۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یم' به 'یم') |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
اسلام بیشترین توجه را به تحکیم عقیده دارد چراکه که توازن نفسی و روحی را برای شخص مسلمان حفظ میکند. سعادت را برای او تأمین میکند. همچنین به معاملات که ارتباط مسلمان را از یکسو با خالق و از سوی دیگر با برادرانش مشخص میکند اهتمام دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3]</ref>. پیش از اسلام مجالس عمومی در | اسلام بیشترین توجه را به تحکیم عقیده دارد چراکه که توازن نفسی و روحی را برای شخص مسلمان حفظ میکند. سعادت را برای او تأمین میکند. همچنین به معاملات که ارتباط مسلمان را از یکسو با خالق و از سوی دیگر با برادرانش مشخص میکند اهتمام دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3]</ref>. پیش از اسلام مجالس عمومی در مکانهایی همچون دارالندوه و یا برخی از بازارها و راهها، مثل سوق (بازار) عکاظ برگزار میشد. با آمدن اسلام، پیامبر(ص) مسلمین را به مساجد توجه داد تا مجالشان را در آن برگزار کنند و از نشستن در بازارها و راهها نهی کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>. | ||
محقق کتاب در مقدمهاش به تألیفات [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] اشاره کرده است. وی در شماره 15 از کتابی مفصل با نام «بهجة المجالس و انس المجالس» یاد کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>. | محقق کتاب در مقدمهاش به تألیفات [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] اشاره کرده است. وی در شماره 15 از کتابی مفصل با نام «بهجة المجالس و انس المجالس» یاد کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
رساله با اینکه کوچک است اما نویسنده آن را مملو از شواهد شعری، احادیث نبوی و آیات قرآنی کرده است. 49 شاهد شعری، 32 حدیث، 133 علم از شعراء و ادبا و فقها، محدثین و لغویان در این رساله ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>. | رساله با اینکه کوچک است اما نویسنده آن را مملو از شواهد شعری، احادیث نبوی و آیات قرآنی کرده است. 49 شاهد شعری، 32 حدیث، 133 علم از شعراء و ادبا و فقها، محدثین و لغویان در این رساله ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>. | ||
این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق همنشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشمپوشی است. | این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق همنشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشمپوشی است. اینها موضوعات محوری است که مدار موضوع اساسی که عبارت از «جلسه و آداب آن» است میچرخد و از آن نشئت گرفته یا مرتبط با آن است؛ لکن نویسنده از آن محوری برای سخن پیرامون بلاغت، نحو، اعراب و ادب و عفو و غضب و صمت برگزیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/23 ر.ک: همان، ص 23]</ref>. | ||
در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب | در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب آنها، حدیثی دو کلمهای با عبارت «المجالس بالأمانة» نقل شده است. این حدیث را کلینی (م329ق) در کتاب العشرة الکافی، فیض کاشانی (م1091ق) در ذیل آداب المجالسة الوافی، مجلسی (م1111ق) در آداب مجلس بحارالانوار، بیهقی (م458ق) در الآداب و ابن عبد البر (م467ق) در أدب المجالسة و حق الجلیس و... آوردهاند. بیشتر رویکرد به این خبر -همانگونه که علمای پیشین فهمیدهاند- اخلاقی است و فقیهان، تا جایی که بررسی شده، در کتابهای فقهی و یا بابهای خاص فقهی از آن بحث نکردهاند؛ هرچند ممکن است فقیهانی به مناسبت، در بحثهایی به آن استناد کرده باشند. بااینحال، کسانی از آن بهعنوان یک اصل و قاعدۀ فقهی یاد کردهاند. [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] در ابتدای باب مذکور که اولین باب کتاب نیز هست، در روایتی از رسولالله(ص) چنین مینویسد: «مجلسها امانتاند، و دو کس که با هم در یک مجلس مینشینند، در امان خدای عزیز و جلیل هستند، و هرگاه از هم جدا شدند، هر یک از آن دو باید حرف هممجلسش را پنهان نگه دارد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55133/7 ر.ک: مرادی، محمد، ص7]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/30 متن کتاب ص 30]</ref>. | ||
در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسولالله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد او به نیکی سخن میگوید و در آسایش قرار میگیرد یا سکوت میکند و سلامت میماند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/42 ر.ک: همان، ص 42]</ref>. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی میرسد که شمشیر نمیرسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/44 ر.ک: همان، ص 44]</ref>. | در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسولالله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد او به نیکی سخن میگوید و در آسایش قرار میگیرد یا سکوت میکند و سلامت میماند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/42 ر.ک: همان، ص 42]</ref>. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی میرسد که شمشیر نمیرسد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/44 ر.ک: همان، ص 44]</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/51 ر.ک: همان، ص 51]</ref>. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/53 ر.ک: همان، ص 53]</ref>. | باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/51 ر.ک: همان، ص 51]</ref>. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/53 ر.ک: همان، ص 53]</ref>. | ||
عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/103 ر.ک: همان، ص 103]</ref>. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابیطالب(ع) نقل شده است: یعنی | عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/103 ر.ک: همان، ص 103]</ref>. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابیطالب(ع) نقل شده است: یعنی آنها را ادب کن و تعلیم بده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/106 ر.ک: همان، ص 106]</ref>. در دومین کلام از باب بعد نیز از آنحضرت چنین روایت شده است: این دلها همانند تنها، خسته و افسرده میشوند. براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حکمتآمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/107 ر.ک: همان، ص 107]</ref>. | ||
غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسولالله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/119 ر.ک: همان، ص 119]</ref>. | غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسولالله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39751/1/119 ر.ک: همان، ص 119]</ref>. |
ویرایش