پرش به محتوا

دیوان اشعار منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎د' به 'ه‌د'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎د' به 'ه‌د')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۰: خط ۶۰:
مولانا شوقی، شاعر قرن نهم هجری است که دیوان اشعار منسوب به [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را در سال 875ق، به نظم فارسی ترجمه کرده است. وی در مقدمه دیوان از «صدر زمان حضرت برهان دین» نام می‎برد که احتمالاً خواجه برهان‎الدین عبدالحمید کرمانی وزیر سلطان ابوسعید تیموری است. آن‎چنان‎که شوقی در مقدمه دیوان ذکر کرده است، برای کسب علم و دانش راهی سفر می‌شود و مدتی در بغداد اقامت می‌کند: {{شعر}}{{ب|''چون شدم آگاه ز فضل خدای''|2='' بر سفر افتاد مرا عزم و رای''}}{{ب|''چند گه از خدمت ارباب جود''|2=''مسکن من خطه بغداد بود''}}{{پایان شعر}}
مولانا شوقی، شاعر قرن نهم هجری است که دیوان اشعار منسوب به [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را در سال 875ق، به نظم فارسی ترجمه کرده است. وی در مقدمه دیوان از «صدر زمان حضرت برهان دین» نام می‎برد که احتمالاً خواجه برهان‎الدین عبدالحمید کرمانی وزیر سلطان ابوسعید تیموری است. آن‎چنان‎که شوقی در مقدمه دیوان ذکر کرده است، برای کسب علم و دانش راهی سفر می‌شود و مدتی در بغداد اقامت می‌کند: {{شعر}}{{ب|''چون شدم آگاه ز فضل خدای''|2='' بر سفر افتاد مرا عزم و رای''}}{{ب|''چند گه از خدمت ارباب جود''|2=''مسکن من خطه بغداد بود''}}{{پایان شعر}}


روزی در هنگام مطالعه دیوان اشعار [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، وجد و حال به او دست می‌دهد. سپس افسوس می‌خورد که چرا عجمی‌گویان نمی‌توانند از این گوهرهای غیبی بهره‌ای ببرند. پس بر آن می‌شود تا دیوان را به نظم فارسی ترجمه کند. برای آنکه در ترجمه خویش دچار لغزش نشود، از افراد آگاه نیز یاری می‌گیرد تا معانی لغات را چنان‎که شایسته است به‎درستی ترجمه کند. صدر زمان حضرت برهان‎الدین نیز از این امر استقبال می‌کند و چون مرشدی روحانی، با همت خود به یاری شوقی می‌شتابد. در این هنگام واقعه‌ای نیز می‎بیند که عزم او را استوارتر می‌سازد و سرانجام به سال 875ق، ترجمه دیوان را به انجام می‌رساند: {{شعر}}{{ب|''واقعه هم دیدم و گشتم دلیر ''|2='' پای در این بیشه نهادم چو شیر''}}{{ب|''ساختم اندر ره عشق و طلب ''|2='' این هزج از قول امیر عرب''}}{{ب|''سال شده هشتصد و هفتاد و پنج ''|2='' کز کرمش یافتم این طرفه گنج''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل‎وشش تا چهل‎وهشت</ref>.
روزی در هنگام مطالعه دیوان اشعار [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، وجد و حال به او دست می‌دهد. سپس افسوس می‌خورد که چرا عجمی‌گویان نمی‌توانند از این گوهرهای غیبی بهره‌ای ببرند. پس بر آن می‌شود تا دیوان را به نظم فارسی ترجمه کند. برای آنکه در ترجمه خویش دچار لغزش نشود، از افراد آگاه نیز یاری می‌گیرد تا معانی لغات را چنان‎که شایسته است به‌درستی ترجمه کند. صدر زمان حضرت برهان‎الدین نیز از این امر استقبال می‌کند و چون مرشدی روحانی، با همت خود به یاری شوقی می‌شتابد. در این هنگام واقعه‌ای نیز می‎بیند که عزم او را استوارتر می‌سازد و سرانجام به سال 875ق، ترجمه دیوان را به انجام می‌رساند: {{شعر}}{{ب|''واقعه هم دیدم و گشتم دلیر ''|2='' پای در این بیشه نهادم چو شیر''}}{{ب|''ساختم اندر ره عشق و طلب ''|2='' این هزج از قول امیر عرب''}}{{ب|''سال شده هشتصد و هفتاد و پنج ''|2='' کز کرمش یافتم این طرفه گنج''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل‎وشش تا چهل‎وهشت</ref>.


برای آگاهی از میزان قدرت شاعری شوقی، باید دیوان او را به دو بخش مجزا تقسیم نمود. بخش اول، یعنی سی‎وهشت بیت آغاز کتاب که یادآور سبک سخنوری نظامی در «مخزن الأسرار» دارای ابیاتی روان، خوش‎آهنگ و خیال‌انگیز است. بخش دوم شامل ترجمه منظوم است که 360 قطعه را در بر می‌گیرد. وی در مقابل هر بیت عربی یک بیت فارسی سروده است. ابیاتش ساده و روان و نزدیک به کلام منثور است و در پاره‌ای موارد سست به نظر می‌رسد و همان طور که در مقدمه دیوان آمده، ابیات را لفظ به لفظ و بی‌دخل و تصرف ترجمه کرده است. سادگی کلام شوقی در این بخش از دیوان، گذشته از آنکه سبک رایج عصر اوست، از ترجمه مستقیم وی از شعر عربی نیز سرچسمه می‌گیرد. شوقی بر آن بوده تا ابیات عر بی را به‌گونه‌ای به نظم فارسی ترجمه کند که به اصل عربی نزدیک باشد. بنابراین رعایت وزن و قافیه و مقید بودن به ترجمه لفظ به لفظ، شوقی را در چهارچوبی قرار داده که وی را تا حد زیادی از به‎کار بردن صنایع ادبی بازمی‌دارد<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل‎وهشت تا پنجاه</ref>.  
برای آگاهی از میزان قدرت شاعری شوقی، باید دیوان او را به دو بخش مجزا تقسیم نمود. بخش اول، یعنی سی‎وهشت بیت آغاز کتاب که یادآور سبک سخنوری نظامی در «مخزن الأسرار» دارای ابیاتی روان، خوش‎آهنگ و خیال‌انگیز است. بخش دوم شامل ترجمه منظوم است که 360 قطعه را در بر می‌گیرد. وی در مقابل هر بیت عربی یک بیت فارسی سروده است. ابیاتش ساده و روان و نزدیک به کلام منثور است و در پاره‌ای موارد سست به نظر می‌رسد و همان طور که در مقدمه دیوان آمده، ابیات را لفظ به لفظ و بی‌دخل و تصرف ترجمه کرده است. سادگی کلام شوقی در این بخش از دیوان، گذشته از آنکه سبک رایج عصر اوست، از ترجمه مستقیم وی از شعر عربی نیز سرچسمه می‌گیرد. شوقی بر آن بوده تا ابیات عر بی را به‌گونه‌ای به نظم فارسی ترجمه کند که به اصل عربی نزدیک باشد. بنابراین رعایت وزن و قافیه و مقید بودن به ترجمه لفظ به لفظ، شوقی را در چهارچوبی قرار داده که وی را تا حد زیادی از به‎کار بردن صنایع ادبی بازمی‌دارد<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل‎وهشت تا پنجاه</ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش