پرش به محتوا

الهداية إلی بلوغ النهاية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ع' به 'ه‌ع')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت')
خط ۲۹: خط ۲۹:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب دارای سیزده جلد است. دوازده جلد آن مربوط به اصل مطالب کتاب است و در جلد سیزدهم فهارس مجلدات قبلی ذکر شده است. هر جلدی از کتاب را یک نفر به‌عنوان رساله دانشگاهی زیر نظر دکتر شاهد بوشیخی تحقیق کرده است. جلد اول حاوی تقدیمیه دکتر اسماعیل محمد بشری (مدیر دانشکده)، مقدمه دکتر مصطفی مسلم، معرفی کتاب، مقدمه تفسیر و محتوای مطالب از سوره حمد تا بقره است. در سایر مجلدات به‎ترتیب به تفسیر سوره‌های فاتحه و بقره، آل عمران و نساء، مائده و انعام، اعراف تا توبه، یونس تا ابراهیم، حجر تا سوره کهف، سوره مبارکه مریم تا مؤمنون، نور تا قصص، عنکبوت تا صافات، ص ‎تا جاثیه، احقاف تا صف و جمعه تا ناس، پرداخته شده است.
کتاب دارای سیزده جلد است. دوازده جلد آن مربوط به اصل مطالب کتاب است و در جلد سیزدهم فهارس مجلدات قبلی ذکر شده است. هر جلدی از کتاب را یک نفر به‌عنوان رساله دانشگاهی زیر نظر دکتر شاهد بوشیخی تحقیق کرده است. جلد اول حاوی تقدیمیه دکتر اسماعیل محمد بشری (مدیر دانشکده)، مقدمه دکتر مصطفی مسلم، معرفی کتاب، مقدمه تفسیر و محتوای مطالب از سوره حمد تا بقره است. در سایر مجلدات به‌ترتیب به تفسیر سوره‌های فاتحه و بقره، آل عمران و نساء، مائده و انعام، اعراف تا توبه، یونس تا ابراهیم، حجر تا سوره کهف، سوره مبارکه مریم تا مؤمنون، نور تا قصص، عنکبوت تا صافات، ص ‎تا جاثیه، احقاف تا صف و جمعه تا ناس، پرداخته شده است.


نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاین‎رو می‌توان گفت برخی موارد را مستقیما هم از استادش گرفته است).
نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاین‎رو می‌توان گفت برخی موارد را مستقیما هم از استادش گرفته است).
خط ۳۶: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
تفسیر الهداية [[مکی بن حموش|مکی بن ابی‎طالب]]، در 12 جلد واقع شده است و تحقیق آن تحت اشراف دکتر شاهد بوشیخی در دانشکده آداب و علوم انسانی دانشگاه محمد عبدالله در فاس مراکش (مغرب) انجام شده است. اشخاص زیر به‎ترتیب ذیل به‌عنوان رساله کارشناسی ارشد، به تحقیق این اثر زیر نظر دکتر بوشیخی پرداخته‌اند:
تفسیر الهداية [[مکی بن حموش|مکی بن ابی‎طالب]]، در 12 جلد واقع شده است و تحقیق آن تحت اشراف دکتر شاهد بوشیخی در دانشکده آداب و علوم انسانی دانشگاه محمد عبدالله در فاس مراکش (مغرب) انجام شده است. اشخاص زیر به‌ترتیب ذیل به‌عنوان رساله کارشناسی ارشد، به تحقیق این اثر زیر نظر دکتر بوشیخی پرداخته‌اند:
# زاره صالح: تحقیق سوره‌های فاتحه و بقره؛
# زاره صالح: تحقیق سوره‌های فاتحه و بقره؛
# بنصر علوی: تحقیق سوره‌های آل عمران و نساء؛
# بنصر علوی: تحقیق سوره‌های آل عمران و نساء؛
خط ۵۲: خط ۵۲:
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‌کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‌پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‌رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‌دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‌دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‌کند هم نقد و بررسی‌ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالباً  بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‌کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‌کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‌کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده: 105)، می‌گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‌دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‌نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‌کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‌پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‌رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‌دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‌دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‌کند هم نقد و بررسی‌ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالباً  بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‌کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‌کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‌کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده: 105)، می‌گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‌دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‌نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...


از ویژگی‎های شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتاب‌های دیگرش ارجاع می‌دهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف می‌کند. [[مکی بن حموش]]، مواد مطالبش را به‎ترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم می‌دارد و برای برخی دلیل می‎آورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان می‌پندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی می‌گذارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>.
از ویژگی‎های شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتاب‌های دیگرش ارجاع می‌دهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف می‌کند. [[مکی بن حموش]]، مواد مطالبش را به‌ترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم می‌دارد و برای برخی دلیل می‎آورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان می‌پندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی می‌گذارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>.


درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش [[مکی بن حموش|مکی]] در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعه‌ای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب می‌دانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتاب‌های دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی به‌ایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغه‌های مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر می‌نماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمی‌کند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/33 ر.ک: همان، ص33-34]</ref>.
درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش [[مکی بن حموش|مکی]] در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعه‌ای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب می‌دانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتاب‌های دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی به‌ایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغه‌های مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر می‌نماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمی‌کند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/33 ر.ک: همان، ص33-34]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش