۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اولین بخش کتاب، مقالهای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از قرآن کریم» است. پیشازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از امتیازات و ویژگیهای فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوشذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی بهکار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمهاش بهدور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که بهکار برده، خود را بینیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمههای قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر میباشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-14</ref>. | اولین بخش کتاب، مقالهای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از قرآن کریم» است. پیشازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از امتیازات و ویژگیهای فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوشذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی بهکار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمهاش بهدور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که بهکار برده، خود را بینیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمههای قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر میباشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-14</ref>. | ||
اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم میخورد؛ آنجا که خداوند میفرماید: ''' مالك يوم الدين''' (الفاتحة: 4). آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیهای که «يوم الدين» را در خود جای داده، آن را اینگونه ترجمه نموده است. نویسنده میگوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتیالامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» | اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم میخورد؛ آنجا که خداوند میفرماید: ''' مالك يوم الدين''' (الفاتحة: 4). آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیهای که «يوم الدين» را در خود جای داده، آن را اینگونه ترجمه نموده است. نویسنده میگوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتیالامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» میآید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح '''مالك يوم الدين''' (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» میباشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده '''و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم الدين'''؛ «و آنکه چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | ||
از دیگر اشکالاتی که نویسنده به آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] در ترجمه قرآن وارد میداند، ترجمه واژه «محیط» است که ایشان در یک مورد به معنای «چیره» و در هفت مورد دیگر به معنای «آگاه» ترجمه نموده است. درصورتیکه «چیره» معادل «غالب» و «آگاه» معادل «خبیر» است. نظر نویسنده کتاب جناب آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در معادل فارسی واژه «محیط»، «فراگیر» یا «فراگیرنده» است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. | از دیگر اشکالاتی که نویسنده به آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] در ترجمه قرآن وارد میداند، ترجمه واژه «محیط» است که ایشان در یک مورد به معنای «چیره» و در هفت مورد دیگر به معنای «آگاه» ترجمه نموده است. درصورتیکه «چیره» معادل «غالب» و «آگاه» معادل «خبیر» است. نظر نویسنده کتاب جناب آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در معادل فارسی واژه «محیط»، «فراگیر» یا «فراگیرنده» است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
«جلوههای ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقالهای است که در این اثر به چشم میخورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ بهگونهای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی میداند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بیمانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامهها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامهای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، میباشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - بهعنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی بهسوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج میزند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>. | «جلوههای ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقالهای است که در این اثر به چشم میخورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ بهگونهای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی میداند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بیمانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامهها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامهای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، میباشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - بهعنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی بهسوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج میزند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>. | ||
در ادامه مهمترین ویژگیهای این ترجمه را برمیشمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان | در ادامه مهمترین ویژگیهای این ترجمه را برمیشمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان میآورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایهمند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>. | ||
مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمههای موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار میرود. سلامت و استحکام جملهبندی و پرهیز از سرهنویسی فارسی و عربیگرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگیهای این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمیگردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» میباشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسمالخط قرآنهای کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمیگردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتیکه مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و میبایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>. | مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمههای موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار میرود. سلامت و استحکام جملهبندی و پرهیز از سرهنویسی فارسی و عربیگرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگیهای این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمیگردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» میباشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسمالخط قرآنهای کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمیگردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتیکه مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و میبایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>. |
ویرایش