات شایان و ارزشمندی که در باب ارغونیان مانند امیر ذوالنون و پسرش شاه‎بیگ آورده، هم‎زمانی و رؤیت حوادث و اتفاقات از سوی نویسنده، بر ارزش کار او افزوده است. از حکامی که هم‎زمان با ارغونیان در برخی مناطق سند از جمله بهکر و لنگان استیلا داشته، نام برده و اخباری در اختیار می‌گذارد؛ از جمله اینکه سلطان محمودخان بهکری را اصفهانی‌الاصل و از موضعی به نام خواسکان یا خراسان دانسته که باید همان خوراسگان اصفهان باشد. نویسنده از اجداد محمودخان و علل انتقال آنان به سند، مطالبی را عرضه کرده که قابل تأمل است.<ref>همان، ص100</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
با استناد به جزء سوم کتاب، اقبال به مسائل فرهنگی در دوران ارغونیان و ترخانیان از ناحیه سلاطین، حکام و کارگزاران مشهود است؛ زیرا میرزا شاه حسن و شاه‎بیگ در مجالس علما شرکت می‌کردند و از دانش آنان بهره‎مند می‌شدند<ref>همان، ص101-‎102</ref>.
با استناد به جزء سوم کتاب، اقبال به مسائل فرهنگی در دوران ارغونیان و ترخانیان از ناحیه سلاطین، حکام و کارگزاران مشهود است؛ زیرا میرزا شاه حسن و شاه‎بیگ در مجالس علما شرکت می‌کردند و از دانش آنان بهره‎مند می‌شدند<ref>همان، ص101-‎102</ref>.


معصومی در جزء سوم و در سه قسمت دیگر به سادات، علما، مشایخ، قضات، فضلا و شعرای ادوار حاکمیت میرزا شاه حسن، میرزا عیسی‌خان و پسرش میرزا محمدباقی‌خان و سلطان محمود بهکری اشاره دارد که بسیاری از آنان در علوم دینی از جمله فقه، تفسیر و اخبار و نیز دانش‎های ادبی، به‌ویژه عربی و فارسی تبحر داشته و صاحب دیوان‎های شعر بوده یا منصب شیخ‎الاسلامی، افتا و قضاوت داشته‌اند و این نشانگر مطلوب بودن نسبی ایام مذکور از حیث رونق علمی و ادبی در سند و نواحی آن بوده است.<ref>همان، ص102</ref>.
معصومی در جزء سوم و در سه قسمت دیگر به سادات، علما، مشایخ، قضات، فضلا و شعرای ادوار حاکمیت میرزا شاه حسن، میرزا عیسی‌خان و پسرش میرزا محمدباقی‌خان و سلطان محمود بهکری اشاره دارد که بسیاری از آنان در علوم دینی از جمله فقه، تفسیر و اخبار و نیز دانش‎های ادبی، به‌ویژه عربی و فارسی تبحر داشته و صاحب دیوان‌های شعر بوده یا منصب شیخ‎الاسلامی، افتا و قضاوت داشته‌اند و این نشانگر مطلوب بودن نسبی ایام مذکور از حیث رونق علمی و ادبی در سند و نواحی آن بوده است.<ref>همان، ص102</ref>.


قسمت پایانی کتاب نسبت به سه جزء قبلی از حیث مطالب مختصرتر و دربرگیرنده اطلاعاتی است که نویسنده عمدتاً خود شاهد و ناظر آن بوده است؛ از جمله ورود سپاه اکبرشاه به سند و محاصره جانی‎بیگ، آخرین حاکم ترخانی سند و تسلیم وی پس از مدتی مقاومت که مربوط به سال ٩٩۶ق، است.<ref>همان</ref>.
قسمت پایانی کتاب نسبت به سه جزء قبلی از حیث مطالب مختصرتر و دربرگیرنده اطلاعاتی است که نویسنده عمدتاً خود شاهد و ناظر آن بوده است؛ از جمله ورود سپاه اکبرشاه به سند و محاصره جانی‎بیگ، آخرین حاکم ترخانی سند و تسلیم وی پس از مدتی مقاومت که مربوط به سال ٩٩۶ق، است.<ref>همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش