۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به 'هگ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
متن عربى حكمة الإشراق، بهوسیله سید جعفر سجّادى به فارسی ترجمه و منتشر شده است. همچنین ترجمههاى دیگرى از حكمة الإشراق موجود است که هنوز هیچکدام چاپ و نشر نشدهاند. حاجى خلیفه از یکی از این ترجمهها خبر مىدهد و کربن، از ترجمه دیگرى یاد کرده است که توسط زرتشتیان هند، از کتاب [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، صورت گرفته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. | متن عربى حكمة الإشراق، بهوسیله سید جعفر سجّادى به فارسی ترجمه و منتشر شده است. همچنین ترجمههاى دیگرى از حكمة الإشراق موجود است که هنوز هیچکدام چاپ و نشر نشدهاند. حاجى خلیفه از یکی از این ترجمهها خبر مىدهد و کربن، از ترجمه دیگرى یاد کرده است که توسط زرتشتیان هند، از کتاب [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]]، صورت گرفته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. | ||
هروى، بهطورىکه خود مىنویسد: «اکثر مسائل «قسم ثانى» [از کتاب حكمة الإشراق را]، شرحى به زبان فارسی خالى از تعاب و عارى از تکلّف عبارت» نگاشته است. ارزش ویژه شرح او را نیز در همین خصوصیت مىباید دانست. از شرح قطبالدین شیرازى سود بسیار برده است؛ بدین سیاق که در بعض مواضع خود با ذکر «قال الشارح»، موارد | هروى، بهطورىکه خود مىنویسد: «اکثر مسائل «قسم ثانى» [از کتاب حكمة الإشراق را]، شرحى به زبان فارسی خالى از تعاب و عارى از تکلّف عبارت» نگاشته است. ارزش ویژه شرح او را نیز در همین خصوصیت مىباید دانست. از شرح قطبالدین شیرازى سود بسیار برده است؛ بدین سیاق که در بعض مواضع خود با ذکر «قال الشارح»، موارد بهرهگیرى و استناد به آن شرح را مشخص ساخته و به ترجمه یا تلخیص و ترجمه عبارات منقوله پرداخته است و یا عین عبارات عربى را از شرح شیرازى نقل کرده است. استفاده از شرح شیرازى، خود، به ارزش انواریه اضافه مىکند؛ بدین معنى که علاوه بر همه مزیتهاى خاص دیدگاه مؤلف، شرح حاضر، بسیارى از اهم نکات شرح شیرازى را هم با ترجمه به فارسی، در اختیار خواننده قرار مىدهد<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | ||
هروى در شرح خود و در مواضع بسیار، به مسائلى اشاره مىکند که با مضامین نظرى مبانى تصوف مربوط مىشوند؛ از آن جمله، یکى اینکه در جزء شرایطى که براى تعلم فلسفه اشراقى قائل مىشود «علم مکاشفه» و «علم سلوک مشایخ» را قرار مىدهد. از امیر سید محمد گیسودراز یاد مىکند و مکتوب پانزدهم از مکتوبات او را بهتمامى، در نقل قول مىآورد که مکتوبى است درباره ابدال (هفت بدلاى هفت اقلیم و 357 ابدال دیگر). در چند موضع، از کتابى نام مىبرد که قصد تحریر آن را مىداشته و آن کتاب را سراج الحكمة نامیده است. به احتمال زیاد، این کتاب در سنّت کتب صوفیان (شاید در سنت کتب صوفیان چشتى) مىبوده است. در کل، در خصوص روش هروى در شرح مطالب حكمة الإشراق، میتوان گفت که وى بیشتر به جنبههاى عرفانى التفات نظر دارد و به مطالب فلسفى، یا فلسفى - منطقى صورى بهندرت توجه و علاقهاى بروز مىدهد. اینکه در موارد عدیده، هروى، پس از شرح عبارات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] علاوه کرده است: «و این مطابق مذهب اهل حق و مشایخ صوفیه است»، خود تأکیدى بر این توجّه خاص مىتواند بود<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده - هفده</ref>. | هروى در شرح خود و در مواضع بسیار، به مسائلى اشاره مىکند که با مضامین نظرى مبانى تصوف مربوط مىشوند؛ از آن جمله، یکى اینکه در جزء شرایطى که براى تعلم فلسفه اشراقى قائل مىشود «علم مکاشفه» و «علم سلوک مشایخ» را قرار مىدهد. از امیر سید محمد گیسودراز یاد مىکند و مکتوب پانزدهم از مکتوبات او را بهتمامى، در نقل قول مىآورد که مکتوبى است درباره ابدال (هفت بدلاى هفت اقلیم و 357 ابدال دیگر). در چند موضع، از کتابى نام مىبرد که قصد تحریر آن را مىداشته و آن کتاب را سراج الحكمة نامیده است. به احتمال زیاد، این کتاب در سنّت کتب صوفیان (شاید در سنت کتب صوفیان چشتى) مىبوده است. در کل، در خصوص روش هروى در شرح مطالب حكمة الإشراق، میتوان گفت که وى بیشتر به جنبههاى عرفانى التفات نظر دارد و به مطالب فلسفى، یا فلسفى - منطقى صورى بهندرت توجه و علاقهاى بروز مىدهد. اینکه در موارد عدیده، هروى، پس از شرح عبارات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] علاوه کرده است: «و این مطابق مذهب اهل حق و مشایخ صوفیه است»، خود تأکیدى بر این توجّه خاص مىتواند بود<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده - هفده</ref>. |
ویرایش