پرش به محتوا

المنتخب من بعض الكتب الإسماعيلية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[جمال‌الدين، صباح|جمال‌الدین صباح]] در مقدمه کتاب به انحرافات راه‎یافته در مذاهب و ادیان آسمانی اشاره و تأکید می‌کند که بیشتر مذاهب در همه ادیان زنده ادعا می‌کنند که اهل حق و بر راه راست و همان دینی هستند که پیامبرشان آورده است. به گفته او در کتب حدیثی شیعه و سنی احادیثی وارد شده که از سوی خدا و پیامبرانش صادر نشده و ناقص‎ترین عقل‎ها نیز آن را نمی‌پذیرد. فلسفه یونانی و هندی نیز در ایجاد مذاهب و فرق فراوانی در ادیان آسمانی سه‌گانه تأثیر گذارده و محققی که کاوشگر در پیدایش مذاهب باطنی در ادیان آسمانی است، از وسعت ورود افکار بشری قدیم در ادیان آسمانی متعجب می‌شود.  
[[جمال‌الدين، صباح|جمال‌الدین صباح]] در مقدمه کتاب به انحرافات راه‎یافته در مذاهب و ادیان آسمانی اشاره و تأکید می‌کند که بیشتر مذاهب در همه ادیان زنده ادعا می‌کنند که اهل حق و بر راه راست و همان دینی هستند که پیامبرشان آورده است. به گفته او در کتب حدیثی شیعه و سنی احادیثی وارد شده که از سوی خدا و پیامبرانش صادر نشده و ناقص‎ترین عقل‎ها نیز آن را نمی‌پذیرد. فلسفه یونانی و هندی نیز در ایجاد مذاهب و فرق فراوانی در ادیان آسمانی سه‌گانه تأثیر گذارده و محققی که کاوشگر در پیدایش مذاهب باطنی در ادیان آسمانی است، از وسعت ورود افکار بشری قدیم در ادیان آسمانی متعجب می‌شود.  


محقق اثر همچنین با اشاره به فرق حروفیه، بابیه، بهائیه و دروزیه، وارد موضوع اصلی کتاب، یعنی فرقه اسماعیلیه شده و این فرقه را منتصب به اسماعیل بن جعفر صادق، فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] می‌داند. اسماعیلیه معتقدند که [[امام جعفر صادق(ع)]]، اسماعیل را از ترس آنکه توسط عباسیون کشته شود مخفی نمود؛ درحالی‎که مورخین معتقدند که او در زمان حیات پدرش وفات یافت؛ حتی پدرش جسمش را در مکانی عمومی بر مردم عرضه نمود. درعین‎حال اسماعیلیان اسماعیل را هفتمین امام دانسته و رقم هفت را «عدد کامل» می‌دانند؛ همان‎ گونه که یهود این عدد را مقدس می‌دانند و اگر این عدد را در تمدن‎های قدیم و جدید و در دیگر ادیان بررسی کنیم متعجب می‌شویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/7 ر.ک: مقدمه، ص‎11-7]</ref>‎.  
محقق اثر همچنین با اشاره به فرق حروفیه، بابیه، بهائیه و دروزیه، وارد موضوع اصلی کتاب، یعنی فرقه اسماعیلیه شده و این فرقه را منتصب به اسماعیل بن جعفر صادق، فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] می‌داند. اسماعیلیه معتقدند که [[امام جعفر صادق(ع)]]، اسماعیل را از ترس آنکه توسط عباسیون کشته شود مخفی نمود؛ درحالی‎که مورخین معتقدند که او در زمان حیات پدرش وفات یافت؛ حتی پدرش جسمش را در مکانی عمومی بر مردم عرضه نمود. درعین‎حال اسماعیلیان اسماعیل را هفتمین امام دانسته و رقم هفت را «عدد کامل» می‌دانند؛ همان‎ گونه که یهود این عدد را مقدس می‌دانند و اگر این عدد را در تمدن‌های قدیم و جدید و در دیگر ادیان بررسی کنیم متعجب می‌شویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/7 ر.ک: مقدمه، ص‎11-7]</ref>‎.  


