پرش به محتوا

المعجم (ابویعلی موصلی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ع' به 'ه‌ع')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ')
خط ۳۶: خط ۳۶:
معجم در لغت، مصدر میمی است. محمد بن یزید گفته: معجم مصدر است به‎منزله إعجام. مثل جایی که شخص می‌گوید: أدخلته مدخله و أخرجته مخرجا که به معنی ادخال و اخراج است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/6 ر.ک: مقدمه کتاب، ص6]</ref> اما در اصطلاح محدثین: معجم، کتابی است که در آن احادیث بر ترتیب صحابه ذکر شده باشد مانند معجم کبیر طبرانی که خود وی در مقدمه این کتاب ذکر کرده: این کتابی است جامع برخی از روایات زنان و مردان از رسول خدا(ص) بر اساس حروف الفبا که با عشره مبشره آغاز شده؛ زیرا به عقیده مؤلف کسی بر آنان مقدم نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref>
معجم در لغت، مصدر میمی است. محمد بن یزید گفته: معجم مصدر است به‎منزله إعجام. مثل جایی که شخص می‌گوید: أدخلته مدخله و أخرجته مخرجا که به معنی ادخال و اخراج است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/6 ر.ک: مقدمه کتاب، ص6]</ref> اما در اصطلاح محدثین: معجم، کتابی است که در آن احادیث بر ترتیب صحابه ذکر شده باشد مانند معجم کبیر طبرانی که خود وی در مقدمه این کتاب ذکر کرده: این کتابی است جامع برخی از روایات زنان و مردان از رسول خدا(ص) بر اساس حروف الفبا که با عشره مبشره آغاز شده؛ زیرا به عقیده مؤلف کسی بر آنان مقدم نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref>


بسیاری از علما، اسامی اساتیدشان را برحسب ترتیب حروف الفبا مرتب کرده‌اند و کتاب‌هایشان را معجم نامیده‌اند. از میان آنان برخی مانند [[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] و معجم الشیوخ محمد بن احمد بن جمیع صیداوی تبرکا به سید الانام محمد مصطفی(ص) کتابشان را با محمدین آغاز کرده‌اند و سپس با ترتیب الفبایی، کتاب را ادامه داده‌اند؛ [[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] با محمدین مسندش را آغاز می‌کند و پس از پایان ذکر روایات آنان می‌گوید: «باب الالف» و با نام احمد از میان اساتیدش می‎آغازد و در پایان اسم احمد از نام «ابراهیم» می‎آغازد و پس از «ابراهیم»، «اسحاق» را ذکر می‌نماید و سپس باب «اسماعیل» را تا حرف الف را به پایان ببرد. وی پس از پایان الف، به «باب الباء» و «باب الجیم» و «باب الحاء»... می‌پردازد تا به «باب الیاء» برسد. پس ترتیب، همان حروف الفباست به‎جز نام محمد و حرف الف که احمد در آن مقدم داشته شده است و دلیل این امر نیز بیان شد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>
بسیاری از علما، اسامی اساتیدشان را برحسب ترتیب حروف الفبا مرتب کرده‌اند و کتاب‌هایشان را معجم نامیده‌اند. از میان آنان برخی مانند [[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] و معجم الشیوخ محمد بن احمد بن جمیع صیداوی تبرکا به سید الانام محمد مصطفی(ص) کتابشان را با محمدین آغاز کرده‌اند و سپس با ترتیب الفبایی، کتاب را ادامه داده‌اند؛ [[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] با محمدین مسندش را آغاز می‌کند و پس از پایان ذکر روایات آنان می‌گوید: «باب الالف» و با نام احمد از میان اساتیدش می‌آغازد و در پایان اسم احمد از نام «ابراهیم» می‌آغازد و پس از «ابراهیم»، «اسحاق» را ذکر می‌نماید و سپس باب «اسماعیل» را تا حرف الف را به پایان ببرد. وی پس از پایان الف، به «باب الباء» و «باب الجیم» و «باب الحاء»... می‌پردازد تا به «باب الیاء» برسد. پس ترتیب، همان حروف الفباست به‎جز نام محمد و حرف الف که احمد در آن مقدم داشته شده است و دلیل این امر نیز بیان شد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>


[[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]]، حدیث را با عبارت «حدثنا» آغاز می‌کند، سپس نام استادش(شیخ) را -بدون این‎که چیزی درباره زندگی استاد یا صفات و ویژگی‎هایش بگوید- ذکر می‌کند؛ این روش برخلاف شیوه رایج کتاب‌های مشیخات و برخی معاجم است که به ترجمه شیوخشان می‌پردازند و صفات و ویژگی‎های آنان را بیان می‌نمایند و سپس حال استادشان را از جهت ثقه عدل بودن یا غیر آن بیان می‌کنند. به‌عنوان نمونه می‌توان به روایات (50، 57، 112، 204) کتاب نگاه کرد. [[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] پس از ذکر نام شیخ، حدیثی را از وی نقل می‌نماید. البته وی گاهی بیش از یک حدیث از یک استاد را ذکر می‌کند ولی این امر بسیار کم اتفاق می‌افتد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/15 ر.ک: همان]</ref>
[[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]]، حدیث را با عبارت «حدثنا» آغاز می‌کند، سپس نام استادش(شیخ) را -بدون این‎که چیزی درباره زندگی استاد یا صفات و ویژگی‎هایش بگوید- ذکر می‌کند؛ این روش برخلاف شیوه رایج کتاب‌های مشیخات و برخی معاجم است که به ترجمه شیوخشان می‌پردازند و صفات و ویژگی‎های آنان را بیان می‌نمایند و سپس حال استادشان را از جهت ثقه عدل بودن یا غیر آن بیان می‌کنند. به‌عنوان نمونه می‌توان به روایات (50، 57، 112، 204) کتاب نگاه کرد. [[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] پس از ذکر نام شیخ، حدیثی را از وی نقل می‌نماید. البته وی گاهی بیش از یک حدیث از یک استاد را ذکر می‌کند ولی این امر بسیار کم اتفاق می‌افتد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/15 ر.ک: همان]</ref>
خط ۴۴: خط ۴۴:
در اولین روایت کتاب می‌خوانیم:... عن عائشه قالت: قلت یا رسول‌الله! أخبرنی عن ابن عمی ابن جدعان. قال النبی(ص): «و ما کان؟». قالت: قلت: کان ینحر الکوماء، و یکرم الجار، و یقری الضیف و یصدق الحدیث و یوفی بالذمه و یصل الرحم و یفک العانی و یطعم الطعام و یؤدی الأمانه. قال: «هل قال یوما واحدا: اللهم إنی أعوذ بک من نار جهنم؟» قالت: لا. و ما کان یدری ما جهنّم. قال: «فلا، إذاً». در این روایت عایشه به پیامبر خدا(ص) عرض می‌کند که درباره پسرعمویش ابن جدعان به وی بگوید. پیامبر(ص) از عایشه می‌پرسد که او چگونه آدمی بود؟ و عایشه پاسخ می‌دهد: وی با ظالمان مبارزه می‌کرد، همسایه را گرامی می‌داشت، میهمان زیاد داشت، راستگو بود، قرض را ادا می‌کرد، صله‎رحم می‌نمود، اسیر را آزاد می‌کرد و اطعام طعام داشت و ادای امانت می‌نمود. آن حضرت پرسیدند: آیا شده بود که در روزی از آتش جهنم به خدا پناه ببرد؟ عایشه عرض کرد: نه. او که نمی‌دانست آتش جهنم چیست. حضرت فرمودند: پس جواب در اینجا هم نه است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/55 ر.ک: همان، ص55]</ref>
در اولین روایت کتاب می‌خوانیم:... عن عائشه قالت: قلت یا رسول‌الله! أخبرنی عن ابن عمی ابن جدعان. قال النبی(ص): «و ما کان؟». قالت: قلت: کان ینحر الکوماء، و یکرم الجار، و یقری الضیف و یصدق الحدیث و یوفی بالذمه و یصل الرحم و یفک العانی و یطعم الطعام و یؤدی الأمانه. قال: «هل قال یوما واحدا: اللهم إنی أعوذ بک من نار جهنم؟» قالت: لا. و ما کان یدری ما جهنّم. قال: «فلا، إذاً». در این روایت عایشه به پیامبر خدا(ص) عرض می‌کند که درباره پسرعمویش ابن جدعان به وی بگوید. پیامبر(ص) از عایشه می‌پرسد که او چگونه آدمی بود؟ و عایشه پاسخ می‌دهد: وی با ظالمان مبارزه می‌کرد، همسایه را گرامی می‌داشت، میهمان زیاد داشت، راستگو بود، قرض را ادا می‌کرد، صله‎رحم می‌نمود، اسیر را آزاد می‌کرد و اطعام طعام داشت و ادای امانت می‌نمود. آن حضرت پرسیدند: آیا شده بود که در روزی از آتش جهنم به خدا پناه ببرد؟ عایشه عرض کرد: نه. او که نمی‌دانست آتش جهنم چیست. حضرت فرمودند: پس جواب در اینجا هم نه است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/55 ر.ک: همان، ص55]</ref>


[[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] در این کتاب 285 تن از شیوخ خود را ذکر می‌کند که از هر یک از آنان یک و گاه دو یا چند روایت می‎آورد و به‎ندرت به سال یا محل استماع حدیث اشاره می‌کند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3856 صادقی، مریم، ج6، ص436-437]</ref> ایشان آخرین روایت کتابش را به عدد 335 ختم می‌نماید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/354 ر.ک: همان، ص354]</ref>
[[ابو یعلی، احمد بن علی|ابویعلی]] در این کتاب 285 تن از شیوخ خود را ذکر می‌کند که از هر یک از آنان یک و گاه دو یا چند روایت می‌آورد و به‎ندرت به سال یا محل استماع حدیث اشاره می‌کند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3856 صادقی، مریم، ج6، ص436-437]</ref> ایشان آخرین روایت کتابش را به عدد 335 ختم می‌نماید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/42486/1/354 ر.ک: همان، ص354]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش