پرش به محتوا

تفسير القرآن العظيم (ابن كثير): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری'
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
جز (جایگزینی متن - 'آوري' به 'آوری')
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مى‌كند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مى‌كند و ادامه مى‌دهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را به‌خاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبه‌هاى دنيوى نكوهش كرده است.
[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مى‌كند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مى‌كند و ادامه مى‌دهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را به‌خاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبه‌هاى دنيوى نكوهش كرده است.


آنگاه مى‌گويد: كه بر ماست كه از اين انذارها به‌خود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوريم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سخت‌كوشى را پيشه سازیم.
آنگاه مى‌گويد: كه بر ماست كه از اين انذارها به‌خود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوریم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سخت‌كوشى را پيشه سازیم.


بدينسان [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- به‌عنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مى‌كند.
بدينسان [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- به‌عنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مى‌كند.
خط ۸۸: خط ۸۸:
از اين نمونه‌ها در «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» فراوان مى‌توان يافت. كه نشانگر موضع هوشمندانه اوست در مقابل اسرائيليات؛ امّا با اين همه، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] نيز گاهى در تور نامرئى اين خرافات قرار مى‌گيرد و راه به مقصود صحيحى نمى‌سپرد؛ مثلاً در ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «فأزلّهما الشيطان...» ''' به راهى رفته كه اسرائيليات‌باوران رفته‌اند. مى‌دانيم كه مفسّران، در چگونگى وسوسه شدن آدم(ع) توسط شيطان اختلاف كرده و هر كدام به‌گونه‌اى در اين زمينه سخن گفته‌اند. روايات نيز، مختلف و گاهى متناقض است. در تورات چنين آمده است، كه شيطان در دهان مارى مخفى شده به بهشت وارد شد و آدم را وسوسه كرد. متأسفانه بسيارى از مفسّران اين اباطيل را از يهوديان تلّقى به قبول كرده و در تفسير قرآن نوشتند و برخى بر آنها آثار فقهى نيز بار كرده‌اند. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، نيز در اين‌جا، بر اين ره رفته و سرانجام در دام اسرائيليات‌آفرينان افتاده است. قهرمان بزرگ ميدان تفسير، علاّمه طباطبائى در اين زمينه نوشته‌اند:
از اين نمونه‌ها در «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» فراوان مى‌توان يافت. كه نشانگر موضع هوشمندانه اوست در مقابل اسرائيليات؛ امّا با اين همه، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] نيز گاهى در تور نامرئى اين خرافات قرار مى‌گيرد و راه به مقصود صحيحى نمى‌سپرد؛ مثلاً در ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «فأزلّهما الشيطان...» ''' به راهى رفته كه اسرائيليات‌باوران رفته‌اند. مى‌دانيم كه مفسّران، در چگونگى وسوسه شدن آدم(ع) توسط شيطان اختلاف كرده و هر كدام به‌گونه‌اى در اين زمينه سخن گفته‌اند. روايات نيز، مختلف و گاهى متناقض است. در تورات چنين آمده است، كه شيطان در دهان مارى مخفى شده به بهشت وارد شد و آدم را وسوسه كرد. متأسفانه بسيارى از مفسّران اين اباطيل را از يهوديان تلّقى به قبول كرده و در تفسير قرآن نوشتند و برخى بر آنها آثار فقهى نيز بار كرده‌اند. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، نيز در اين‌جا، بر اين ره رفته و سرانجام در دام اسرائيليات‌آفرينان افتاده است. قهرمان بزرگ ميدان تفسير، علاّمه طباطبائى در اين زمينه نوشته‌اند:


«امّا چگونگى آمدن شيطان براى وسوسه آدم و انتخاب وسيله براى اين كار، در روايات متقن نيامده و آنچه در برخى از اخبار آمده بى‌گمان مبتنى بر تورات است و ما از ياد كرد آنها صرف نظر مى‌كنيم و متن تورات را مى‌آوريم».
«امّا چگونگى آمدن شيطان براى وسوسه آدم و انتخاب وسيله براى اين كار، در روايات متقن نيامده و آنچه در برخى از اخبار آمده بى‌گمان مبتنى بر تورات است و ما از ياد كرد آنها صرف نظر مى‌كنيم و متن تورات را مى‌آوریم».


در داستان «هاروت و ماروت» نيز، با اين‌كه روايات متعدّدى آورده و در بسيارى از آنها خدشه كرده است با اين‌حال آنچه پذيرفته نيز از آنچه طرد كرده بهتر نيست. شايد [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در اين قسمت، از روايات كه ره بجائى نسپرده، از ظاهر قرآن نيز بيشتر از اين نفهميده است و لذا مى‌گويد:
در داستان «هاروت و ماروت» نيز، با اين‌كه روايات متعدّدى آورده و در بسيارى از آنها خدشه كرده است با اين‌حال آنچه پذيرفته نيز از آنچه طرد كرده بهتر نيست. شايد [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در اين قسمت، از روايات كه ره بجائى نسپرده، از ظاهر قرآن نيز بيشتر از اين نفهميده است و لذا مى‌گويد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش