پرش به محتوا

ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان، پرتغال و جزایر بریتانیا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
خط ۴۳: خط ۴۳:
در اولین رساله کتاب، تاریخ هندوستان و چگونگی استعمار این کشور توسط استعمار انگلیس از منابع مکتوب گردآوری شده و البته موضوعات پراکنده دیگری نیز در ضمن مطالب مطرح‎شده هست: «اگرچه از این کتاب مقصود اصلی، افتادن هندوستان به چنگ دولت قوی‌شوکت انگلیس و چگونه از دست مسلمانان خارج شدن است، در آن‎ مقصد به‎قدری‎ که مقصود به‎ دست بیاید کوشیده‌ام و از هرجا و از کنار و گوشه هرچه به چنگ آورده‌ایم و اطمینانی در صدق آن مطلب داشته‌ایم، نگاشته‌ایم. خود واضح است کتابی در این باب مخصوص نوشته نشده است. افتخار این مطلب به این عبدجانی علی‌محمد اصفهانی است که حسب‎الامر حضرت مستطاب اقدس والا روحنا فداه به رشته تحریر درآوردم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>‎.
در اولین رساله کتاب، تاریخ هندوستان و چگونگی استعمار این کشور توسط استعمار انگلیس از منابع مکتوب گردآوری شده و البته موضوعات پراکنده دیگری نیز در ضمن مطالب مطرح‎شده هست: «اگرچه از این کتاب مقصود اصلی، افتادن هندوستان به چنگ دولت قوی‌شوکت انگلیس و چگونه از دست مسلمانان خارج شدن است، در آن‎ مقصد به‎قدری‎ که مقصود به‎ دست بیاید کوشیده‌ام و از هرجا و از کنار و گوشه هرچه به چنگ آورده‌ایم و اطمینانی در صدق آن مطلب داشته‌ایم، نگاشته‌ایم. خود واضح است کتابی در این باب مخصوص نوشته نشده است. افتخار این مطلب به این عبدجانی علی‌محمد اصفهانی است که حسب‎الامر حضرت مستطاب اقدس والا روحنا فداه به رشته تحریر درآوردم»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>‎.


در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان می‌خوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه بوده‌اند؛ قبل از آنکه در ایران رواجی بگیرد به‎واسطه شاه اسماعیل، در دکن رواج کاملی داشت. ابتدای دین شیعه از سلطان احمد ولی که از سلسله بهمنیه و اولاد حسن کانکو بود در دکن رواج گرفت. محمد قطب شاه و سلاطین نظامیه شاهیه به این مذهب بوده و علوی تمام داشتند و...»<ref>ر.ک: همان، ص40-39</ref>‎.
در بخشی از این مقاله در رابطه با تاریخ تشیع در هندوستان می‌خوانیم: «قطعه دکن دارای چهار سلطنت عظیمه بوده است که سه نفر از آنها مسلم و از طبقه شیعه بوده‌اند؛ قبل از آنکه در ایران رواجی بگیرد به‌واسطه شاه اسماعیل، در دکن رواج کاملی داشت. ابتدای دین شیعه از سلطان احمد ولی که از سلسله بهمنیه و اولاد حسن کانکو بود در دکن رواج گرفت. محمد قطب شاه و سلاطین نظامیه شاهیه به این مذهب بوده و علوی تمام داشتند و...»<ref>ر.ک: همان، ص40-39</ref>‎.


جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‎ها و طوایف هندوستان به‌ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‌عنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، طایفه‌ای از مسلمانان هند معرفی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص‎49 و 50 و 53</ref>‎.
جغرافیای هند دومین رساله کتاب است که با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‎ها و طوایف هندوستان به‌ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‌عنوان مثال «احمدآباد»، شهری در شمال بمبئی، «آبو»، کوهی در راجپوتانه و «بیلگوند»، طایفه‌ای از مسلمانان هند معرفی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص‎49 و 50 و 53</ref>‎.


نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده‎مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‎واسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص‎80</ref>‎.
نویسنده در دیباچه این رساله به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقل السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده‎مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نمایدتا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‌واسطه این تمهید مقدمه در آن سخن به چشم بصیرت ببینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص‎80</ref>‎.


او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، می‌نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‎های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‎وپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص‎81</ref>‎.
او در ابتدای رساله همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا پرداخته، می‌نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‎های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن، شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‎وپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص‎81</ref>‎.
خط ۵۷: خط ۵۷:
در رساله سوم خلاصه تاریخ پرتغال ذکر شده است. در ابتدای این مقاله چنین می‌خوانیم: «هانری دبرکنک که با برادرش ریلون دبرکنک به قصد جهاد با مسلمین و مال اندوختن و چپاول بردن به اسپانیا آمده بود، به حمایت عیسویان نورتیانی درآمده، در بلده پرتکال که یکی از بلاد نورتیانی در تصرف اعراب بود، با عرب‌ها جنگید و غالب آمد و اسم آن شهر را به قید علمیت به مهمه متصرفات عیسویان بخشید و مملکت پرتکالش نام گذاشت»<ref>ر.ک: همان، ص‎239</ref>‎.
در رساله سوم خلاصه تاریخ پرتغال ذکر شده است. در ابتدای این مقاله چنین می‌خوانیم: «هانری دبرکنک که با برادرش ریلون دبرکنک به قصد جهاد با مسلمین و مال اندوختن و چپاول بردن به اسپانیا آمده بود، به حمایت عیسویان نورتیانی درآمده، در بلده پرتکال که یکی از بلاد نورتیانی در تصرف اعراب بود، با عرب‌ها جنگید و غالب آمد و اسم آن شهر را به قید علمیت به مهمه متصرفات عیسویان بخشید و مملکت پرتکالش نام گذاشت»<ref>ر.ک: همان، ص‎239</ref>‎.


رساله چهارم با عنوان «در باب جزایر بریتانیا»، از صفحه 273 با ذکر مساحت این کشور و تاریخچه نام آن آغاز شده است: «سطح آن سیصدوچهارده هزارونهصد کیلومتر مربع است. انگلیس در زمان قدیم موسوم به بریتانیا بود...». در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «... انگلیس در سنه هزاروهشتصدوهفتادوشش، لقب امپراطریس هند را دریافت نموده، جزیره سیلان هیچ‎وقت جزو متصرفات کمپانی انگلیس نبوده است و قبل از سنه هزاروهشتصدوپنجاه‎وهشت، یکی از متصرفات بلاواسطه ملکه انگلیس بوده است»<ref>ر.ک: همان، ص296</ref>‎.
رساله چهارم با عنوان «در باب جزایر بریتانیا»، از صفحه 273 با ذکر مساحت این کشور و تاریخچه نام آن آغاز شده است: «سطح آن سیصدوچهارده هزارونهصد کیلومتر مربع است. انگلیس در زمان قدیم موسوم به بریتانیا بود...». در بخشی از این رساله چنین می‌خوانیم: «... انگلیس در سنه هزاروهشتصدوهفتادوشش، لقب امپراطریس هند را دریافت نموده، جزیره سیلان هیچ‎وقت جزو متصرفات کمپانی انگلیس نبوده است و قبل از سنه هزاروهشتصدوپنجاه‌وهشت، یکی از متصرفات بلاواسطه ملکه انگلیس بوده است»<ref>ر.ک: همان، ص296</ref>‎.


رساله پنجم با عنوان «مجموعه قوانین مصوبه دولت انگلیس در هندوستان»، صفحه 312 به بعد کتاب را به خود اختصاص داده است. این رساله حاوی بیش از سی قانون است که در ابتدای هر قانون شماره آن و سال 1820م، ذکر شده است. قوانین در ضمن دفعات و فصولی تنظیم شده است؛ به‌عنوان مثال در فصل سوم از دفعه ششم قانون بیست‎وهفتم چنین می‌خوانیم: «آئین و قواعدی که بنا بر تفویض اختیار به مالکان زمین جهت ضبط و فروخت املاک اجاره‌داران متعلقه خود در قوانین مندرج است، باید که همان آئین و قواعد در ضبط و فروخت املاک منقوله مالکان زمین مرعی گردد»<ref>ر.ک: همان، ص709</ref>‎.  
رساله پنجم با عنوان «مجموعه قوانین مصوبه دولت انگلیس در هندوستان»، صفحه 312 به بعد کتاب را به خود اختصاص داده است. این رساله حاوی بیش از سی قانون است که در ابتدای هر قانون شماره آن و سال 1820م، ذکر شده است. قوانین در ضمن دفعات و فصولی تنظیم شده است؛ به‌عنوان مثال در فصل سوم از دفعه ششم قانون بیست‎وهفتم چنین می‌خوانیم: «آئین و قواعدی که بنا بر تفویض اختیار به مالکان زمین جهت ضبط و فروخت املاک اجاره‌داران متعلقه خود در قوانین مندرج است، باید که همان آئین و قواعد در ضبط و فروخت املاک منقوله مالکان زمین مرعی گردد»<ref>ر.ک: همان، ص709</ref>‎.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش