۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''التمهيد في أصول الدين'''، تألیف [[نسفی، میمون بن محمد|ابوالمعین نسفی]]، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی که به تحقیق [[قابيل، عبدالحي|عبدالحی قابیل]] رسیده است. این اثر سومین شماره از مجموعه «سلسلة نفائس التراث الإسلامي» میباشد. او این کتاب را در بیان عقاید کلامی اهل سنت و جماعت، | '''التمهيد في أصول الدين'''، تألیف [[نسفی، میمون بن محمد|ابوالمعین نسفی]]، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی که به تحقیق [[قابيل، عبدالحي|عبدالحی قابیل]] رسیده است. این اثر سومین شماره از مجموعه «سلسلة نفائس التراث الإسلامي» میباشد. او این کتاب را در بیان عقاید کلامی اهل سنت و جماعت، بهویژه ماتریدیه نوشته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نسفی در خطبه کتاب مینویسد: «کسی که به درجات والای امارت و سیادت و... رسیده بود از من درخواست کرد کتابی درباره عقاید سلف بزرگان اهل سنت و جماعت بنویسم و اعتقاد آنان به توحید را بیان نمایم و من درخواست وی را در این امر اجابت کردم». محقق در پاورقی ذکر کرده که منظور از طلبکننده، سلطان سمرقند یا وزیر او است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1-2]</ref>. | نسفی در خطبه کتاب مینویسد: «کسی که به درجات والای امارت و سیادت و... رسیده بود از من درخواست کرد کتابی درباره عقاید سلف بزرگان اهل سنت و جماعت بنویسم و اعتقاد آنان به توحید را بیان نمایم و من درخواست وی را در این امر اجابت کردم». محقق در پاورقی ذکر کرده که منظور از طلبکننده، سلطان سمرقند یا وزیر او است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1-2]</ref>. | ||
ایجاز این کتاب برای کسی که صرفا خواهان دستیابی به اطلاعاتی درباره آرای اهل سنت و جماعت، | ایجاز این کتاب برای کسی که صرفا خواهان دستیابی به اطلاعاتی درباره آرای اهل سنت و جماعت، بهویژه ماتریدیه است، کافی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/1/23 ر.ک: مقدمه محقق، ص23]</ref>. | ||
نسفی در فصلی از کتاب، درباره این که سازنده دنیا، حکیم است مینویسد: سازنده دنیا جل و علا حکیم است؛ اگر مانند ابن اعرابی حکمت را از باب علم بدانیم و بگوییم حکیم، یعنی عالِم، بدون شک خدای بلندمرتبه از ازل عالم بوده است و چون تبدل صفات در او راه ندارد، اکنون نیز عالم است. اگر حکمت را از باب فعل بدانیم معنی آن محکمکاری در ساختهها است و حکیم به معنی مُحکِم خواهد بود (مانند الیم که به معنی مؤلم است)؛ در این صورت وقتی میگوییم الله تعالی حکیم است، یعنی محکمکننده همه مفعولات و مصنوعاتش است. بههرتقدیر، حکمت را از باب علم بدانیم که ضدش جهل باشد یا از باب فعل بدانیم که ضدش سفه باشد (سفه مقابل احکام است؛ زیرا معنای آن سستیای است که به دلیل شادی یا عصبانیت بیش از حد، بر فاعل عارض میشود و وی را به انجام کاری بدون تأمل و قصد درست، وامیدارد) خدای بلندمرتبه از ازل به این صفت (حکمت) موصوف بوده است؛ زیرا همان طور که علم (در نظر عالمان ما) ازلی است، فعلی که تکوین است نیز ازلی است. پس (همان گونه که در بحث تکوین نیز از آن سخن گفتیم) خداوند، همان طور که عالم، قادر، خالق و رازق ازلی است، حکیم لمیزل هم هست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/37 ر.ک: متن کتاب، ص37]</ref>. | نسفی در فصلی از کتاب، درباره این که سازنده دنیا، حکیم است مینویسد: سازنده دنیا جل و علا حکیم است؛ اگر مانند ابن اعرابی حکمت را از باب علم بدانیم و بگوییم حکیم، یعنی عالِم، بدون شک خدای بلندمرتبه از ازل عالم بوده است و چون تبدل صفات در او راه ندارد، اکنون نیز عالم است. اگر حکمت را از باب فعل بدانیم معنی آن محکمکاری در ساختهها است و حکیم به معنی مُحکِم خواهد بود (مانند الیم که به معنی مؤلم است)؛ در این صورت وقتی میگوییم الله تعالی حکیم است، یعنی محکمکننده همه مفعولات و مصنوعاتش است. بههرتقدیر، حکمت را از باب علم بدانیم که ضدش جهل باشد یا از باب فعل بدانیم که ضدش سفه باشد (سفه مقابل احکام است؛ زیرا معنای آن سستیای است که به دلیل شادی یا عصبانیت بیش از حد، بر فاعل عارض میشود و وی را به انجام کاری بدون تأمل و قصد درست، وامیدارد) خدای بلندمرتبه از ازل به این صفت (حکمت) موصوف بوده است؛ زیرا همان طور که علم (در نظر عالمان ما) ازلی است، فعلی که تکوین است نیز ازلی است. پس (همان گونه که در بحث تکوین نیز از آن سخن گفتیم) خداوند، همان طور که عالم، قادر، خالق و رازق ازلی است، حکیم لمیزل هم هست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/37 ر.ک: متن کتاب، ص37]</ref>. |
ویرایش