۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'یم' به 'یم') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]] (متوفی 1023م) او را فرزند یک برزگر میخواند. بااینحال، عبدالجبار از دونپایگی به جایگاه مرتفعی بهعنوان یک نویسنده، متکلم و فقیه رسید. ذهبی (متوفی 1348م) او را «علامه متکلم» و «از بزرگان شافعیه» مینامد. اینها عبارات ستایشآمیزی از طرف کسی است که از نظر عقیدتی مخالف مکتب کلامی عبدالجبار است. سیرهنویسی مانند حکیم ابوسعد بیهقی جشمی (یا جشومی متوفی 1150م)، بیشتر با معتزله ابراز همدردی میکند و میگوید «من نمیتوانم به معنای واقعی کلمه جایگاه او را در پاکطینتی و مقام عالی او را در علم بیان کنم». اما مدایح ذهبی و جشمی در مقابل ستیزههای توحیدی قرار میگیرد. وی در کتاب «مثالب الوزيرين» خود، عبدالجبار را غلام صاحب بن عباد میخواند و او را یک مقام درباری فاسد که هیچ محذور اخلاقی ندارد، وصف میکند. توحیدی در کتاب «الإمتاع و المؤانسة» خصمانهتر برخورد میکند و او را به فساد و طمع و کندذهنی و لواط متهم میسازد. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] (متوفی 1449م) نیز تا حدی با اتکا به رأی توحیدی از عبدالجبار انتقاد میکند و او را یکی از غلات معتزله مینامد. وی در ادامه مینویسد: «عبدالجبار مال بسیاری به دست آورد؛ بهگونهای که در وسعت مال به قارون شباهت داشت. بااینحال در باطن فاسد و خبیث الاعتقاد و قلیل الیقین بود». بدین ترتیب تعارض شدیدی بر سر شخصیت عبدالجبار در منابع وجود دارد. این منابع تنها بر سر مسائل معمولی و عادی زندگی قاضی عبدالجبار با هم توافق دارند. در این زمینه توافق وجود دارد که عبدالجبار پس از ترک موطنش برای تحصیل به قزوین، رفت. عبدالجبار در سال 920م، برای ادای حج به مکه رفت (و البته دوباره در سال 989م، آن را تجدید کرد). سپس تحصیل خود را در همدان (در سال 951م) و اصفهان (956م) ادامه داد<ref>دائرةالمعارف طهور</ref>. | [[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]] (متوفی 1023م) او را فرزند یک برزگر میخواند. بااینحال، عبدالجبار از دونپایگی به جایگاه مرتفعی بهعنوان یک نویسنده، متکلم و فقیه رسید. ذهبی (متوفی 1348م) او را «علامه متکلم» و «از بزرگان شافعیه» مینامد. اینها عبارات ستایشآمیزی از طرف کسی است که از نظر عقیدتی مخالف مکتب کلامی عبدالجبار است. سیرهنویسی مانند حکیم ابوسعد بیهقی جشمی (یا جشومی متوفی 1150م)، بیشتر با معتزله ابراز همدردی میکند و میگوید «من نمیتوانم به معنای واقعی کلمه جایگاه او را در پاکطینتی و مقام عالی او را در علم بیان کنم». اما مدایح ذهبی و جشمی در مقابل ستیزههای توحیدی قرار میگیرد. وی در کتاب «مثالب الوزيرين» خود، عبدالجبار را غلام صاحب بن عباد میخواند و او را یک مقام درباری فاسد که هیچ محذور اخلاقی ندارد، وصف میکند. توحیدی در کتاب «الإمتاع و المؤانسة» خصمانهتر برخورد میکند و او را به فساد و طمع و کندذهنی و لواط متهم میسازد. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] (متوفی 1449م) نیز تا حدی با اتکا به رأی توحیدی از عبدالجبار انتقاد میکند و او را یکی از غلات معتزله مینامد. وی در ادامه مینویسد: «عبدالجبار مال بسیاری به دست آورد؛ بهگونهای که در وسعت مال به قارون شباهت داشت. بااینحال در باطن فاسد و خبیث الاعتقاد و قلیل الیقین بود». بدین ترتیب تعارض شدیدی بر سر شخصیت عبدالجبار در منابع وجود دارد. این منابع تنها بر سر مسائل معمولی و عادی زندگی قاضی عبدالجبار با هم توافق دارند. در این زمینه توافق وجود دارد که عبدالجبار پس از ترک موطنش برای تحصیل به قزوین، رفت. عبدالجبار در سال 920م، برای ادای حج به مکه رفت (و البته دوباره در سال 989م، آن را تجدید کرد). سپس تحصیل خود را در همدان (در سال 951م) و اصفهان (956م) ادامه داد<ref>دائرةالمعارف طهور</ref>. | ||
در طول این دوره عبدالجبار در کلام، | در طول این دوره عبدالجبار در کلام، اشعریمذهب، ولی علاقه اولیهاش به فقه بود. این وضعیت پس از ورود وی به بصره در سال 958م، تغییر کرد. بصره که مرکز مکتب اعتزال بود تا مدتها پس از اینکه مرگ معتزله از لحاظ سیاسی در اوایل دوره عباسی فرارسید، هنوز بهعنوان مکان مهمی برای این مکتب کلامی باقی مانده بود. ابوبکر انباری جزو معلمان معتزلی عبدالجبار بود، اما کسی که بیشترین تأثیر را بر عبدالجبار گذاشت ابواسحاق ابراهیم بن عیاش (متوفی 996م) بود<ref>همان</ref>. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش