۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
پرکلس بیشتر به بیان منظم آرای پیشینان خود اهتمام کرده و حداقل در «اصول»، بیشتر دستگاهساز است تا مُبدع. وی فلسفه خود را با دین یونان قدیم و طریقت جدالی خود را با علمالاسمای یونانی آمیخته است. یونانیان آن روزگار ستارگان را «موجودات» الهی میدانستند و آنها را میپرستیدند. عقاید یونانیها بیتأثیر از آیین مهر نبوده است. | پرکلس بیشتر به بیان منظم آرای پیشینان خود اهتمام کرده و حداقل در «اصول»، بیشتر دستگاهساز است تا مُبدع. وی فلسفه خود را با دین یونان قدیم و طریقت جدالی خود را با علمالاسمای یونانی آمیخته است. یونانیان آن روزگار ستارگان را «موجودات» الهی میدانستند و آنها را میپرستیدند. عقاید یونانیها بیتأثیر از آیین مهر نبوده است. | ||
# پرکلس، با تأسی به فلوطین، ابتدا به اثبات تقدم واحد بر کثیر و علت بر معلول و سپس به تقدم خودبسنده بر آنچه خودبسنده نیست و تأخّر همه آنچه خودبسنده است نسبت به خیر مطلق و وابستگی هر آنچه هست به علت متفرّد واحد، پرداخته است. | # پرکلس، با تأسی به فلوطین، ابتدا به اثبات تقدم واحد بر کثیر و علت بر معلول و سپس به تقدم خودبسنده بر آنچه خودبسنده نیست و تأخّر همه آنچه خودبسنده است نسبت به خیر مطلق و وابستگی هر آنچه هست به علت متفرّد واحد، پرداخته است. | ||
# به اعتقاد وی، نفس در عالم، حرکتی ادواری دارد و هر نفسی را | # به اعتقاد وی، نفس در عالم، حرکتی ادواری دارد و هر نفسی را بهطور متناوب و ادواری صعود و نزولی بیوقفه است. امکان سعادت ابدی یا کیفر ابدی پذیرفتنی نیست. او در این عقیده و همچنین در عقیده به وحدت شر و ماده با فلوطین اختلاف نظر دارد. وی شر را امری سلبی میداند. او همچنین برخلاف ارسطو به علم باری به جزئیات نیز قائل بوده است. | ||
# شهرت او در عالم اسلام عمدتاًً به سبب قول او به قِدَم عالم بوده است. او در اثرش مسیحیان را مخاطب کلام خود ساخته، از اعتقاد آنان به خلق از عدم انتقاد میکند؛ زیرا این عقیده با اعتقاد نوافلاطونیان به نظام ازلی عالم منافات و تعارض دارد<ref>سلیمانحشمت، رضا، 1378، ج3، ص151-153</ref>. | # شهرت او در عالم اسلام عمدتاًً به سبب قول او به قِدَم عالم بوده است. او در اثرش مسیحیان را مخاطب کلام خود ساخته، از اعتقاد آنان به خلق از عدم انتقاد میکند؛ زیرا این عقیده با اعتقاد نوافلاطونیان به نظام ازلی عالم منافات و تعارض دارد<ref>سلیمانحشمت، رضا، 1378، ج3، ص151-153</ref>. | ||
ویرایش