۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هص' به 'هص') |
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در باب اول، ابتدا به بررسی معنای لغوی نسخ و وجوه آن در کلام عرب پرداخته شده است. در این زمینه، سه وجه ذکر گردیده است: | در باب اول، ابتدا به بررسی معنای لغوی نسخ و وجوه آن در کلام عرب پرداخته شده است. در این زمینه، سه وجه ذکر گردیده است: | ||
# به معنی نقل، مانند: «نسخت الكتاب»؛ این زمانی گفته میشود که مطالب کتابی، به کتاب دیگر نقل شود. | # به معنی نقل، مانند: «نسخت الكتاب»؛ این زمانی گفته میشود که مطالب کتابی، به کتاب دیگر نقل شود. | ||
# به معنی ازاله شیء و حلول در محل آن، مانند کلام عرب که میگوید: «نسخت الشمس الظل» (آفتاب سایه را از بین برد و | # به معنی ازاله شیء و حلول در محل آن، مانند کلام عرب که میگوید: «نسخت الشمس الظل» (آفتاب سایه را از بین برد و بهجای آن قرار گرفت. | ||
# به معنی ازاله و عدم حلول در محل آن، مانند قول عرب که میگوید: «نسخت الريح الآثار»؛ این زمانی گفته میشود که باد اثر چیزی را از بین برده و | # به معنی ازاله و عدم حلول در محل آن، مانند قول عرب که میگوید: «نسخت الريح الآثار»؛ این زمانی گفته میشود که باد اثر چیزی را از بین برده و بهجای آن قرار نگرفته و هر دو از میان رفتهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/20 ر.ک: مقدمه محقق، ص20]</ref>. | ||
نویسنده معتقد است معنی اصطلاحی نسخ، مأخوذ از معنای لغوی دوم و سوم بوده و به معنای اولی جایز نیست. وی در این باب، در بیان معنای اصطلاحی نسخ، به تعاریف عام نپرداخته و فقط تعریفی را مورد بحث و بررسی قرار داده که مأخوذ از معنای لغوی و مشتق از آن است. بنابراین در این کتاب، نسخ در قرآن، فقط دائر مدار معنای لغوی دوم و سوم میباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/20 ر.ک: همان، ص20-21]</ref>. | نویسنده معتقد است معنی اصطلاحی نسخ، مأخوذ از معنای لغوی دوم و سوم بوده و به معنای اولی جایز نیست. وی در این باب، در بیان معنای اصطلاحی نسخ، به تعاریف عام نپرداخته و فقط تعریفی را مورد بحث و بررسی قرار داده که مأخوذ از معنای لغوی و مشتق از آن است. بنابراین در این کتاب، نسخ در قرآن، فقط دائر مدار معنای لغوی دوم و سوم میباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/20 ر.ک: همان، ص20-21]</ref>. | ||
باب دوم به بیان حقیقت نسخ و کیفیت آن اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این باب، به این نکته اشاره دارد که پیش از وی، کسی مانند او، به این موضوع، نپرداخته است. نویسنده در این باب، به بحث از علم خداوند و اینکه تغییر فقط در مأموربه اتفاق میافتد و نسخ یعنی اینکه خداوند، یک مأموربه را | باب دوم به بیان حقیقت نسخ و کیفیت آن اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این باب، به این نکته اشاره دارد که پیش از وی، کسی مانند او، به این موضوع، نپرداخته است. نویسنده در این باب، به بحث از علم خداوند و اینکه تغییر فقط در مأموربه اتفاق میافتد و نسخ یعنی اینکه خداوند، یک مأموربه را بهجای مأموربه دیگری مینشاند و تغییر و تبدیل در مأموربه است نه در امر خداوند که کلام و صفت اوست. | ||
پیرامون این باب، امور زیر، قابل ملاحظه است: | پیرامون این باب، امور زیر، قابل ملاحظه است: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
# نویسنده در این باب، بین نزول تدریجی قرآن و امکان نسخ، رابطه برقرار کرده است؛ این امر را سیوطی نیز در کتاب «الإتقان» خود ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/21 ر.ک: همان، ص21-22]</ref>. | # نویسنده در این باب، بین نزول تدریجی قرآن و امکان نسخ، رابطه برقرار کرده است؛ این امر را سیوطی نیز در کتاب «الإتقان» خود ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/21 ر.ک: همان، ص21-22]</ref>. | ||
در باب سوم، به بررسی نصوص دال بر جواز نسخ در قرآن، پرداخته شده و در این زمینه، آیات 39 سوره رعد: '''يمْحُو اللَّهُ مَا يشَاءُ وَ يثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ''' (خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات مىکند و اصل کتاب نزد اوست)، 52 سوره حج: '''وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِي إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ''' (و پیش از تو [نیز] هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم جز اینکه هرگاه چیزى تلاوت مىنمود، شیطان در تلاوتش القاى [شبهه] مىکرد؛ پس خدا آنچه را شیطان القا مىکرد محو مىگردانید، سپس خدا آیات خود را استوار مىساخت و خدا داناى حکیم است)، 101 سوره نحل: '''وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيةً مَكَانَ آيةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا ينَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يعْلَمُونَ''' (و چون حکمى را | در باب سوم، به بررسی نصوص دال بر جواز نسخ در قرآن، پرداخته شده و در این زمینه، آیات 39 سوره رعد: '''يمْحُو اللَّهُ مَا يشَاءُ وَ يثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ''' (خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات مىکند و اصل کتاب نزد اوست)، 52 سوره حج: '''وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِي إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ''' (و پیش از تو [نیز] هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم جز اینکه هرگاه چیزى تلاوت مىنمود، شیطان در تلاوتش القاى [شبهه] مىکرد؛ پس خدا آنچه را شیطان القا مىکرد محو مىگردانید، سپس خدا آیات خود را استوار مىساخت و خدا داناى حکیم است)، 101 سوره نحل: '''وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيةً مَكَانَ آيةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا ينَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يعْلَمُونَ''' (و چون حکمى را بهجاى حکم دیگر بیاوریم و خدا به آنچه بهتدریج نازل مىکند داناتر است، مىگویند: «جز این نیست که تو دروغبافى» [نه]، بلکه بیشتر آنان نمىدانند)، 106 سوره بقره: '''مَا نَنْسَخْ مِنْ آيةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ''' (هر حکمى را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشى بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را مىآوریم؛ مگر ندانستى که خدا بر هر کارى تواناست)، 48 سوره مائده: '''لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجاً''' (براى هریک از شما [امتها] شریعت و راه روشنى قرار دادهایم) و آیه 86 سوره اسراء: '''وَ لَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَينَا إِلَيكَ''' (و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحى کردهایم مىبریم) بهصورت مفصل، بررسی گردیده و آیات دال بر نسخ و آیاتی که چنین دلالتی ندارند، مشخص شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/22 ر.ک: همان، ص22-23]</ref>. | ||
در باب چهارم به بیان آنچه که جایز است از طرف خداوند نسخ شود و آنچه قابل نسخ نمیباشد، اشاره شده است. در این رابطه، به بیان این قاعده پرداخته شده است که طبق نظر عامه علما، تمامی احکام، فرایض، اوامر، نواهی، حدود و عقوبات از احکام دنیوی، قابل نسخ از طرف خداوند بوده، اما در عوض، تمامی آنچه که به آن وعده داده شده و نیز قصص و اخبار امم گذشته و همچنین اخبار از بهشت، دوزخ، حساب، عقاب، بعث، حشر، خلق آسمانها و زمین و خلود کفار در نار و مؤمنین در بهشت، قابل نسخ نمیباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>. | در باب چهارم به بیان آنچه که جایز است از طرف خداوند نسخ شود و آنچه قابل نسخ نمیباشد، اشاره شده است. در این رابطه، به بیان این قاعده پرداخته شده است که طبق نظر عامه علما، تمامی احکام، فرایض، اوامر، نواهی، حدود و عقوبات از احکام دنیوی، قابل نسخ از طرف خداوند بوده، اما در عوض، تمامی آنچه که به آن وعده داده شده و نیز قصص و اخبار امم گذشته و همچنین اخبار از بهشت، دوزخ، حساب، عقاب، بعث، حشر، خلق آسمانها و زمین و خلود کفار در نار و مؤمنین در بهشت، قابل نسخ نمیباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>. |
ویرایش