پرش به محتوا

ثامسطیوس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ج' به 'ه‌ج')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ')
خط ۴۹: خط ۴۹:
از میان آبای کلیسا، گرگوریوس نازیانزوسی با وی دوستی داشت و او را با عبارت سلطان بلاغت ستود. ثامسطیوس احتمالاً از 383 تا 384م به منصب بالای پیشوایی شهر و ریاست مجلس سنا رسید.<ref>همان</ref>
از میان آبای کلیسا، گرگوریوس نازیانزوسی با وی دوستی داشت و او را با عبارت سلطان بلاغت ستود. ثامسطیوس احتمالاً از 383 تا 384م به منصب بالای پیشوایی شهر و ریاست مجلس سنا رسید.<ref>همان</ref>
==اطلاعات علمی==
==اطلاعات علمی==
هرچند ثامسطیوس با آرای فیثاغورس، افلاطون، زنون اهل کیتیوم و اپیکور نیز آشنایی داشت. در جلسات درس پدرش در شهر قسطنطنیه حاضر می‌شد. خود او در 345م تدریس فلسفه را آغاز کرد؛ و تا 355م ریاست مدرسه‌ای را به عهده داشت. در 355م رسماً به سمت استاد فلسفه برگزیده شد. وی در تدریس دارای بیانی بلیغ بود و طالبان زیادی از راه‌های دور به قسطنطنیه می‎آمدند تا محضر درس او را دریابند.<ref>همان</ref>
هرچند ثامسطیوس با آرای فیثاغورس، افلاطون، زنون اهل کیتیوم و اپیکور نیز آشنایی داشت. در جلسات درس پدرش در شهر قسطنطنیه حاضر می‌شد. خود او در 345م تدریس فلسفه را آغاز کرد؛ و تا 355م ریاست مدرسه‌ای را به عهده داشت. در 355م رسماً به سمت استاد فلسفه برگزیده شد. وی در تدریس دارای بیانی بلیغ بود و طالبان زیادی از راه‌های دور به قسطنطنیه می‌آمدند تا محضر درس او را دریابند.<ref>همان</ref>
===برخی از آرا===
===برخی از آرا===
ثامسطیوس به آرای ارسطو که به نظر وی با مشی مدارا سازگارتر از اندیشه‌های افلاطون و پیروان آکادمی بود، روی آورد، هرچند به آرای افلاطون هم بی‌اعتنا نبود. در فلسفه سیاست ویژگی‎هایی که او برای امپراتور برمی‌شمرد همان خصوصیات حکیم حاکم افلاطونی بود که به تعبیر او می‎بایست هم یک سقراط باشد و هم یک اسکندر.<ref>همان</ref> از جمله مباحث مهم و پر تأثیر ثامسطیوس، تفسیر او از عقل فعال در کتاب درباره نفس ارسطو است... از نظر ثامسطیوس عقل فعال، الهی نیست و هرچند صورتی مفارق از ماده است؛ اما «در» انسان، بلکه وجه ممیز اوست و عقل هیولانی نیز ازلی و مفارق است، اما عقل فعال بیش از عقل هیولانی مفارق از مادّه است. وی عقل بالملکه را شبیه به جوهر و مرکب از ماده و صورت قلمداد می‌کند. با اینکه عقل فعال در انسان است اما نظیر نوع که به زوال افرادش زایل نمی‌شود، همواره باقی است. عقل منفعل به عقل فعال منضم می‌شود و جنبه فناناپذیر طبیعت آدمی را می‌سازد<ref>همان</ref>
ثامسطیوس به آرای ارسطو که به نظر وی با مشی مدارا سازگارتر از اندیشه‌های افلاطون و پیروان آکادمی بود، روی آورد، هرچند به آرای افلاطون هم بی‌اعتنا نبود. در فلسفه سیاست ویژگی‎هایی که او برای امپراتور برمی‌شمرد همان خصوصیات حکیم حاکم افلاطونی بود که به تعبیر او می‎بایست هم یک سقراط باشد و هم یک اسکندر.<ref>همان</ref> از جمله مباحث مهم و پر تأثیر ثامسطیوس، تفسیر او از عقل فعال در کتاب درباره نفس ارسطو است... از نظر ثامسطیوس عقل فعال، الهی نیست و هرچند صورتی مفارق از ماده است؛ اما «در» انسان، بلکه وجه ممیز اوست و عقل هیولانی نیز ازلی و مفارق است، اما عقل فعال بیش از عقل هیولانی مفارق از مادّه است. وی عقل بالملکه را شبیه به جوهر و مرکب از ماده و صورت قلمداد می‌کند. با اینکه عقل فعال در انسان است اما نظیر نوع که به زوال افرادش زایل نمی‌شود، همواره باقی است. عقل منفعل به عقل فعال منضم می‌شود و جنبه فناناپذیر طبیعت آدمی را می‌سازد<ref>همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش