۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در این اشعار است که با قبر پدرش سخن میگوید، از مسافرت و فراق برادرانش حرف میزند، از دست کسانی که با او میستیزند به لحن جانسوزی گله میکند، برادران بههندرفته خود را با لطف بیانی به شیراز و رکنآباد، میخواند، نشستن کنیزک سیاه خود را در بستر سفید به هنگام خواب ترسیم مینماید، چیزهایی که دیگران از ذکر آنها عجز داشته یا به خیال ذکر آنها نیفتادهاند به نظم میآورد، نقش پندارها و آرزوها و تأثرات را مینماید و چشم خواننده روشن میگردد که بعد از سالهای سال، شاعری پیدا شده که برخلاف دیگران معلوم است دلی در سینهاش میتپد و قلبی در نهادش میخروشد، متأثر میشود، شکوه میکند، خوشحال میشود، فریاد شادی میکشد، سریع التأثیر است، زود میرنجد، کسانی را که به پدرش خرده میگیرند به زندگی و زبانآوری خود تهدید میکند، عرق حمیتی دارد، بوی محبت و الفتی از گفتار او به مشام میرسد، گرمی حرارت خانوادگی که در دواوین دیگر تجلی نیافته، در دیوان وی آشکار شده، قلب افسرده را گرم و روشن میکند و این نکات مجموعا نشان میدهد که داوری را موجب و باعثی بر سخن گفتن بوده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص27</ref>. | در این اشعار است که با قبر پدرش سخن میگوید، از مسافرت و فراق برادرانش حرف میزند، از دست کسانی که با او میستیزند به لحن جانسوزی گله میکند، برادران بههندرفته خود را با لطف بیانی به شیراز و رکنآباد، میخواند، نشستن کنیزک سیاه خود را در بستر سفید به هنگام خواب ترسیم مینماید، چیزهایی که دیگران از ذکر آنها عجز داشته یا به خیال ذکر آنها نیفتادهاند به نظم میآورد، نقش پندارها و آرزوها و تأثرات را مینماید و چشم خواننده روشن میگردد که بعد از سالهای سال، شاعری پیدا شده که برخلاف دیگران معلوم است دلی در سینهاش میتپد و قلبی در نهادش میخروشد، متأثر میشود، شکوه میکند، خوشحال میشود، فریاد شادی میکشد، سریع التأثیر است، زود میرنجد، کسانی را که به پدرش خرده میگیرند به زندگی و زبانآوری خود تهدید میکند، عرق حمیتی دارد، بوی محبت و الفتی از گفتار او به مشام میرسد، گرمی حرارت خانوادگی که در دواوین دیگر تجلی نیافته، در دیوان وی آشکار شده، قلب افسرده را گرم و روشن میکند و این نکات مجموعا نشان میدهد که داوری را موجب و باعثی بر سخن گفتن بوده است.<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص27</ref>. | ||
«پاکی، مناعت، صدق، وفا و خلوص از اشعار وی میتراود و از انتقادهای شدید پروا نمیکند؛ به این دلایل است که نگارنده معتقد است در این قرن کسی بالفطره از داوری شاعرتر نیست و برخی از اشعار اوست که دل خواننده را تکان میدهد و شنونده را در جذبه و خلسهای فرومیبرد. از این لحاظ داوری یکی از بزرگترین شعرای این عصر محسوب میشود و بعضی از قصاید او از قصاید طراز اول فارسی محسوب میگردد. اما در طرز ادای مطالب، یعنی در آنجا که فکر برای نمایش خود به قالب کلمات نیازمند است، شاعری است در اغلب اشعار، بادقت؛ ولی در مدیحهسرایی به حکم مجاورت و مصاحبت گاهگاه زیر نفوذ گفتار قاآنی قرار گرفته و متأسفانه مدایحی شبیه به مدایح او گفته است. | «پاکی، مناعت، صدق، وفا و خلوص از اشعار وی میتراود و از انتقادهای شدید پروا نمیکند؛ به این دلایل است که نگارنده معتقد است در این قرن کسی بالفطره از داوری شاعرتر نیست و برخی از اشعار اوست که دل خواننده را تکان میدهد و شنونده را در جذبه و خلسهای فرومیبرد. از این لحاظ داوری یکی از بزرگترین شعرای این عصر محسوب میشود و بعضی از قصاید او از قصاید طراز اول فارسی محسوب میگردد. اما در طرز ادای مطالب، یعنی در آنجا که فکر برای نمایش خود به قالب کلمات نیازمند است، شاعری است در اغلب اشعار، بادقت؛ ولی در مدیحهسرایی به حکم مجاورت و مصاحبت گاهگاه زیر نفوذ گفتار قاآنی قرار گرفته و متأسفانه مدایحی شبیه به مدایح او گفته است. بااینهمه در قدرت فکر و ابداع معانی شور و هیجانی که خاص شاعر است، بر همه معاصرین خود پیشی گرفته و بیشتر از دیگران شعر را وسیله ابراز احساسات لطیف و عواطف و تأثرات انسانی قرار داده است. | ||
شعر او در گوش، صدای اشعار منوچهری و طنین اشعار خاقانی را دارد و باآنکه بهظاهر به اقتضای اکثر بزرگان شعر سخن گفته، جایز است به سبب برخی معانی نو او را یکی از گویندگان مبدع و فحل این عصر بنامیم و مخصوصاً چون این خواص با تبحر در دو یا سه زبان توأم بوده و به حد کافی به لطف طبیعی پیرایه صنعت بخشیده، او را از شعرای ممتاز ساخته و اگر گاهگاه در توصیف خود چنین ابیاتی دارد: | شعر او در گوش، صدای اشعار منوچهری و طنین اشعار خاقانی را دارد و باآنکه بهظاهر به اقتضای اکثر بزرگان شعر سخن گفته، جایز است به سبب برخی معانی نو او را یکی از گویندگان مبدع و فحل این عصر بنامیم و مخصوصاً چون این خواص با تبحر در دو یا سه زبان توأم بوده و به حد کافی به لطف طبیعی پیرایه صنعت بخشیده، او را از شعرای ممتاز ساخته و اگر گاهگاه در توصیف خود چنین ابیاتی دارد: | ||
ویرایش