پرش به محتوا

برهان‌های صدیقین: دویست‌وبیست برهان به شیوه صدیقین بر هستی خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR41587J1.jpg
| تصویر =NUR41587J1.jpg
| عنوان =برهان‎های صدیقین: دویست و بیست برهان به شیوه صدیقین بر هستی خداوند
| عنوان =برهان‌های صدیقین: دویست و بیست برهان به شیوه صدیقین بر هستی خداوند
| عنوان‌های دیگر =دويست و بيست برهان به شيوه صديقيين بر هستي خداوند  
| عنوان‌های دیگر =دويست و بيست برهان به شيوه صديقيين بر هستي خداوند  
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
خط ۳۰: خط ۳۰:
}}
}}


'''برهان‎های صدیقین: دویست و بیست برهان به شیوه صدیقین بر هستی خداوند''' نوشته حسین عشاقی(معاصر)، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع فلسفه، کلام و عرفان اسلامی. نویسنده در این اثر به ارائه 220 تقریر از تقریرات فلاسفه و عرفا از این برهان پرداخته است.
'''برهان‌های صدیقین: دویست و بیست برهان به شیوه صدیقین بر هستی خداوند''' نوشته حسین عشاقی(معاصر)، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع فلسفه، کلام و عرفان اسلامی. نویسنده در این اثر به ارائه 220 تقریر از تقریرات فلاسفه و عرفا از این برهان پرداخته است.
نویسنده، انگیزه از تألیف این کتاب را دفاع از حق و مقابله با تلاش‌های افرادی می‌داند که باور به خدا را صرفاً یک گزاره احساسی و عاطفی می‌دانند و فارغ از اینکه خداوند، وجودِ حقیقی داشته باشد یا نه، صرفاً این اعتقاد را دارای سود عملی می‌دانند؛ بر طبق این باور، اعتقاد به وجود خداوند از یک حقیقت خارجی خبر نمی‌دهد بلکه صرفاً بیانگر حالت درونی فرد مانند شادی و غم است.<ref>ر.ک: همان، ص49</ref> وی ارائه برهان‌های عقلی بر وجود خدا به‌ویژه برهان صدیقین که بالاترین مرتبه در میان این براهین داراست را در مقابل این نظریه می‎بیند و ازاین‌رو در این کتاب به ارائه براهین عقلی فیلسوفان و عرفا بر وجود خدا اهتمام می‎ورزد.
نویسنده، انگیزه از تألیف این کتاب را دفاع از حق و مقابله با تلاش‌های افرادی می‌داند که باور به خدا را صرفاً یک گزاره احساسی و عاطفی می‌دانند و فارغ از اینکه خداوند، وجودِ حقیقی داشته باشد یا نه، صرفاً این اعتقاد را دارای سود عملی می‌دانند؛ بر طبق این باور، اعتقاد به وجود خداوند از یک حقیقت خارجی خبر نمی‌دهد بلکه صرفاً بیانگر حالت درونی فرد مانند شادی و غم است.<ref>ر.ک: همان، ص49</ref> وی ارائه برهان‌های عقلی بر وجود خدا به‌ویژه برهان صدیقین که بالاترین مرتبه در میان این براهین داراست را در مقابل این نظریه می‎بیند و ازاین‌رو در این کتاب به ارائه براهین عقلی فیلسوفان و عرفا بر وجود خدا اهتمام می‎ورزد.