اساس تقسیمات اسماعیلیه بر مبنای عدد است. اسماعیلیان زمین را به دوازده جزیره، مطابق دوازده ماه سال تقسیم کرده‌اند و برای هر جزیره یک داعی قرار داده‌اند که «حجت» نام دارد. هر حجتی دارای 30 داعی که «نقیب» نام دارند، است و عدد آنها برابر روزهای ماه است. هر نقیب برابر ساعات روز 24 داعی دارد که هرکدام «مُکاسر» نامیده می‌شود و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>‎.  
اساس تقسیمات اسماعیلیه بر مبنای عدد است. اسماعیلیان زمین را به دوازده جزیره، مطابق دوازده ماه سال تقسیم کرده‌اند و برای هر جزیره یک داعی قرار داده‌اند که «حجت» نام دارد. هر حجتی دارای 30 داعی که «نقیب» نام دارند، است و عدد آنها برابر روزهای ماه است. هر نقیب برابر ساعات روز 24 داعی دارد که هرکدام «مُکاسر» نامیده می‌شود و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>‎.  
خط ۵۱: خط ۵۱:
# جزء چهارم از کتاب غاية المواليد: در این کتاب تاریخچه‎ مختصری از امامت و وصایت اسماعیلیان ذکر شده است. حضور اسماعیلیان در یمن که با حضور داعی فاطمی حسن بن فرج بن حوشب (م 303ق)، معروف به منصور آغاز گردید و انتشار آن به مغرب توسط ابوعبدالله شیعی از دیگر مطالب این کتاب است. ابتدای کتاب «افتتاح الدعوة» قاضی نعمان اندیشمند فاطمی نیز مؤید آغاز دعوت کلی فاطمیان از یمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/52 ر.ک: همان، ص53-52]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43493/35 جان‎احمدی، فاطمه، ص35]</ref>‎.  
# جزء چهارم از کتاب غاية المواليد: در این کتاب تاریخچه‎ مختصری از امامت و وصایت اسماعیلیان ذکر شده است. حضور اسماعیلیان در یمن که با حضور داعی فاطمی حسن بن فرج بن حوشب (م 303ق)، معروف به منصور آغاز گردید و انتشار آن به مغرب توسط ابوعبدالله شیعی از دیگر مطالب این کتاب است. ابتدای کتاب «افتتاح الدعوة» قاضی نعمان اندیشمند فاطمی نیز مؤید آغاز دعوت کلی فاطمیان از یمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/52 ر.ک: همان، ص53-52]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/43493/35 جان‎احمدی، فاطمه، ص35]</ref>‎.  
# بخشی از کتاب افتتاح الدعوة: افتتاح الدعوة، یکی از مصادر مهم تاریخ فاطمیان است. فرحات‎ دشراوی‎ در مقدمه افتتاح الدعوة می‌گوید: «برایم روشن است که افتتاح مهم‎ترین و اصلی‌ترین منبع برای شناخت وضعیت فاطمیان در مغرب است؛ کلید فهم مجهولات تاریخی فاطمیان در سرزمین ما و روشنگر حقیقت‎ دعوت‎ آنان و نمایانگر نور تمدّنی است که در عهد آنان جلوه‌گر شده است». «افتتاح نص اصلی روایت تاریخ مربوط به پیدایش دعوت فاطمیان در مغرب است؛ یعنی مأخذ عمده‌ای که‎ دیگر‎ نقل‎های مربوط به قرون چهارگانه پنجم، ششم، هفتم و هشتم هجری از آن نشأت گرفته‌اند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7749/56 ر.ک: جوان آراسته، امیر، ص56]</ref>‎.  
# بخشی از کتاب افتتاح الدعوة: افتتاح الدعوة، یکی از مصادر مهم تاریخ فاطمیان است. فرحات‎ دشراوی‎ در مقدمه افتتاح الدعوة می‌گوید: «برایم روشن است که افتتاح مهم‎ترین و اصلی‌ترین منبع برای شناخت وضعیت فاطمیان در مغرب است؛ کلید فهم مجهولات تاریخی فاطمیان در سرزمین ما و روشنگر حقیقت‎ دعوت‎ آنان و نمایانگر نور تمدّنی است که در عهد آنان جلوه‌گر شده است». «افتتاح نص اصلی روایت تاریخ مربوط به پیدایش دعوت فاطمیان در مغرب است؛ یعنی مأخذ عمده‌ای که‎ دیگر‎ نقل‎های مربوط به قرون چهارگانه پنجم، ششم، هفتم و هشتم هجری از آن نشأت گرفته‌اند»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7749/56 ر.ک: جوان آراسته، امیر، ص56]</ref>‎.  
#:در این قسمت نیز بخش‎هایی از دعوت فاطمیان ذکر شده که عبارت است از خروج مهدی به‎سوی سجلماسه. از بعضی منابع به‎ دست‎ می‎آید که سفر عبیدالله مهدی به‌همراه یک قافله تجاری به سجلماسه، یک حرکت‎ تصادفی‎ و یا صرفاً برای فرار از‎ بنی‎عباس‎ و دیگر مخالفان‎ نبوده‎ است‎. احتمال دارد وی می‌خواست‎ ضمن پیشبرد دعوت اسماعیلیه در آن ناحیه به شناسایی راه‌های به دست آوردن طلا بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/53 ر.ک: چلونگر، محمدعلی، ص‎54-53]</ref>‎. سجلماسه‎ در منتهی‌الیه جاده‌ای بود که از‎ صحرا‎ می‌گذشت‎؛ ازاین‎رو‎، تجار‎ بسیاری از شام، عراق، اندلس و مغرب در آنجا مقیم بودند. فردی که در سجلماسه ساکن می‌شد، به‎آسانی می‌توانست با شهرهای اطراف ارتباط برقرار کند. عبیدالله که‎ از موقعیت تجاری شهر آگاه بود، همراه فرزندش القائم در هیئت و زی تجار در آنجا اقامت گزید و از آنجا با ابوعبدالله شیعی در ارتباط بود. در واقع سکونت‎ او‎ در سجلماسه موجب شد که قیام فاطمیان از دو نقطه هم‎زمان پیگیری شود: ابوعبدالله در افریقیه و عبیدالله مهدی در مغرب الاقصی. عبیدالله مهدی در تماس با تجار عملاً زمینه‎ گسترش‎ دعوت را در نقاط مختلف مغرب و افریقیه فراهم می‌کرد. از طرف دیگر داعیان همراه کاروان‎های تجاری به این شهر می‎آمدند و با او تماس‎ می‌گرفتند‎ و دستورهای لازم را از او‎ کسب‎ می‌کردند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/57 ر.ک: همان، ص58-57]</ref>‎.  
#:در این قسمت نیز بخش‎هایی از دعوت فاطمیان ذکر شده که عبارت است از خروج مهدی به‎سوی سجلماسه. از بعضی منابع به‎ دست‎ می‎آید که سفر عبیدالله مهدی به‌همراه یک قافله تجاری به سجلماسه، یک حرکت‎ تصادفی‎ و یا صرفاً برای فرار از‎ بنی‎عباس‎ و دیگر مخالفان‎ نبوده‎ است‎. احتمال دارد وی می‌خواست‎ ضمن پیشبرد دعوت اسماعیلیه در آن ناحیه به شناسایی راه‌های به دست آوردن طلا بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/53 ر.ک: چلونگر، محمدعلی، ص‎54-53]</ref>‎. سجلماسه‎ در منتهی‌الیه جاده‌ای بود که از‎ صحرا‎ می‌گذشت‎؛ ازاین‎رو‎، تجار‎ بسیاری از شام، عراق، اندلس و مغرب در آنجا مقیم بودند. فردی که در سجلماسه ساکن می‌شد، به‎آسانی می‌توانست با شهرهای اطراف ارتباط برقرار کند. عبیدالله که‎ از موقعیت تجاری شهر آگاه بود، همراه فرزندش القائم در هیئت و زی تجار در آنجا اقامت گزید و از آنجا با ابوعبدالله شیعی در ارتباط بود. در واقع سکونت‎ او‎ در سجلماسه موجب شد که قیام فاطمیان از دو نقطه هم‎زمان پیگیری شود: ابوعبدالله در افریقیه و عبیدالله مهدی در مغرب الاقصی. عبیدالله مهدی در تماس با تجار عملاً زمینه‎ گسترش‎ دعوت را در نقاط مختلف مغرب و افریقیه فراهم می‌کرد. از طرف دیگر داعیان همراه کاروان‌های تجاری به این شهر می‎آمدند و با او تماس‎ می‌گرفتند‎ و دستورهای لازم را از او‎ کسب‎ می‌کردند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4954/57 ر.ک: همان، ص58-57]</ref>‎.  
# باب هفده از کتاب [[زهر المعاني]]: نویسنده در ابتدای این باب به موضوع وفات اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] اشاره کرده و تصریح می‌کند که آن حضرت تا سه روز هر فردی از بنی‎هاشم را که برای عرض تسلیت و عزا بر جسد اسماعیل حاضر می‌شد، بر وفات او شاهد می‌گرفت. پس از سه روز آن حضرت امر به حمل او به‎سوی قبر داد و پوشش از صورت اسماعیل برداشت و به کسانی که حاضر بودند گفت: آیا این فرزندم اسماعیل نیست؟ همه گفتند: بله. پس شهادت آنها بر این مطلب را تجدید کرد و سپس او را دفن کرد. با این اوصاف نویسنده به ظهور اسماعیل پس از آن در بصره و روی آوردن مردم به‎سوی او اشاره می‌کند؛ درحالی‎که می‌گفتند: این اسماعیل بن جعفر است که زنده شده است. تا اینکه اسماعیل بر پیرمردی که در دکان خود نشسته بود گذشت و او که یکی از شیعیان و موالیان پدرش بود، به او گفت: ای فرزند دختر رسول دستم را بگیر؛ خداوند دستت را بگیرد. او به‎سوی پیرمرد رفت و پشت او را با دست مبارکش مسح کرد، پشت پیرمرد راست و بیماری‌اش درمان شد و مردم شاهد بر این موضوع بودند. سپس غایب شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/68 ر.ک: متن کتاب، 69-68]</ref>‎.
# باب هفده از کتاب [[زهر المعاني]]: نویسنده در ابتدای این باب به موضوع وفات اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)]] اشاره کرده و تصریح می‌کند که آن حضرت تا سه روز هر فردی از بنی‎هاشم را که برای عرض تسلیت و عزا بر جسد اسماعیل حاضر می‌شد، بر وفات او شاهد می‌گرفت. پس از سه روز آن حضرت امر به حمل او به‎سوی قبر داد و پوشش از صورت اسماعیل برداشت و به کسانی که حاضر بودند گفت: آیا این فرزندم اسماعیل نیست؟ همه گفتند: بله. پس شهادت آنها بر این مطلب را تجدید کرد و سپس او را دفن کرد. با این اوصاف نویسنده به ظهور اسماعیل پس از آن در بصره و روی آوردن مردم به‎سوی او اشاره می‌کند؛ درحالی‎که می‌گفتند: این اسماعیل بن جعفر است که زنده شده است. تا اینکه اسماعیل بر پیرمردی که در دکان خود نشسته بود گذشت و او که یکی از شیعیان و موالیان پدرش بود، به او گفت: ای فرزند دختر رسول دستم را بگیر؛ خداوند دستت را بگیرد. او به‎سوی پیرمرد رفت و پشت او را با دست مبارکش مسح کرد، پشت پیرمرد راست و بیماری‌اش درمان شد و مردم شاهد بر این موضوع بودند. سپس غایب شد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/68 ر.ک: متن کتاب، 69-68]</ref>‎.
#:نویسنده سپس در بخش دیگری سعی دارد با استناد به حدیث ثقلین و آیات قرآن، امامت اسماعیل را اثبات نماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>‎.
#:نویسنده سپس در بخش دیگری سعی دارد با استناد به حدیث ثقلین و آیات قرآن، امامت اسماعیل را اثبات نماید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29081/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش