۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''الإمام و الأخلاق و السياسة'''، تعریبی است از کتاب «امام، اخلاق، سیاست» اثر [[اسلامی، حسن|سید حسن اسلامی]]، که توسط [[خورشا، صادق|مهدی خورشا]] صورت گرفته است. | '''الإمام و الأخلاق و السياسة'''، تعریبی است از کتاب «امام، اخلاق، سیاست» اثر [[اسلامی، حسن|سید حسن اسلامی]]، که توسط [[خورشا، صادق|مهدی خورشا]] صورت گرفته است. | ||
موضوع کتاب درباره رابطه اخلاق با سیاست از منظر [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] است. نویسنده با بهرهگیری از کتابهای اخلاقی و عرفانی [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]، به مبانی و اصول اخلاقی از دیدگاه ایشان پرداخته و با توجه به کمالخواهی انسان از یکسو و داشتن غرایز مختلف از سوی دیگر، معتقد است که از منظر حضرت امام، انسان آمیزهای از فطرت الهی و غرایز خاکی است که میتواند بر اثر خودسازی و مبارزه با غرایز نفسانی به قلههای کمال برسد. وی، همچنین به رابطه سیاست با اخلاق میپردازد و با توجه به تعریف [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] از اخلاق، معتقد است که سیاست نیز امتداد همان مبانی و اصول اخلاقی است و صداقت، انتقادپذیری و سادهزیستی از ارکان مهم آن بشمار | موضوع کتاب درباره رابطه اخلاق با سیاست از منظر [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] است. نویسنده با بهرهگیری از کتابهای اخلاقی و عرفانی [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]، به مبانی و اصول اخلاقی از دیدگاه ایشان پرداخته و با توجه به کمالخواهی انسان از یکسو و داشتن غرایز مختلف از سوی دیگر، معتقد است که از منظر حضرت امام، انسان آمیزهای از فطرت الهی و غرایز خاکی است که میتواند بر اثر خودسازی و مبارزه با غرایز نفسانی به قلههای کمال برسد. وی، همچنین به رابطه سیاست با اخلاق میپردازد و با توجه به تعریف [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] از اخلاق، معتقد است که سیاست نیز امتداد همان مبانی و اصول اخلاقی است و صداقت، انتقادپذیری و سادهزیستی از ارکان مهم آن بشمار میآید<ref>ر.ک: بینام، 1387، ص48</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
از نظر [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] به استناد حدیثی از رسول خدا(ص)، همه دانشها در سه مقوله کلی جای میگیرند؛ چراکه انسان دارای سه ساحت وجودی و سه نشئه است: یکی، نشئه ظاهری و حسی و دیگری، نشئه مثالی و سوم نشئه عقلی. علم معاشرت و احکام فقه و معاملات، ناظر به ساحت نخست است و علوم عقلی، ناظر به ساحت سوم؛ اما آنچه متناظر به ساحت دوم و مکمل آن است، اخلاق نامیده میشود. انسان اگر بخواهد از منطق و قانون غرایز فراتر برود، نیازمند اخلاق به معنای وسیع آن است. اخلاق در این نگرش به تعدادی دستورات اخلاقی صرف، منحصر نمیشود، بلکه در حقیقت دانشی است که عمیقترین زوایای وجودی انسان را میکاود و میشکافد و بر دملهای چرکین او نیشتر میزند و او را درمان میکند. این اخلاق، در حقیقت گونهای انسانشناسی نظری - عملی است. آگاهی به اصولی پایدار و بهکار بستن آنهاست. از اینجاست که میتوان این دانش را شریفترین دانشها و غایت بعثت پیامبران دانست. سخن رسول خدا نیز ناظر به اینگونه اخلاق بود که آن را هدف بعثت خود معرفی نمود. بدین معنا، انسان میتواند از بسیاری از دانشها بینیاز باشد، اما نمیتواند خود را از اخلاق بینیاز شمارد<ref>ر.ک: اسلامی، سید حسن، ص3-4؛ متن کتاب، ص7-8</ref>. | از نظر [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] به استناد حدیثی از رسول خدا(ص)، همه دانشها در سه مقوله کلی جای میگیرند؛ چراکه انسان دارای سه ساحت وجودی و سه نشئه است: یکی، نشئه ظاهری و حسی و دیگری، نشئه مثالی و سوم نشئه عقلی. علم معاشرت و احکام فقه و معاملات، ناظر به ساحت نخست است و علوم عقلی، ناظر به ساحت سوم؛ اما آنچه متناظر به ساحت دوم و مکمل آن است، اخلاق نامیده میشود. انسان اگر بخواهد از منطق و قانون غرایز فراتر برود، نیازمند اخلاق به معنای وسیع آن است. اخلاق در این نگرش به تعدادی دستورات اخلاقی صرف، منحصر نمیشود، بلکه در حقیقت دانشی است که عمیقترین زوایای وجودی انسان را میکاود و میشکافد و بر دملهای چرکین او نیشتر میزند و او را درمان میکند. این اخلاق، در حقیقت گونهای انسانشناسی نظری - عملی است. آگاهی به اصولی پایدار و بهکار بستن آنهاست. از اینجاست که میتوان این دانش را شریفترین دانشها و غایت بعثت پیامبران دانست. سخن رسول خدا نیز ناظر به اینگونه اخلاق بود که آن را هدف بعثت خود معرفی نمود. بدین معنا، انسان میتواند از بسیاری از دانشها بینیاز باشد، اما نمیتواند خود را از اخلاق بینیاز شمارد<ref>ر.ک: اسلامی، سید حسن، ص3-4؛ متن کتاب، ص7-8</ref>. | ||
در دیدگاه اخلاقی امام، کوشش در جهت ارائه تعریف مشخص و قاطعی از انسان، شدنی نیست و تنها پس از تحقیق همه امکانات و استعدادهای آدمی میتوان از او تعریف کاملی به دست داد. از این اصل مسلم فلسفی، امام سه نتیجه اخلاقی به دست | در دیدگاه اخلاقی امام، کوشش در جهت ارائه تعریف مشخص و قاطعی از انسان، شدنی نیست و تنها پس از تحقیق همه امکانات و استعدادهای آدمی میتوان از او تعریف کاملی به دست داد. از این اصل مسلم فلسفی، امام سه نتیجه اخلاقی به دست میآورد: امکان تربیت در همه حال؛ همزیستی بیم و امید؛ تعلیق قضاوت. | ||
از نظرگاه امام، تردید در امکان تربیت، ناشی از وسوسههای شیطان و نفس اماره است و این دو هستند که راهزن طریق کمال آدمی میشوند و با آوردن بهانههایی همچون «دیگر از ما گذشته است» او را از اصلاح نفس بازمیدارند: «گمان مکن که رذایل نفسانی و اخلاقی روحی ممکن الزوال نیست. اینها خیال خامی است که نفس اماره و شیطان القا میکند. میخواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس بازدارد. انسان تا در این دار تغیر و نشئه تبدل است، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند»<ref>ر.ک: همان، ص11-14؛ همان، ص12-17</ref>. | از نظرگاه امام، تردید در امکان تربیت، ناشی از وسوسههای شیطان و نفس اماره است و این دو هستند که راهزن طریق کمال آدمی میشوند و با آوردن بهانههایی همچون «دیگر از ما گذشته است» او را از اصلاح نفس بازمیدارند: «گمان مکن که رذایل نفسانی و اخلاقی روحی ممکن الزوال نیست. اینها خیال خامی است که نفس اماره و شیطان القا میکند. میخواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس بازدارد. انسان تا در این دار تغیر و نشئه تبدل است، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند»<ref>ر.ک: همان، ص11-14؛ همان، ص12-17</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
نویسنده، معتقد است که انسان عرصه نبرد خیر و شر است. او دارای سرشتی دوگانه است. موجودی است آسمانی و زمینی. این موجود، ریشه در زمین دارد و دستان خو را بهسوی آسمان برکشیده است. نگاهی به این جهان گذرا دارد و چشمی به آن جهان پایدار دوخته است. این موجود، برزخ میان حیوان و فرشته است<ref>ر.ک: همان، ص45؛ همان، ص44</ref>. | نویسنده، معتقد است که انسان عرصه نبرد خیر و شر است. او دارای سرشتی دوگانه است. موجودی است آسمانی و زمینی. این موجود، ریشه در زمین دارد و دستان خو را بهسوی آسمان برکشیده است. نگاهی به این جهان گذرا دارد و چشمی به آن جهان پایدار دوخته است. این موجود، برزخ میان حیوان و فرشته است<ref>ر.ک: همان، ص45؛ همان، ص44</ref>. | ||
به عقیده نویسنده، از این اصل و واقعیت، آموزههای فراوان و ارجمندی به دست | به عقیده نویسنده، از این اصل و واقعیت، آموزههای فراوان و ارجمندی به دست میآید که مهمترین آنها، حق انتخاب و گزینش، ضرورت خودشناسی و جهاد با نفس (جهاد اکبر) است<ref>ر.ک: همان، ص51؛ همان، ص50</ref>. | ||
ایشان در ادامه مباحث این باب، مباحثی چون غرایز، دنیا و آخرت، فلسفه رنج و علم را مورد بحث و بررسی قرار داده است. | ایشان در ادامه مباحث این باب، مباحثی چون غرایز، دنیا و آخرت، فلسفه رنج و علم را مورد بحث و بررسی قرار داده است. |
ویرایش