خط ۳۸: خط ۳۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده برهان‎های صدیقین ارائه شده در کتاب را دارای ویژگی‎های زیر می‌داند:
نویسنده برهان‌های صدیقین ارائه شده در کتاب را دارای ویژگی‎های زیر می‌داند:
در هیچ‎یک از این براهین از مقدمات نظری استفاده نشده بلکه مقدماتش از بدیهیات اولیه و نهایتاً از بدیهیات ثانویه هستند
در هیچ‎یک از این براهین از مقدمات نظری استفاده نشده بلکه مقدماتش از بدیهیات اولیه و نهایتاً از بدیهیات ثانویه هستند
«در 105 برهان، برهان‌ها در دسته‌های 15 تایی تقسیم شده‌اند که در هر دسته از آن‌ها وجود خداوند با دو تعریف اثبات شده یکی با مشهورترین تعریفش «واجب‌الوجود بالذات» و دیگر با یکی از تعریف‌های دیگر مثل «موجود نخستین»، «موجود ناب»، «موجود بالذات»، «موجود مستقل»، «موجود ازلی»، «موجود ابدی» و «موجود برترین»». این امر برای این بوده که برهان، علاوه بر در برگرفتن اصل هستی خداوند بر یکی از ویژگی‎‎های مذکور نیز دلالت کند.
«در 105 برهان، برهان‌ها در دسته‌های 15 تایی تقسیم شده‌اند که در هر دسته از آن‌ها وجود خداوند با دو تعریف اثبات شده یکی با مشهورترین تعریفش «واجب‌الوجود بالذات» و دیگر با یکی از تعریف‌های دیگر مثل «موجود نخستین»، «موجود ناب»، «موجود بالذات»، «موجود مستقل»، «موجود ازلی»، «موجود ابدی» و «موجود برترین»». این امر برای این بوده که برهان، علاوه بر در برگرفتن اصل هستی خداوند بر یکی از ویژگی‎‎های مذکور نیز دلالت کند.
خط ۴۹: خط ۴۹:
ادله‌ای که واسطه اثبات، حقیقتی است موجود به وجود ذهنی و بیگانه با ذات خداوند مثل برهان وجودی آنسلم.
ادله‌ای که واسطه اثبات، حقیقتی است موجود به وجود ذهنی و بیگانه با ذات خداوند مثل برهان وجودی آنسلم.
ادله‌ای که واسطه اثبات حقیقتی است متحد المصداق با ذات خداوند که از آن‌ها با عنوان «برهان‌های صدیقین» یاد می‌کنند، این برهان‌ها هم دو دسته اصلی دارند، یکی برهان‌هایی که آشکارا به مساوقت وجود با وجود ذاتی و بالتبع با وحدت شخصی وجود منتهی می‌شوند و دیگر برهان‌هایی که آشکارا و با وضوح به چنین نتیجه‌ای منتهی نمی‌شوند<ref>مقدمه ویراست اول، ص52-53</ref> نویسنده در این کتاب، دسته دوم را برهان‌های فلسفی صدیقین و دسته اول را برهان‌های عرفانی صدیقین می‌نامد.<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>
ادله‌ای که واسطه اثبات حقیقتی است متحد المصداق با ذات خداوند که از آن‌ها با عنوان «برهان‌های صدیقین» یاد می‌کنند، این برهان‌ها هم دو دسته اصلی دارند، یکی برهان‌هایی که آشکارا به مساوقت وجود با وجود ذاتی و بالتبع با وحدت شخصی وجود منتهی می‌شوند و دیگر برهان‌هایی که آشکارا و با وضوح به چنین نتیجه‌ای منتهی نمی‌شوند<ref>مقدمه ویراست اول، ص52-53</ref> نویسنده در این کتاب، دسته دوم را برهان‌های فلسفی صدیقین و دسته اول را برهان‌های عرفانی صدیقین می‌نامد.<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>
«برهان‌های صدیقین یکی از ابتکارات فیلسوفان و عرفای مسلمان است که با الهام از قرآن و روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به آن دست یافته‌اند. آیاتی نظیر ''' «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»''' (فصلت: 53)؛ آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه‌چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بی‌نیاز است و غیر او مخلوق و ازهرجهت نیازمند به اوست.]؛ و روایاتی نظیر «یا من دل علی ذاته بذاته» منبع الهام نیرومندی بوده‌اند که بر مبنای آن عارفان و فیلسوفان اسلامی متوجه این نکته شوند که می‌توان برهان‎هایی بر هستی خداوند اقامه کرد که واسطه اثبات، نه واقعیتی بیگانه با خداوند، بلکه عین او است. پیگیری تاریخچه این بحث نشان می‌دهد که برای اولین بار فارابی به این نکته توجه نموده است»<ref>همان، ص51</ref>
«برهان‌های صدیقین یکی از ابتکارات فیلسوفان و عرفای مسلمان است که با الهام از قرآن و روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به آن دست یافته‌اند. آیاتی نظیر ''' «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»''' (فصلت: 53)؛ آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه‌چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بی‌نیاز است و غیر او مخلوق و ازهرجهت نیازمند به اوست.]؛ و روایاتی نظیر «یا من دل علی ذاته بذاته» منبع الهام نیرومندی بوده‌اند که بر مبنای آن عارفان و فیلسوفان اسلامی متوجه این نکته شوند که می‌توان برهان‌هایی بر هستی خداوند اقامه کرد که واسطه اثبات، نه واقعیتی بیگانه با خداوند، بلکه عین او است. پیگیری تاریخچه این بحث نشان می‌دهد که برای اولین بار فارابی به این نکته توجه نموده است»<ref>همان، ص51</ref>
گام دوم را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] برداشت و سعی کرد در الاشارات و التنبیهات، این‌گونه برهانی را ارائه کند که البته مورد نقد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] واقع شد. گام‌های بعدی را عرفا، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزواری]] برداشتند و این امر را تحکیم کرده و به ثمر رساندند و در گام بعدی، فیلسوفان دوره اخیر به غنای علمی این براهین افزودند و آن را در تقریرات متفاوتی ارائه کردند تا جایی که میرزا مهدی آشتیانی 19 تقریر از آن را بر اساس مبانی گوناگون و مشرب‌های فلسفی متنوع، ارائه کرد.<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref>
گام دوم را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] برداشت و سعی کرد در الاشارات و التنبیهات، این‌گونه برهانی را ارائه کند که البته مورد نقد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] واقع شد. گام‌های بعدی را عرفا، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزواری]] برداشتند و این امر را تحکیم کرده و به ثمر رساندند و در گام بعدی، فیلسوفان دوره اخیر به غنای علمی این براهین افزودند و آن را در تقریرات متفاوتی ارائه کردند تا جایی که میرزا مهدی آشتیانی 19 تقریر از آن را بر اساس مبانی گوناگون و مشرب‌های فلسفی متنوع، ارائه کرد.<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش